سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      آرایه لفظی جناس ، تضاد ، پارادوکس
      ارسال شده توسط

      قدرت الله حاجی پور(قدرتا)

      در تاریخ : پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۵۴
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۶ | نظرات : ۰

      آرایه جناس
      جناس یا هم‌جنس‌سازی، نزدیکی هر چه بیشتر واژه‌ها از نظر لفظی است. آرایه جناس به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: جناس تام و جناس ناقص (که جناس ناقص نیز ۴ نوع است).[۷] جناس تام  در جناس تام، تمام صامت‌ها و مصوت‌های دو کلمه یکسان هستند، اما معنی آن‌ها با یکدیگر متفاوت است. به‌عبارتی دیگر، واژگانی که دو بار در یک بیت یا عبارت به‌کار می‌روند و هر بار معنایی متفاوت از آن‌ها برداشت می‌شود، متجانس‌اند. خرامان بشد سوی آب روان  چنان چون شده بازیابد روان  (روان در مصراع نخست به معنی جاری و در مصراع دوم به معنی جان و روح است) نه من از پرده تقوا به‌درافتادم و بس  پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت  (بهشت اول به معنی جنت است و بهشت دوم به‌معنی واگذاشت از مصدر هلیدن) چراغ روی تو را گشت شمع پروانه  مرا ز حال تو با حال خویش پروانه  (پروانه دوم به معنی پروایی نیست می‌باشد) ای دلبر عیسی نفس ترسایی  خواهم که به پیش من تو بی‌ترس آیی گه اشک ز چشمِ تر من خشک کنی  گه بر لب خشکِ من لبِ تر سایی  (ترسایی اول با ترس آیی و تر سایی جناس تام دارد) امید لذت و عیش از مدارِ چرخ، مدار  که در دیار کرم نیست ز آدمی دیّار  جناس تام دارای فروعی نیز هست، جناس مرکب (یا جناس مَرْفُوّْ) که دو زیر مجموعه نیز دارد: مرکب مَقرون و مرکب مَفروق. همچنین جناس مُلَفَّق نیز از فرعیات جناس مرکب است.
       در جناس مُلَفَّق هر دو طرف جناس واژه مرکب هستند.[۸] که تا زنده‌ام هیچ نازارمت  برم رنج و همواره نازارمت  (نازارمت اول به معنی نیازارم ترا و نازارمت دوم به معنی ناز آورم ترا می‌باشد) جناس مَرْفُوّْ  در جناس مَرْفُوّْ یکی از ارکان جناس مفرد و دیگری مرکب از دو کلمه است.[۸] دور است سر آب از این بادیه، هش دار   تا غول بیابان نفریبد به سرابت  (سر آب) چراغ روی تو را گشت شمع پروانه  مرا ز حال تو با حال خویش پروانه  (پروانه دوم به معنی پروایی نیست می‌باشد که مرکب است ولی پروانه اول مفرد) جناس غیرتام (ناهمسان)ویرایش  هر گاه دو واژه در یکی از موارد آوایی زیر با هم اختلافی جزئی داشته باشند و در یک بیت یا عبارت به‌کار روند؛ که انواع آن جناس ناقص، جناس زاید، جناس مذیّل، جناس مرکّب، جناس مفروق، جناس مقرون، جناس متشابه، جناس مطرّف، جناس خط، جناس لفظ و جناس مکرّر هستند که در مرور زمان به دلیل تقسیم‌بندی زیاد در حال کنار گذاشته شدن هستند. جناس محرّفویرایش  اختلاف دو واژه در صداهای کوتاه (اِعراب) جناس ناقص محرف یا جناس ناقص حرکتی است: پس طفل کآرزوی ترازوی زر کُنَد  نارنج از آن کَنَد که ترازو کُنَد ز پوست زمان خوشدلی دَریاب و دُریاب  که دائم در صدف گوهر نباشد  (دریاب اولی با فتحه است و دریاب دومی با ضمه) جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف  هر گاه دو رکن جناس در یکی از حروف با هم اختلاف داشته باشند به آن جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف می‌گویند.. کمند/سمند.. آزاد/آزار.. زحمت/رحمت.. در حلقه گُل و مُل خوش خواند دوش بلبل  هات اصبوح هبوا یا ایها السکارا  (گُل و مُل در حرف اول با هم اختلاف دارند) هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی  کین کیمیای هستی قارون کند گدا را  (دستی، مستی و هستی فقط در حرف نخست باهم متفاوتند) جذبات شوقک الجمت بسلاسال الغم و البلا   هم عاشقان شکسته‌دل که دهند جان بره ولا  (بلا و ولا در حرف نخست با هم متفاوتند) جناس افزایشی، یک واژه یک حرف بیش از دیگری دارد   خاص و خلاص،کام و کامل جان بی جمال جانان میل جهان ندارد   هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد  (جان و جهان جناس افزایشی دارند) شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست   جای غم باد هران دل که نخواهد شادت  (قدم و مقدم جناس افزایشی دارند) تو که فلس ماهی حیرتی چه زنی ز بحرِ وجود دم  بنشین چو طاهره دمبدم بشنو خروش نهنگِ لا  (دم و دمبدم جناس افزایشی دارند) گر خیال جان همی هستت بدل اینجا میا  گر نثار جان و دل داری بیا و هم بیار  (بیا و بیار جناس افزایشی دارند) تنت در جامه چون در جام باده   دلت در سینه چون در سیم آهن  (جام و جامه جناس افزایشی دارند) پند گیرید ای سیاهیتان گرفته جای پند   عذر آرید ای سپیدیتان دمیده بر عذار  (عذر و عذار جناس افزایشی دارند) یک واژه از ترکیب دو واژه دیگر به دست می‌آیدویرایش      مثال هرگاه دو کلمه یکی ساده و دیگری مشتق آمد  دل خلوت خاص دلبر آمد   دلبر ز کرم به دل برآمد متشابه یا هم‌آوا
      هر گاه دو رکن جناس در تلفظ و خواندن با یکدیگر یکسان باشند اما در نوشتار با هم متفاوت باشند و معنی آنان تغییر کند به آن جناس لفظی می‌گویند.. صبا/سبا.. خوان/خان.. حیاط/حیات.. خیش/خویش.. خار/خوار اختلاف دو واژه در جابه‌جایی حروف است  بنات، نبات. پای نه بر فرق ملک آنگه درآ در ظل فقر  تا ببینی مُلک باقی را کنون از هر کنار  (کلمه فرق و فقر با جابه‌جایی دو حرف قاف و را به یکدیگر تبدیل می‌شوند)
       
