خارج از تعابیر دینی و مذهبی و آنچه که در کتاب ها خواندیم و آنچه که در سنین مختلف به ما آموخته شده. و به طور دقیق نظر شخصی بنده.
انسان هم مانند بقیه موجودات زنده برای کاری و هدفی آفریده شده . و بقیه اجسام غیر زنده در خدمت ما هستند و وسیله ای برای پیشرفت و زندگی بهتر برای تمامی موجودات زنده، تا کدام موجود بتواند از اشیاء به نحو بهتر و احسن استفاده کند. که مسلما انسان تا اینجای کار بهتر توانسته از بقیه ی اجسام استفاده کند و انها را به خدمت بگیرد. برای پیشرفت و کشف واقعیت شاید هم یکی از دلایل به وجود آمدن انسان کشف این واقعیت باشد که چرا به دنیا و به وجود آمده. به هر صورت حتما برای انجام کاری و ماموریتی خلق شده ایم. تا چه مقدار انسان توانسته باشد به این واقعیت نزدیک شده باشد .
در مورد سوال بعد که فرموده اید به دنیا آمدن ما خود خواسته یا خواسته والدین بود. به عقیده من هیچ کدام. نظر من این است انسان به وجود می آید. تا راه تکامل خود را بپیماید. انسان در شرایط سخت در شرایط مرفّه با گویش های مختلف با آئین های مختلف با شرایط مختلف به دنیا می آید رشد و تکامل و مهارت پیدا میکند. تا کاشف خلقت خود باشد.
درودبرشما مسعود جان عزیزم بسیار موضوع مهمی است خلقت انسان ازنظر من تا خدای متعال نخواهد هیچ وقت برگی از درخت نخواهد افتاد درکل همچی عالم به خدا است اگر خدا بخواهد همان چیزی که باید اتفاق بيفتد می افتد واگر چیزی نخواهد اتفاق نمی افتد درکل همچی انسان بر میگرد به خدا یگانه تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمی افتد...... آنچه دلم خاست نصیبم نشد آنچه خداخاست همان میشود 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐 ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁 🪴🪴🪴 🏵🏵 💟 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐
هدف خلقت انسان بدون شك هر فرد عاقل و حكيمى كه كارى انجام میدهد هدفى براى آن در نظر دارد، و از آنجا كه خداوند از همه عالمتر و حكيمتر است، بلكه با هيچ كس قابل مقايسه نيست اين سؤال پيش می آيد كه او چرا انسان را آفريد؟ آيا كمبودى داشت كه با آفرينش انسان بر طرف میشد؟ آيا نيازى داشته كه ما را براى پاسخگويى به آن آفريده است؟ در حالى كه میدانيم وجود او از هر جهت كامل و بى نهايت در بى نهايت است و غنى بالذات. پس طبق مقدمه اول بايد قبول كنيم كه او هدفى داشته، و طبق مقدمه دوم بايد بپذيريم كه هدف او از آفرينش انسان چيزى نيست كه بازگشت به ذات پاكش كند. نتيجتا بايد اين هدف را در بيرون ذات او جستجو كرد، هدفى كه به خود مخلوقات بازمىیگردد، و مايه كمال خود آنها است.(1) در آيات قرآن تعبيرهاى مختلفى در باره هدف آفرينش انسان شده است كه آنها را ذكر مي نماييم: 1- « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»(2) و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند. اين آيه تنها روى مساله عبوديت و بندگى تكيه میكند، و با صراحت تمام آن را به عنوان هدف نهايى آفرينش جن و انسان معرفى مینمايد. 