سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        توزیع عادلانه ظلم

        شعری از

        مهرداد سربندی

        از دفتر فغان نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ فروردين ۱۴۰۲ ۰۹:۲۷ شماره ثبت ۱۱۸۸۴۸
          بازدید : ۱۷۵   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهرداد سربندی

        الهی به ملکت چه ها می کنیم
        به حق تو بی حد جفا می کنیم
        به تقریب افکار ناجنس خویش
        حکومت براندیشه ها می کنیم
        به تطهیر ثروت به تقطیر قسط
        دیون خود از دین ادا می کنیم
        به وقت نوافل که ثروت فزاست
        ز هر سجده کاخی بنا می کنیم
        به تسبیح صد دانه اذکار خویش
        حساب سه درصد ربا می کنیم
        به یک دانه هفتاد من می بریم
        از هفتاد یک من عطا می کنیم
        به ویل المطفف که دارد هراس
        کف کفه ها سرب جا می کنیم
        به لطف الکهای با عقل و هوش
        ژن خوب و بد را جدا می کنیم
        خدایا تو گفتی خیانت بد است
        ولی بد نشد هرچه ما می کنیم
        به نام تو یارب که هستی بصیر
        به کرسی نشسته صفا می کنیم
        دم از حق و عدل علی می زنیم
        سر مصلحت، حق فدا می کنیم
        به تقسیم هم سطح ظلم و ستم
        چه غیر خودی ها گدا می کنیم
        اگر دست در سفره ها می بریم
        به هر لقمه حمدی هوا می کنیم 
        ستم چون به مردم مساوی رسد
        بر این قسط شکر خدا می کنیم
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۵۷
        سلام و عرض ادبخندانک
        با این دست‌فرمان نه از تاک نشانی می‌ماند و نه از تاک‌نشان!
        و احتمالا دیر یا زود یک تراژدی غم‌انگیز (ناگزیر و ناگریز) رخ خواهد داد...
        جناب سربندی شما کاملا منطقی و دردمندانه از واقعیت‌های تلخ امروز سخن گفتید و خیلی هوشمندانه بجای توزیع عادلانه ثروت از توزیع عادلانه ظلم حرف زدید... که متأسفانه کاملا درست است بزرگوار👍 این طعنه‌ی شاعرانه خیلی برام جالب بود.
        گرچه حقیقت گاه تلخ است اما وجود دارد
        قلمتان سبز 🌾

        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۴۸
        درود استاد عزیز
        اجتماعی بسیار زیبا و با شکوه بود خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ ۰۶:۵۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ ۰۹:۱۶
        درود بر شما جناب سربندی خندانک
        بسیار زیبا سرودید خندانک
        آری باید گفت
        مریم کاسیانی
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۴۶
        درود بر شما شاعر ارجمند خندانک
        زیبا و حق پرداز خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۴:۰۷
        درود بر شما

        زیبا سرودید خندانک خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۴۴
        درود بر شما زیبابود خندانک خندانک خندانک
        فاطمه منشدی
        يکشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۲ ۰۵:۵۹
        درود بر شاعر عزیز
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        در همین حوالی روی صندلی کهنه ی چوبی نشسته ام اا تکیه به میز زهوار دررفته ی خیس شده از باران که بوی کاهگلی به خود گرفته اا با یک استکان چای لب سوز قند پهلو اا دلم برایت زرد شده اا گاهی سرخ و گاهیم قهوی می شود اا سینه ام تداعی خزان و پاییز در قلبم جولان می دهد اا پاییز همان فصل دوستداشتنی من و تو اا آه ه ه باز هم مثل همیشه چایم سرد شد اا سراب س ن د
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        شاید این غصه مرا بعد تو دیوانه کند که قرار است کسی موی تو را شانه کند
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مرورِ لطفِ تان نَندیش ااا به جای این و آن نَندیش ااا رضای ایزدی را جو ااا که لبخند آوَری در پیش ااا بداهه ش
        محمدرضا آزادبخت

        توقعی از کسی ندارم این یاد همه باشد اگر هرچند سالها کسی نیاید اشتباهی فکر توقع به سرت نزند هرچند اشعار همه را می خوانم ولی بی توقعم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دَمار از روزگارِ جَمع درآورده توقع باز ااا که پِندار و گُمان و ظّن بجایِ فکر و اندیشه ست ااا بداهه ت

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0