      آرایه تضاد
       
      هر گاه دو واژه با معنای متضاد در یک بیت یا عبارت به‌کار رود، آرایه تضاد پدید می‌آید.[۱۱] محتسب است و شیخ و من صحبت عشق در میان  از چه کنم مجابشان پخته یکی و خام دو  (واژه‌های پخته و خام و یک و دو با هم متضادند) در نومیدی بسی امید است   پایان شب سیه سپید است  (واژه‌های /نومیدی/ با /امید/ و همچنین واژگان /سیه/ با /سپید/ متضاد و مخالف هستند) به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش   که نیستی ست سرانجام هر کمال که ست  (واژه‌های هست و نیست با هم متضاد هستند) ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد  چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا  (واژه‌های دوست و دشمنان با هم متضاد هستند) از رخ و زلفت ای صنم روز من است همچو شب  وای بروزگار من روز یکی و شام دو  (واژه‌های روز و شب، روز و شام و یک و دو با هم متضادند) پند گیرید ای سیاهیتان گرفته جای پند   عذر آرید ای سپیدیتان دمیده بر عذار  (سفیدی و سیاهی با هم متضادند)
      متناقض‌نما (پارادوکس)
      هرگاه دو مفهوم متضاد را به‌هم نسبت دهیم یا آن دو را در یک چیز جمع کنیم، آرایهٔ متناقض‌نما شکل می‌گیرد و معمولاً معنایی عمیق و پرمغز در پسِ آن نهفته‌است.[۱۲]  «جامه‌اش شولای عریانی است» (عریانی به شولا نسبت داده شده، اما شولا نوعی جامه است و در واقع ضد عریانی است)  جیب‌هایم پُر از خالی است. {در عالَم واقع، جمع شدن پُر و خالی با هم غیرممکن است و همدیگر را نقض می‌کنند} دولت فقر خدایا بر من ارزانی دار  کین کرامت سبب حشمت و تمکین من است  (در این شعر حافظ دولت را که به معنی ثروت است در کنار متضادش یعنی فقر آورده‌است) باز این سکوت گوش خراشت به لب رسید  از بین گفته های تو چشمم جز این ندید  (گوش خراش بودن صفت سر و صدا است و به سکوت نسبت داده شده است. همچنین دیدن گفته ها حس آمیزی است) گر زهر کنی بوسه خود بر لب من  چون زنده به زهرم، بزن امشب نیشم  (زهر نماد کشنده بودن است و شاعر دلیل زنده بودن خود را زهر عنوان کرده)
       
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۳۵۳۱ در تاریخ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۵۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0