2- «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»(3)؛ او كسى است كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را آزمايش كند كدامين نفر بهتر عمل میكنيد. در اينجا مساله آزمايش و امتحان انسانها از نظر حسن عمل به عنوان يك هدف معرفى شده است. 3- «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً»(4): خداوند كسى است كه هفت آسمان را آفريده و از زمين نيز مانند آن خلق كرده است، فرمان او در ميان آنها نازل مىشود تا بدانيد خداوند بر هر چيز توانا است، و علم او به همه موجودات احاطه دارد. و در اينجا " علم و آگاهى از قدرت و علم خداوند" به عنوان هدفى براى آفرينش آسمانها و زمين (و آنچه در آنها است كه شامل انسان هم مي شود) ذكر شده است. 4- «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ»(5)؛ اگر پروردگارت مىخواست همه مردم را امت واحده (و بدون هيچگونه اختلاف) قرار مىداد، ولى آنها همواره مختلفند مگر آنچه پروردگارت رحم كند، و براى همين (رحمت) آنها را آفريده است. بر طبق اين آيه رحمت الهى هدف اصلى آفرينش انسان است. اندكى تامل در مفهوم اين آيات، و آنچه مشابه آن است، نشان مىدهد كه هيچ تضاد و اختلافى در ميان آنها نيست، در واقع بعضى هدف مقدماتى، بعضى متوسط و بعضى هدف نهايىاند و بعضى نتيجه آن. هدف اصلى همان" عبوديت" است و مساله " علم و دانش" و" امتحان و آزمايش" اهدافى هستند كه در مسير عبوديت قرار مىگيرند، و" رحمت واسعه خداوند" نتيجه اين عبوديت است. به اين ترتيب روشن مىشود كه ما همه براى عبادت پروردگار آفريده شدهايم، اما مهم اين است كه بدانيم حقيقت" عبادت" چيست؟ عبوديت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعى يعنى كمال مطلق نينديشد، جز در راه او گام بر ندارد، و هر چه غير او است فراموش كند، حتى خويشتن را. و اين است هدف نهايى آفرينش بشر كه خدا براى وصول به آن ميدان آزمايشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتيجه نهائيش نيز غرق شدن در اقيانوس رحمت او است.(6) در بيشتر تفاسير «ليعبدون» در سوره ذاريات را به «ليعرفون» معنا كرده اند يعني هدف از خلقت جن و انس، شناخت و معرفت خداوند مي باشد كه اين تفسير با بعضي روايات از جمله حديث قدسي «كنتُ كنزاً مَخفيّاً، فأحببتُ أن اعْرف، فخلقتُ الخَلْقَ لِأُعْرف»(7)؛ (خداوند مي فرمايد) من گنجي مخفي بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم، تاييد مي شود. در واقع عبادت خدا هم براي رسيدن به همين شناخت اوست و تا معرفت كامل صورت نگيرد عبادت حقيقي هم صورت نگرفته است. لازم است به اين نكته نيز اشاره شود كه تمام اين اهدافي كه به عنوان هدف زندگي و خلقت انسان نام برده شد، مانند امتحان، عبادت، معرفت به خدا و... در راستاي سير تكاملي انسان است و براي اين است كه اين انسان درجات كمال و سعادت را طي كند و گرنه خداوند نيازي به عبادت و شناخت ما ندارد. پي نوشت ها: 1. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج22، ص385. 2. ذاريات(51)آيه56. 3. ملك(67)آيه2. 4. طلاق(65)آيه12. 5. هود(11)آيه118و119. 6. تفسير نمونه، ج22، ص387. 7. مجلسي، محمد باقر، بحار الأنوار، چاپ بيروت، ج84، ص 199. منابع https://www.pasokhgoo.ir/node/95621
فارغ از مسائل و گویشهای مذهبی ،اساسا دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که وجود انسان ابتدا توسط خود او صورت میگیرد و این اشتباه بزرگیست که بگوییم والدین ما درخواست اولیه را داشته اند.بر خلاف تصور اینکه خیلی از انسانها در بیانات خود از پدر مادر شاکی هستند و یا خلق خود را گردن خدا می اندازند.
