سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        بیماران

        شعری از

        حسن لطفی

        از دفتر عشق پاییز نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ۲۲:۱۴ شماره ثبت ۱۲۴۵۹۷
          بازدید : ۱۲۲   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسن لطفی

        دل مبادا خسته و سر در گریبانش کنی
        درد دل با اهل دل بنشین که درمانش کنی
        با دل افتاده از عشق و محبت ها بگو
        تا که شوق عشق .ورزیدن بدامانش کنی
        دل محبت گر نبیند می نشیند چون کویر
        تو محبت را  ب حدباران غرق بارانش کنی
        وای اگر آزرده گرد دل؛ نمی آید بکار
        سعی خود کن تا مبادا چون پریشانش کنی
        دل میان آشنا یانش شکو فا می شود
        بشنو از من تامبادا چون غریبانش کنی
        حسن لطفی۲۲مهر ماه ۱۴۰۲
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۱۵:۲۲
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        بسیارزیبابود خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۳۸
        ممنونم بانوی زیبا بین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۱۶:۴۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و شور انگیز بود خندانک
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۳۸
        ممنون استاد استکی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۱۷
        درود بر شاعر بزرگوار
        باز غزلی زیبا از شما خواندیم
        سپاس خندانک خندانک خندانک
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۴۰
        ممنون شاعربانوی عزیز
        محبت داری
        که لایق دانستی خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۵۱
        سلام و درود بر شما جناب لطفی، ادیب گرامی ناب خندانک خندانک
        سروده‌‌ی بسیار زیبایی‌ست خندانک خندانک
        قلم زرین‌تان ماندگار خندانک خندانک
        برقرار باشید و سبز خندانک خندانک
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۲۲:۱۳
        ادیب آرزو بانوی عزیز
        هم وطنم ممنونم از زیبا دیدن شما
        و ممنونم لایق دانستی
        خط خطی های ذهنم را بخوانی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۵۹
        سلام
        بسیار بسیار زیبا سرودی بود
        قلمتان توانا وهمیشه برقرار باشد
        دستمریزاد
        درود دورد
        خندانک خندانک
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ۲۲:۱۴
        استاد انصاری
        بزرگ زاده. ممنونم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        راحله حصارکی (راحیل)
        يکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۸:۳۴
        👏👏👏👏👏👏
        حسن لطفی
        حسن لطفی
        يکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲ ۲۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0