سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        تک بیتی(بداهه)

        شعری از

        فرزاد بهارا

        از دفتر سکوت نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۲۸ شماره ثبت ۱۳۴۹۸
          بازدید : ۱۱۹۸   |    نظرات : ۷۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرزاد بهارا

        با تشکر از خانم معصومه عرفانی
        تک بیتی(بداهه):فرزاد بهارا

        نِی نُت به نُت نوشت پایان قصه را
        هنگام رفتن است تلخ است ماجرا
        ...............................................
        دارا بگو چند روز ماند؟ سارا:چرا خوابید؟
        آن مرد با اسبی که می آمد کجا خوابید؟
        ..........................................
        تندیس فرهاد تیشه ی بی ریشه ی عشق است
        شیرین در آغوش شَهی چون خسرومی خوابید
        ...........................................................
        ما وارثان درد های مشتَرک اما...
        با دردها دیوارهای بی تَرک اما...
        ..............................................
        تا رُخِ چون مه او چند قدم شیحه کشید
        باختم با رخ و اسب زندگی و شطرنج را
        .............................................
        گاهی فقط عبور می کنی فقط همین
        گاهی مرا مرور می کنی...(3 نقطه چین)
        .......................................................
        هر که افتاد در این خاک به خاک آلوده ست
        بس که چشمان تو زیباست و خمار آلوده ست
        ...................................................
        مشکوک می زدی غزلم ابتدای بیت
        بی تو شکسته شد کمرم انتهای بیت
        ...................................................
        نشسته در کمین ماه پلنگ تیز چنگ من
        که آرزوی هر پلنگ پنجه به ماه کشیدن است
        .............................................................
        میدانِ جنگ بود و نبرد و سوتِ خمپاره
        مردی خیابان سکوتش را ورق می زد
        ....................................................
        در دل به خودم نامه ی امید نوشتم
        لبخند ژکوندم که به مقصد نرسیده
        ...........................................
        تکرار تحریم ندیدن های تو سخت است
        من پشت تحریم کرگدن تر می شوم بانو....
        ......................................................
        می روی تا بچینی باز یک عدد سیب کال از باغی
        سند این زمین به نام شما منِ حوا زده شدم  یاغی
        ..........................................................
        مانده ام بین خدا و لَبِ کالَت صنما
        نقد آسوده تر از نسیه نامعلوم است
        .................................................
        مار هم نیش به هر بی سروپائی نزند
        جز به دیوانه که مجذوب خط وخالش شد
        ....................................................
        می خوانم از چشمان تو بوی خیانت را
        فردا حوادث می نویسند یک جنایت را
        .....................................................
        هرچه ازاو خواستیم برعکس شد
        سرنوشتم  را سِرشتند فکس شد
        ...............................................

        ................................؟
        مصرعِ اَولم در آتش سوخت

        با تشکر از همه ی دوستانی که در این بداهه سرائی شرکت می کنند و با عرض شرمندگی از همه ی شما که به احتمال زیاد با خواندن این ابیات سر درد گرفته اید.
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        علیرضاجهانگیری نوین

        ،

        فرزاد بهارا

        ،

        حسام يغمايي مقدم

        ،

        محمد امین افشاری

        ،

        مهران کاظمی

        ،

        صدیقه محمدجانی ( نسیم )

        ،

        لادن آهور (بانو)

        ،

        عبدالرضا نیسی(سکوت سرد)

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        رضا جوکار

        ،

        کبوتر باران(حسين باران)

        ،

        اصغراروجی(غریب)

        ،

        سید ظاهر موسوی

        ،

        محسن حامد (باران)

        ،

        زیتا رضایی

        ،

        اعظم گليان ( ماهور )

        ،

        بهناز رستمی(سبزینه)

        ،

        محمد دهقان

        ،

        زهرا بازیار(صحرا)

        ،

        مریم مرشدی

        ،

        م ی (لولی وش)

        ،

        امیر محمدی ارکانی (صادق)

        ،

        حامد شریفی(عرش)

        ،

        سامان سعیدی (سالار اشک)

        ،

        حسن غفاري

        ،

        فرهین رام

        ،

        رضا محمدصالحی

        ،

        ايرج اميري

        ،

        سید علیرضا خوانساری(بیدل)

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        معصومه عرفانی (عرفان )

        ،

        مشکوة توکل

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        سپنتامینو

        ،

        شیرین مهبد راد

        ،

        فرمیسک

        ،

        الهه ملکی

        ،

        داریوش خطیر

        ،

        مسعود میناآباد

        ،

        مرجان جلال موسوی

        ،

        علی افشاری (فانوس)

        ،

        عبدالله خسروی (پسر زاگرس)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        امیر علی مطلوبی (سخن سنج تبریزی)

        ،

        مریم شجاعی

        ،

        نوید حسن وند

        ،

        زینب بویری (خزان)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0