از میلیونها اسپرم فعالترین و نزدیکترین خود را به رحم مادر می رساند تا طلب انسان شدن نماید،سپس مورد سوال واقع میشود که آیا تمایل به انسان شدن داری و جواب آری میدهد،سپس خداوند به او قلب،شش،معده،دست و پا......اهدا میکند،اما رسالتی نیز برای فرد قائل میگردد،اختیار پیدا نمودن رسالت به عهده ی انسان گذاشته میشود با یک مدت معلوم برای زیستن.
انسان خلق نشده که کودک،نوجوان،بزرگسال شود ،صاحب خانواده و فرزند شود،سپس مسن و از دنیا برود یا عبادت کند خدا را از دنیا برود.
انسان خلق شده تا کاری برای زیست بهتر،برای رفاه و ارامش بیشتر ،کمک ارزشمند و....بشر انجام دهد.اگر قرار به تولید مثل بود نیاز به اهدا تفکر،تصمیم گیری،تحقیق،کشف و......نبود،همانند حیوانات خلق میشدیم،قدرت همه ی موارد از انسان سلب میشد،ماهیت وجودی انسان پیشرفت بشر برای رسیدن به کمال در تمام زمینه هاست،اما اختیار آن به دست خودش داده شده که یک انسان عادی و معمولی باشد یا یک فرد موثر و تاثیر گذار.
این ما خودمان هستیم که با قبول سختیها،تلاشها،دانشها،رشدها میتوانیم برای بشریت کاری صورت دهیم و ماندگار شویم انوقت خدا و خودمان هر دو خرسندیم از وجودمان.☄️🌷🏵️🏵️⭐⭐🌾🥀💮
درود جناب مدهوش گرامی
اگر هنرمندی را در نظر بگیرید که دارای قدرت زیادی برای خلق اثر یا شاهکاری باشد و بترسد از خلق آن شاید اتفاقی نیفتد اما همین که توان خود را اجرا کرد مورد نقد و بررسی قرار می گیرد و نقاط ضعف و قدرت اثر و حتی صاحب اثر نمایان می شود. خدا انسان را خلق کرد و به خود آفرین گفت یعنی از کاری که کرد خشنود بود. بارها در تفسیر این موضوع که به آن پرداخته شده است مطالعه کردم . اما خداوند خودش فرموده آن چه که قابلیت خلق دارد باید به وجود بیاید.
همین کافی ست او خواست پس آمدیم. حالا باید خود را به کمال برسانیم تا اثر خالق متعالی را در بخشی که در اختیارمان گذاشته رنگ آمیزی کنیم.
بدرستی که فرهیخته ای دانا هستید،درودتان ☄️💮🥀🌾⭐🏵️🌷🌷🌸🌸🌻☘️🌴🌱
فارغ از مسائل و گویشهای مذهبی ،اساسا دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که وجود انسان ابتدا توسط خود او صورت میگیرد و این اشتباه بزرگیست که بگوییم والدین ما درخواست اولیه را داشته اند.بر خلاف تصور اینکه خیلی از انسانها در بیانات خود از پدر مادر شاکی هستند و یا خلق خود را گردن خدا می اندازند.
از میلیونها اسپرم فعالترین و نزدیکترین خود را به رحم مادر می رساند تا طلب انسان شدن نماید،سپس مورد سوال واقع میشود که آیا تمایل به انسان شدن داری و جواب آری میدهد،سپس خداوند به او قلب،شش،معده،دست و پا......اهدا میکند،اما رسالتی نیز برای فرد قائل میگردد،اختیار پیدا نمودن رسالت به عهده ی انسان گذاشته میشود با یک مدت معلوم برای زیستن.
انسان خلق نشده که کودک،نوجوان،بزرگسال شود ،صاحب خانواده و فرزند شود،سپس مسن و از دنیا برود یا عبادت کند خدا را از دنیا برود.
