سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 14 خرداد 1403
  • رحلت حضرت امام خميني -ره- رهبر كبير انقلاب و بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران، 1368هـ ش
  • انتخاب حضرت آيت الله خامنه‌اي به رهبري، 1368 هـ ش
27 ذو القعدة 1445
    Monday 3 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۱۴ خرداد

      روزگار غریب

      شعری از

      بهزاد چهارتنگی ( خاموش )

      از دفتر شعرناب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۹ ۱۳:۰۳ شماره ثبت ۱۰۱۵
        بازدید : ۸۵۸   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      روزگار غریب

      خسته ام هیوا!
      از این آمد و رفتن ها
      واز تمام آنچه مرا
      پای می کند در بند
      حس می کنم
      خودم را در کوچه های هیاهو
      گم کرده ام
      دیگرنه آواز کبک و
      شیهه ی اسب و
      ناله ی نی
      هیچ کدامشان عطش حوصله ام را سیر نمی کند.
      آنقدر کلافه ام که دیگر
      نشان آب و آینه را
      از یاد برده ام.
      یادم نیست!
      کیُُُ؛کجا وچگونه؟
      اما لهجه ام!
      که بوی نان تیری های مادرم را می داد*
      درهمین حوالی جا گذاشته ام.
      آهای هیوا!
      دلم برای ولایتمان تنگ شده است.
      غروب که می شد؛
      پشت خانه ی (مش جانعلی)*جمع می شدیم و
      بزرگترها قلیانی چاق می کردند و
      جوانترها (مل وگوشتیلی)* می گرفتند و
      خویش را می آزمودند.
      (مش صلی)* نیز هر غروب دوره می گرفت و
      شاهنامه می خواند.
      عده ای نیز؛ بخت خویش را(قاب) * می زدند و
      گاهی هم خط یا شیر*
      برنده را مشخص می کردو
      هیچکس شکایتی نداشت.
      دلهایمان صاف بودو
      دستهایمان تا خدا می رسید.
      سفره هایمان گسترده بود و
      خانه هایمان بی در
      آنقدر پرچین دیوارهایمان کوتا که
      اگر گلی میشکفت ؛
      همه با خبر می شدند.
      واگر کسی از میانمان می رفت
      همه در سوگ بودندو
      چاله هامان خاموش*
      چه روز گار غریبی؛هیوا!
      آنقدر از خودم دور شده ام
      که دیگر فکر می کنم
      اینها همه ر‌ویا بودندو
      من در خواب
      دلم برای ولایتمان تنگ شده است .

      هیوا !!!

      اصطلاحات:
      ۱نان تیری:نوعی نان محلی بختیاری
      ۲مش جانعلی:مشهدی جانعلی یکی از اهالی چهارتنگ که به رحمت خدا رفته است.
      ۳مل وگوشتیل:نوعی کشتی محلی است که جوانان برای زور آزمایی انجام می دادند.
      ۴قاب:نوعی بازی بود که با دو مهره از جنس استخوان انجام می دادند.
      ۵خط یا شیر:با سکه ای که در هوا می انداختند برنده را مشخص می کردند.
      چاله هامان خاموش:درگذشته رسم بر این بودوقتی جوانی ویا عزیزی از بین می رفت تا چهل روز هیچکس آتش در خانه اش روشن نمی کرد.

      ۶مش صلی:مخفف مشهدی صلبعلی است. یکی از شاهنامه خوانان قدیم زادگاهم چهارتنگ که چند سالی است به رحمت خدا رفته است.

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0