سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 24 ارديبهشت 1403
  • لغو امتياز تنباكو به فتواي آيت الله ميرزا حسن شيرازي، 1270 هـ ش
6 ذو القعدة 1445
    Monday 13 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۲۴ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      هنر ، علم نیست
      ارسال شده توسط

      علیرضا آیت اللهی

      در تاریخ : جمعه ۸ فروردين ۱۳۹۳ ۰۳:۴۳
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۰۶ | نظرات : ۱۷

      می گویند :
      « یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که هزار عاقل نمی توانند آن را از چاه بیرون بیاورند ! »
      به اطرافتان نگاهی بیاندازید ! .
      پس ، علم هزار عاقل ممکن است پاسخگوی هنر !!! یک دیوانه نباشد . اینجاست که می گویند نه تنها شعر ، بلکه به طور کلٌی هنر به دونوع تقسیم می شود : سازنده - تخریبی .
      قریب به پنجاه سال قبل ، روزی دکتر حسین آیدین که رئیس مستقیم ِ مطبوعاتی بنده و مردی هنردوست و هنرمند پرور بود گفت تو که بچٌه مسلمان و خواهان ثواب کردن هستی به خانه ی هنرمند مشهور ح . ب برو که تنها با یک کلفت زندگی می کند ، با پسرش قهر کرده است ، بیسواد است و حساب کردن بلد نیست ؛ حساب کتابهایش را برایش بنویس ! . ح . ب ، بیسواد ، هنرمند بود ، تریاکی بود ، عرقخور بود ، امٌا آزارش به کسی نمی رسید؛ مردم فریب و مردم آزار نبود .
      سالوادور دالی هم نقٌاش بود و بسیار کم سواد و... به نوعی دیوانه که با سخنرانی های جذابش در اسپانیا شهری را به هم میریخت .
      همان حدود پنجاه سال قبل روزی چندنفر مهندس ، دونفر معمار ، یک نفر نقشه کش ، و...را آوردند که خانه ای کنار خانه ی ما را که خشت و گلی و مخروبه بود خراب کنند و به جایش ساختمانی مرتفع و آجری بسازند ... فردایش عمله ای آمد که طی دوماه تا کارهای اداری خانه درست شود آن خانه را تخریب کند . پدرم وقتی تعجب مرا دید گفت ؛ برای ساختن نیاز به گروهی عاقل و دانا و متخصص داریم ؛ امٌا :
      برای تخریب ، فقط یک عمله کافی است ! .
      به یاد آن دیوانه ای افتادم که ...
      به پدرم گفتم لابد مصداق همان شعری است که میگوید : « خُم در این مجلس بزرگی ها به افلاطون کند ! » . پدرم گفت : 
      عمله که یک سبو و حتی یک پیاله هم نیست چه رسد به یک خُم !.
      به علاوه ، اینجا موضوع فنٌی در کار است ؛ امٌا آنچه که تو میگوئی موضوع کاملا" علمی ، در قلمرو علوم انسانی ، و بگوئی نگوئی از علم سیاست است . به یاد سیاست ملٌا نصرالدین افتادم . ازوی پرسیدند مرکز زمین کجاست ؟ گفت :
      مرکز زمین همینجاست که من میخ طویله ام را کوبیده ام ! نمیخواهی برو متر کن !. 
      خدا رحمت کند مدرس را که گفته است : « سیاست ما عین دیانت ماست » امٌا آیا چنین چیزی تحقق میپذیرد ؟ مسلما" هرگز ( چون اگر چنین شود فلسفه ی فرج منتفی است ) . حدس می زنم که این گفته ی شریف شهید مدرس ، و در واقع گفته هائی شبیه آن مورد تشبث بسیاری از مسلمان نمایان نا مسلمان جهان از یزید و ابن زیاد و منصور و امیرمبارزالدین عرب گرفته تا تیمور تاتار و قذافی و صدام و... و ... قرار گرفته باشد . بر عکسش هم بوده است . قبل از انقلاب ملعونی بنام منوچهر آزمون ، که سخنگوی حکومتی بود ، برای تحقیر دین اسلام و جلوگیری از به حکومت رسیدن اسلامی ها در ایران اصولا" وجود حضرت آدم را منکر می شد و به منظور جاه و مقامی زود گذر با مباهاتی عجیب خود را از نسل میمون معرفی می کرد ! ؛ و عوام هم هنر سخنرانی وی را به شدٌت تحسین می کردند ! .
      سالوادوردالی برای کسب شهرت ، ثروت و مقام ، هنرمندانه به سخنرانی هائی عوامفریبانه دست میزد و به مقصود خود هم رسید ، منوچهر آزمون هم تقریبا" ، امٌا ...
      طی قیام های جهانی ، همه مثل امام خمینی (ره) ، و حتی ربسپیر و میرابو و بنظر برخی لنین ومائو... نبوده اند که سخنرانی هائی در حقیقت به نفع مردم یا عموم ملٌت داشته باشند ؛ بلکه چه بسیار سخنرانانی که با هنر سخنرانی ، یا اندک هنر سخنرانی خود و به طمع شهرت و مقام وخوشخدمتی و مزایای گوناگون آن حاضر شده اند که قلم قرمز بروجدان و شرف خود و اجداد و ایل و تبار خود بکشند و حتی به فرزند میمون بودن جلوی جمع مباهات کنند ! . اینگونه ماموران  معمولا" به ناگاه عالم در تمام علوم عالَم می شوند !!! ، حال انکه علم در علوم انسانی همان چیزی است که اکثریت مردم جهان در اکثریت طول تاریخ آن را پذیرفته باشند و نه اینکه فقط مورد قبول افرادی چون آزمونها و گروهکهای بی شخصیت و فرصت طلبی چون آنها باشد ! . هنر این فرصت طلبان ، چه با شعر ، چه با نثر و چه طی سخنرانی هائی در اکثر قریب به اتفاق موارد « فرمایشی - سیاسی » ،  سنگ به چاه انداختن است و به اصطلاح به خاطر یک دستمال بازار قیصریه را به آتش کشیدن !. زهی تاسف از قابیل تا عمروعاص و آزمون ! .
      لعنت الله علیهم اجمعین !
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۳۵۹۲ در تاریخ جمعه ۸ فروردين ۱۳۹۳ ۰۳:۴۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0