سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 16 خرداد 1403
    29 ذو القعدة 1445
    • شهادت حضرت امام محمد تقي عليه السلام «جوادالائمه»، 220 هـ ق
    Wednesday 5 Jun 2024
    • روز جهاني محيط زيست
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    چهارشنبه ۱۶ خرداد

    ( زبان حال )

    شعری از

    سید علیرضا خوانساری(بیدل)

    از دفتر دیوان بیدل نوع شعر دلنوشته

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۵:۰۴ شماره ثبت ۱۱۴۶۴
      بازدید : ۸۶۵   |    نظرات : ۱۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر سید علیرضا خوانساری(بیدل)
    آخرین اشعار ناب سید علیرضا خوانساری(بیدل)

    داستان گوییم و نقالی و چرخان در جهان
    ما بهل بنموده این و داده ایمش نورهان

    ما کشیده دامن و برچیده پاییم از جهان
    رُفته ایم انبارها , کوچیده ایم اندر نهان

    گر به دل باشد نظربازی به مَهروگُلرخان
    چون سه تیغی مانَد و اندر گلویم استخوان

    نی اهورایی یَمُ و مزدیسنایی گفتمان
    انگره مینو نباشم یا به دور از اسمان

    نی فَرَهوَریا یکی امشاسبندان خدا
    نی ز حدٍ خود برون گشتم نه از مردم جدا

    نی سخن از گات بودی و نه یشتی یا زبور
    غرق کیش خویش بودی و همه فرزانه پور

    نی ز افلاطون سخن گفتم نه از علم و هنر
    نی ز سقراطم سخن بودی و مکتوب و اثر

    نی نقیبم نی وَتَد نی چون یکی قدٍیس پیر
    نی چو رهبان تارک دنیا به مَهرویان اسیر

    نان کس را ما به این دنیای دون آجر نکرد
    لقمه ای از دست محرومی به خویش افزون نکرد

    نی به کس گفتیم شاهی یا که درویشی به راه
    نی به دام انداختم , نی کس فکندم من به چاه

    نادریدم پیرهن بهر  پشیزی  ناروا
    نی به کس کردم دغل , نی یک کسی پا در هوا

    ثروت و انبوهی مال جهان باشد شرنگ
    کرکسان در انتظار و گِرد گشته تنگ تنگ

    داشتم همواره پروا و به دل لرزان بُدم
    بهر فرداهای مجهولی مَنَت افسون شدم

    ما چنین بودیم و اکنون در گریز از کارها
    ما به دل مشغول و کنج خلوت از اغیارها

    جای جایِ زندگی ایز یکی خون خواره ای
    گرگ مستی یا شغالی یا که اتش پاره ای

    می چکد خون از جگر , دَردم به سر از هِرمَنم
    پاره پاره بین دلم , زخم خلایق بر تنم

    خسته این دل زینهمه نامردمیهای جهان
    دل شقایق را به خون بینید و یاران سر گِران

    مَحمِل این جان تن است و خواسته سوزاندنم
    جان ز تن خسته تر و هردو فِگار از ماندنم

    مرگ باشد راحت جان و تنم از دردها
    گاه مرگم شد امید رستن از نامردها

    گفته هایم را بدان از ژاژ یا پرخاش نیست
    جمله درد است و نژند و بیدلم غمخوار نیست

    آنکه گفتستی بباید شادگویی شاد بود
    بی خبر از درد ما پیرانِ پا افتاده بود

    ما و غم , یار از ازل بودیم و نتوان شد جدا
    لَیس فی البیتِ قرینٌ غیرهُ این شد قضا

    نقش ما را در الستم چون به خنجر حک نمود
    خون ز دل بارد هماره , انچنانکه رود بود

    زلزله بر جان ما افتاده , چون گاه رحیل
    اّحمِلوا  اَثقالَکُم لَن تَرجِعوا , گاه گسیل

    سنگسارم می نمایند و به آتش افکَنند
    مرغ بسمل را نگر خونش چکان سَر می کَنند

    انکه دوزخ نام بودی و ز بَهرم افرید
    ناله سردادی و گفتی دم به دم هَل مِن مَزید

    آنَ حینُ الموت و مرگم چون زمانش سر رسید
    ترسم از رب , در کمینِ هرکه جبًارٌ عنید
    ............................................................
    3 / 2 / 92
    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0