شنبه ۱۹ خرداد
|
|
جان فدا در ره عشق تو روا نیست که هست
هر چه گویی به سرم شور و نوا نیست که هست
|
|
|
|
|
دیدم که یکی به چهره ی آراسته_ همواره به شکل ظاهرش می نازید
|
|
|
|
|
زمـان ؛ ای کـاش راه بـازگـشـت داشــت ..
به دورانـی کـه خـوش بـودیـم ، بـرگـشـت
|
|
|
|
|
شعری بخوان؛
موُمن به غزل هایت خواهم شد
|
|
|
|
|
آن زمان در خـود نمی گنجم که تـو
بگذری یارب ز من از لطف خویش
|
|
|
|
|
🪖 یاد تمامی شهدای وطن گرامی باد 🇮🇷
|
|
|
|
|
یه غریبه ی دوره گردی فال میفروخت
به غریبه ها ، رؤیاهای کال میفروخت
|
|
|
|
|
آسمان سخت خراب است در آبادی و مردم همه خواب
|
|
|
|
|
دلگیرم از خودم کاش عاشقت نمیشدم
زینب حسنی
|
|
|
|
|
آی الله سن چی جوروسن بی حالیمی
|
|
|
|
|
من دریا را در چشمانت
کوه را در ابروانت
جنگل را درگیسوانت
و ماه را در صورتت دیده ام
هراسی از
|
|
|
|
|
اگر کسی نیست بهش فکر کنی به آسمان فکرکن .درهنگام شب آسمان پارچه ی مخمل سیاهِ نگین کاری شده است
زی
|
|
|
|
|
دستم را نگرفتی رفیقِ جان!
نشنیدی که از نفس و پا، ز کهکشان
افتاده ام به دامن یک بخت بی نشان؟
کِش
|
|
|
|
|
وام
یک دو بوسه از دهانت وام می خواهم
شهد لبهای تو را درجام می خواهم
مست بوی عطر لبخند گنه کارت
ه
|
|
|
|
|
بازمی گویم دلا مجنون عالم میشوم
خاطری آسوده دارم لیک شیدا میشوم
|
|
|
|
|
زندگانی شانس زیستن آنی و فـردا تمـام
|
|
|
|
|
می روی مهدی و در پیش نویس شعرت
قند شیرین سخنت بود که جا ماند اینجا
|
|
|
|
|
اقرار می کنم که به اجبار رفته ام
|
|
|
|
|
در قنوت خود ذکری،با نام تو می گفتم
خیرست دعایی که، در ان تو را خواندم
|
|
|
|
|
فصل سرد کوچه ها دلگرم خورشید شماست
گرمی این مهربانی با تو چندین می شود
|
|
|
|
|
چو دریای نور است شیرین زبان
|
|
|
|
|
صورت و سیرت زمین تا آسمان
همچو کافـر گـر مسلمـان در زبان
|
|
|
|
|
که بود رؤیاهای مرا ،
به ظلمِ کابوس وارِ خود دزدید ؟
فکرمیکنم اینجایی نبود
|
|
|
|
|
عشقم این روزا دست دلم نیست
ابر میبارد و چتری به سرم نیست
عشقم این روزا آسمان پر شده از برف
رنگ س
|
|
|
|
|
گفته بودی که غم انگیز تر از مردن چیست ؟
گفته بودم که همه شب دل ویرانه ماست !
|
|
|
|
|
او اشهد خود می خواند
من ترانه " تو ای پری کجایی " *
|
|
|
|
|
دلم برای کاشی های آبی حوض
که آینه دار ماهی های سرخ بودند
برگ سبز رقصان در آب
و مورچه ی ناخدا
|
|
|
|
|
به غارت بردی آخر حاصل بی اعتبارم را
|
|
|
|
|
در هلال آزادی
داس مه نو می بینم و
مزرع سبز فلک را آرزو می کنم
از
کشتزار آدم
تا
کشت گاه آدمیت
|
|
|
|
|
.
آتش بیار معرکه شده
صدایت
هر چه پا پس میکشد نگاهم
گرم میگیرد
گوش هایم
✍️
شیدا_
|
|
|
|
|
با حریر برگ ریزان تنت پاییز من/گم شدم در کوچه های خلوت خیال تو
|
|
|
|
|
در باورم نگنجد روح تو در درونم
|
|
|
|
|
شاخصِ یک جهش طولانی
حسِ نزدیک شدن به تَن خورشید است
|
|
|
|
|
نه دین،
نه جنگ،،
نه قانون،،،
آخر به چه چیز آدم میشوی؛ -
آیی آدمی؟!
|
|
|
|
|
در قسمت من هر چه پسند کرد دلم سخت گران شد
|
|
|
|
|
تا خط فیلتر کل تنباکوی این سیگار
شاید تو خوابی آنزمان که دست میسوزد
|
|
|
|
|
یا رضا، شاه خراسان
ای پناه دردمندان
ای امامِ مهربان
نظری کن، بطلب ما عاشقان را
تا بیائیم به سو
|
|
|
|
|
شب بود غمی بردل ما بود*
انگار نه انگار که همسایه ما بود*
آه وافسوس وفغان یاور ما بود*
تو نمیدانی
|
|
|
|
|
ترانه زیبای "جوونی از جنس طلا" یا بقول معروف دقیقا رونوشت یه دومادی که خانواده های دختر دار میخوان.ک
|
|
|
|
|
هوا در زنگبارش بی کفن مدفون نفس کو
|
|
|
|
|
تو هم مثل من مثل ما دهه شصتی
|
|
|
|
|
در ایمان به یزدان پناهید و رفت
چو مستان به بُستان خرامید و رفت
|
|
|
|
|
نوشت باد وطن
که سهم مان
از آب و خاکت
گلوله
|
|
|
|
|
ای که گفتی قبله گاهم کویِ یار
پس چرا هر سو بجـا آری نماز
|
|
|
|
|
هر آن کس که آمد به نزدیک من
سکندر شد او و دلم شد هدیش!
|
|
|
|
|
✍️ترانه
م. مدهوش❤️🔥
🎧 دکلمه: بانو هستی احمدی🌿
|
|
|
|
|
برای شعر من کمی چشمان تو کافیست...
|
|
|
|
|
غرورم در شبِ تشییع آزادی شده تدفین
|
|
|
|
|
خوب شد که پنجره را بازنمودی ،
هوای تازه آمد ازسوی باغ
|
|
|
|
|
دل آرام گیر
حضور جانان
فرقی ندارد
حضوری باشد یا مجازی
رویا را بباف
لبخندبزن
عشق بورز
چای د
|
|
|
|
|
از چشمانت بپرس
چند بهار
پرستو
در پستوی نگاهم
لانه کرد و
به هوای آسمان ابری تو پرواز
سیب س
|
|
|
|
|
به نی گر دل سپردی غافل از گله نشو چوپان
|
|
|
|
|
میان ماه من تا ماه گردون......هزاران انحراف و اختلاف است
|
|
|
|
|
به تو میاندیشم
و به آن ناوک مژگان که به قلبم بنشست
شب بی خوابی من حاصل احساس تو بود
.....
|
|
|
مجموع ۱۲۴۶۲۰ پست فعال در ۱۵۵۸ صفحه |