سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        مــنـظــومــۀ چــالــش ( مــثـنــوی )

        شعری از

        یزدان ماماهانی

        از دفتر گیتار بی تار نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲ ۲۱:۴۸ شماره ثبت ۱۲۵۸۹۳
          بازدید : ۱۴۲   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر یزدان ماماهانی

        حـکـایـت کــنــم ؛؛ بــود یـکـی را پــدر ..
        از آن مــانــده مــیــراث یـگــانــه پـســر
         
        رســیـد روزی از روزگــاران ، چـســان ؟
        پـسـر را پــدر تـا کــنــد ، امــتـحــان ..!!
         
        بــه اوضــاع فــرزنــد ،، اشــاره شــود ..
        در آیـنــده بــایـسـت ، چــکــاره شــود ؟
         
        نخست همچو‌ شیری که در بیشه‌‌ گشت
        به فکر رفت‌ فـرو ، غـرقِ اندیشـه گشت
         
        ســراســر بـه دورِ جـبـیـن هـالــه تـافـت
        سرش را بِـخـارانـد سپس چـاره یافـت
         
        بـیَـنـداخـت بـه راه طـرح یـک چـالـشـی
        پــســـر را کــنــد ،، قــدری آزمــایـــشــی
         
        بــیـاورده هــمــراه و دسـتـش سـه شـی
        که پـول بـود و قـرآن و مـشروب و مِـی
         
        بـسـاط را چـو سـفــره بـکــرد بـر زمـیـن
        خـطور کرده بـودش به ذهنش چـنیـن !
         
        پسـر سـوی" پـول و پَـلِـه " پـیش رَود ..
        در آیـنــده " ســرمــایــه دار " مـیــشــود
         
        اگر جـانـب و سـمـت " قـرآن " شـتافـت
        " سلـوک و بـرآینـد دیـن " دست بیافـت
         
        اگر هم برفت سمـت " مـشروب و مِـی "
        بـگـردد بـه الــواطـی عـمــرش چـو طـی
         
        پیِ خـویـش و نـزدش پـسـر را بـخْـوانـد
        بــریــن امــر ، او را بـه چـالـش کـشـانــد
         
        نه بگذاشت نه برداشت پسر بی درنـگ :
        برفت سـوی چالـش سریـع چون فشنگ
         
        نـخسـت او دویـدش بـه دنـبــال" پـول "
        سپس کَـنْـد و گردید به جیبـش وصـول
         
        به " قرآن " رسید ، از زمین ، زین قِبَـل :
        بـلـنــد کــرد و بـگـذاشــت بـه زیــرِ بـغـل
         
        ادامـه بـداد راهِ خـویـش ، کــرده طـی ..
        سرانجـام رسید او به " مشروب و مِی "
         
        گرفـت دست و سمتِ لـب و لـوچـه بـرد
        کشیـده سر و زانـکه چنـد جـرعـه خورد
         
        دریـن بـاره .. چیـزی نپـرسیـد و رفـت !
        نـگـاه بــر پـدر کــرد و خـنـدیــد و رفـت
         
        پــدر در شـگـفـت بــود و حـیـران بـسـا !
        چـه فـکـر کـرده بـود و کـنـون شــد چـها
         
        سـکـوت کـرد کـمـی رفـتـه در بُـهت فـرو
        گـشود لب ؛ به ریشخند بگفتش : به‌ او..
         
        خـلاصــی بــرفــت ، تـیــرِ آزمــایــشــم !
        خــودم را بــه چـالـش کـشـانـد چـالـشـم
         
        سـه شـی را ربــودش پــســر از زمـیــن !
        بـرآینـد چـالـش هـمــی شـد ، چـنـیــن ..
         
        گـمان نیست کـه ذهنش کـج و کُنـد شود 
        " یـقـیـنـاً ؛؛ در آیـنــده ، آخـونــد شــود "
         
         
        منظومه_چالش
        مثنوی_پدروپسر
        یزدان_ماماهانی 
        آغازسرایش۹_۹_۱۴۰۲
        پایان‌سرایش۱۳_۹_۱۴۰۲
        _🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۰۶

        سلام و درود

        طنزی جالب است .

        یزدان ماماهانی
        یزدان ماماهانی
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۳۵
        درود بر شما و سپاس از
        حضور پر شورتان 🌷🌿🥀
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۵:۱۴
        درود بزرگوار
        طنز زیبایی است
        زیر سوال بردن ادیان کار درستی نیست
        خندانک خندانک
        یزدان ماماهانی
        یزدان ماماهانی
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۲۱:۱۴
        درود بر آقای استکی بزرگمهر 🪴




        سپاس از مهرتان 🥀


        من به هیچ دین و آیینی پابند نیستم چرا
        که آیین ساخته ذهن بشر است 👉
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۰۸:۵۰
        سلام جناب ما ما هانی بزرگوار بسیار عالی سروده اید شما
        دست مریزا


        🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        یزدان ماماهانی
        یزدان ماماهانی
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۳۶
        درود بر شما بانو آهنگران گرانمهر 🌷



        سپاس از حسن توجه ناب شما 🌿🥀
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۱۴
        درود بیکران
        چه زیبا !
        خندانک خندانک خندانک
        یزدان ماماهانی
        یزدان ماماهانی
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۳۷
        درود رویارو بر شما
        آقای نظری عالیمهر
        و ارجمند 🥀🥀🪴


        سپاس بی پایان از پذیرایی صمیمانتون 🥀
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۲۰:۵۵
        درود بر شما خندانک
        بسیار زیبا وجالب خندانک
        موفق باشید خندانک
        یزدان ماماهانی
        یزدان ماماهانی
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۲۱:۱۳
        درود رویارو بر شما ایزدبانوی نازمهر 🌹🥀



        سپاس از پذیرایی و حسن توجه‌تون 🪴💥
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0