انسان خلق شده تا کاری برای زیست بهتر،برای رفاه و ارامش بیشتر ،کمک ارزشمند و....بشر انجام دهد.اگر قرار به تولید مثل بود نیاز به اهدا تفکر،تصمیم گیری،تحقیق،کشف و......نبود،همانند حیوانات خلق میشدیم،قدرت همه ی موارد از انسان سلب میشد،ماهیت وجودی انسان پیشرفت بشر برای رسیدن به کمال در تمام زمینه هاست،اما اختیار آن به دست خودش داده شده که یک انسان عادی و معمولی باشد یا یک فرد موثر و تاثیر گذار.
این ما خودمان هستیم که با قبول سختیها،تلاشها،دانشها،رشدها میتوانیم برای بشریت کاری صورت دهیم و ماندگار شویم انوقت خدا و خودمان هر دو خرسندیم از وجودمان.
زمانی که خلقت آغاز شد ، دسته ای از موجودات شروع به خلق نمودندمآنچه خلق شد شبیه آدم نبود در ابتدا ... سپس این مخلوق جدید دچار مشکلات متععد بود و ژنتیکی که دچا ر نقص بود ... پس خداوند آدم را خلق نمود و آدم که طبق داستانهایی که می دانیم دچار کالبد شدو زمینی که مخصوص انسان آفریده شد ..ازاین زمان اصلاح ژنتیکی انجام شد و نژادهایی که انسان نبودند کاملا ....
اما آنچه سوال دیگر شماهست و می توانیم بگوییم حقیقت ... این رو ح و فرکانس فرزند است که پدرو مادر خود را انتخاب می نماید ،آن هم براساس درس هاییست که نیاز به آموختن دارد ... و ما همگی در چرخه ی عشق قرارداریم ، هدفمان نیز گسترش عشق برسطح زمین است .منظومه ی راه شیری و کیهان کنونی به شکلی آفریده شد که انسان ها قادر هستند آن رابچرخانند و در امورات آن نقش داشته باشند... حال در سمت دیگر نیز به دلیل آگاهی از این قدرت الهی انسان ها ..... شرایطی رو به وجود آورند که انسان ها با اندیشه ی خود بر خلاف چرخه ی عشق رفتار نمایند
اینکه ما سابقا تاندر بوده ایم یا انسان نما ،فرضیه ای بیش نیست هنوز بلحاظ علمی ثابت نشده اما این صحیح است که عمر،قد،وزن،ژن انسان دستخوش تغییرات به وضوحی گردیده است.
فارغ از مسائل و گویشهای مذهبی ،اساسا دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که وجود انسان ابتدا توسط خود او صورت میگیرد و این اشتباه بزرگیست که بگوییم والدین ما درخواست اولیه را داشته اند.بر خلاف تصور اینکه خیلی از انسانها در بیانات خود از پدر مادر شاکی هستند و یا خلق خود را گردن خدا می اندازند.
از میلیونها اسپرم فعالترین و نزدیکترین خود را به رحم مادر می رساند تا طلب انسان شدن نماید،سپس مورد سوال واقع میشود که آیا تمایل به انسان شدن داری و جواب آری میدهد،سپس خداوند به او قلب،شش،معده،دست و پا......اهدا میکند،اما رسالتی نیز برای فرد قائل میگردد،اختیار پیدا نمودن رسالت به عهده ی انسان گذاشته میشود با یک مدت معلوم برای زیستن.
انسان خلق نشده که کودک،نوجوان،بزرگسال شود ،صاحب خانواده و فرزند شود،سپس مسن و از دنیا برود یا عبادت کند خدا را از دنیا برود.
انسان خلق شده تا کاری برای زیست بهتر،برای رفاه و ارامش بیشتر ،کمک ارزشمند و....بشر انجام دهد.اگر قرار به تولید مثل بود نیاز به اهدا تفکر،تصمیم گیری،تحقیق،کشف و......نبود،همانند حیوانات خلق میشدیم،قدرت همه ی موارد از انسان سلب میشد،ماهیت وجودی انسان پیشرفت بشر برای رسیدن به کمال در تمام زمینه هاست،اما اختیار آن به دست خودش داده شده که یک انسان عادی و معمولی باشد یا یک فرد موثر و تاثیر گذار.
