سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        گُل غریب ...

        شعری از

        منوچهر مجاهدنیا

        از دفتر اشعار آزاد نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۷:۳۲ شماره ثبت ۳۱۷۲۴
          بازدید : ۹۳۵   |    نظرات : ۲۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منوچهر مجاهدنیا

        با تشنگی عشق و تنهایی
        در این بیشه زارِ خشک
        تا کی توان نشست در هجومِ بارانی ؟
        گُل غریب
        در غروب می شکفد
         بر این بستر چون خاکستر
        این صحاری خاموش
        تو چون ترنم آبشارانی ...!
         
        " متاثر از یک مطلب ادبی "
        ۲۷
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        صفیه پاپی

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        سمیه سلطانی(سایه عشق)

        ،

        ساحل شیدا(ساحل)

        ،

        رضااشرفی فشی

        ،

        غلامرضا مهدوی(مهدوی)

        ،

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        حوریه هاتف

        ،

        سیده نسترن طالبزاده

        ،

        فاطمه رهبرنیا (هیوا)

        ،

        نرگس بهارلویی

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        بارما شریبی (مصطفی شریبی)

        ،

        میثم دانایی

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        محراب همتی (پرواز)

        ،

        فرزان رادفر

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        حمیدرضا کشیتی

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        بختیار فرّخ

        ،

        سیروس گودرزی( بابک)

        ،

        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار

        ،

        مهدي ازوج (هومن )

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        نسترن محمدی (اثیری)

        ،

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        ،

        فاطمه رها

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        تاراز (امین افضل پور)

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        فروزان شهبازي

        ،

        هاشم دانش مایه(دانش)

        ،

        لیلا

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        زهرا(باران)

        ،

        محمد باقر نصراله نژاد(نصر گرگانی)

        ،

        خوجه خرسه

        ،

        جواد مهدی پور ( آزاده )

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        ستار سلطانیان

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        امير حسين اميريان .د

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        يدالله عوضپور آصف

        ،

        شفق

        ،

        سهیل حاتمی

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        سودابه برزگر

        ،

        کریم لقمانی سروستانی

        ،

        مونس ارجمندی

        ،

        محمد نظری

        ،

        محمد ایثاری نیا (جوینی)

        ،

        خداداد آدينه (آدينه)

        ،

        سجاد ربانی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        طاهره بختیاری

        دردا به دل عاشق غم مثل یه قندانه اا هر چند که عشق او مانند شب و روزه اا بداهه ه
        محمدرضا آزادبخت

        د گاهی به سرم می زند شبیه زن دیوانه کوچه مان عاطفه را بخشکانم زیر نور آفتاب تا خرد شوم تا نور را ولگرد کوچه عاصی زن دیوانه کنم آری برگرد دیوانه شده از افکار کوچه گاهی خشمت آفتاب دیگر یمی شود
        ساسان نجفی(سراب)

        در همین حوالی روی صندلی کهنه ی چوبی نشسته ام اا تکیه به میز زهوار دررفته ی خیس شده از باران که بوی کاهگلی به خود گرفته اا با یک استکان چای لب سوز قند پهلو اا دلم برایت زرد شده اا گاهی سرخ و گاهیم قهوی می شود اا سینه ام تداعی خزان و پاییز در قلبم جولان می دهد اا پاییز همان فصل دوستداشتنی من و تو اا آه ه ه باز هم مثل همیشه چایم سرد شد اا سراب س ن د
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        شاید این غصه مرا بعد تو دیوانه کند که قرار است کسی موی تو را شانه کند
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مرورِ لطفِ تان نَندیش ااا به جای این و آن نَندیش ااا رضای ایزدی را جو ااا که لبخند آوَری در پیش ااا بداهه ش

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0