این ما خودمان هستیم که با قبول سختیها،تلاشها،دانشها،رشدها میتوانیم برای بشریت کاری صورت دهیم و ماندگار شویم انوقت خدا و خودمان هر دو خرسندیم از وجودمان.🌾⭐🏵️🌷🌸🌻🌻☘️🌴🌱
🌿💖🌟🎶🌸✨🍃🍀🌟💚
Hello dear Dr. Madhoosh
Well, your question is one of those questions that I never had an answer to
I cannot believe in the heavenly books and prophets and everything that has been said and heard so far
I think it\'s all nonsense
The first man, or the Stone Age man, was the happiest man in the world, he lived in his cave, his annihilation was at the level of hunting and plucking leaves from trees.
Later, he realized that there must be an invisible power, that is, God, and then with his natural experiences, he created an opposite and resistant force and an enemy for God, that is, Satan.
The devil is also a symbol of evil that people themselves make up and give existence to, and so does the angel
Whether a person is with God or without God
Whether it is good or bad, it continues its life and life cycle in nature and takes its share from sunlight, water and soil.
In my opinion, this question does not and will not include anything other than destruction, war, selfishness and racism.
I was born on my own;
Of course, I wished a thousand times that I was not born, because I suffered more than I could. And I never understood what life means?! And I am very afraid of death. Why does it have to be death?!
If we suffer and gain experience, we must grow old and weak and then die. so why?!
People are born and then die.
Which part of God\'s game do you think we are?!
from raising such a question full of why;
Thank you very much
Be a writer, proud, victorious and green
🌟🌿🌺🍃💖🍃🌺🌟✨🎶💚✨🍃
Avoiding to religious manners and saint s said;we are created not to be human and grow up such as human,then parents,grand parents and so on ,we are here to be achieve our targets or goal to make life more easier than before and be perfect god s creation
For sure these targets have lots of troubles,suffering,struggling,losing and etc
When were sophisticated enough all are normal aspects if not surely dark position we are,here we are not say prays,workshop then go to heaven or here,we are here to make the world . heaven &lives heaven Absolutely,we are required to be human not our dad and mom,just among sperm ,we were so dynamic & jolly to be human Definitely god gave all we needed to . achieve this target I appreciate you for your kindness and . marvellous opinions indeed
اینکه همه عقاید یکسانی داشته باشیم ،صحیح نخواهد بود از تفاوتهاست که دانش کامل و به ثمر مینشیند،هرگز از متفاوت بودن نهراسید که زیبایی ها در تفاوتهاست گرامی☄️🌻🤞👏🌱🌱🌴☘️🌸🌷🏵️⭐🌾🥀🍁🍁🍄
درود استاد مدهوش خودخواسته ویا ناخواسته یا خدا خواسته یا والدین خواسته هیچ فرقی بین آنها نیست هیچ چیز تمایز بین آنها نیست اگر تفاوتی هست در نوع نگرش انسانهاست.بهر حال از این مساله نباید دور شد خداوند ناظر بر تمام امور است سپاس
در علم روز و دانش روز میان تمام مواردی که فرمودید کاملا تفاوت وجود دارد،خداوند ناظر اما اختیار به انجام تفکر،تصمیم،نگرش،و....داده است.👏🤞
فارغ از مسائل و گویشهای مذهبی ،اساسا دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که وجود انسان ابتدا توسط خود او صورت میگیرد و این اشتباه بزرگیست که بگوییم والدین ما درخواست اولیه را داشته اند.بر خلاف تصور اینکه خیلی از انسانها در بیانات خود از پدر مادر شاکی هستند و یا خلق خود را گردن خدا می اندازند.
از میلیونها اسپرم فعالترین و نزدیکترین خود را به رحم مادر می رساند تا طلب انسان شدن نماید،سپس مورد سوال واقع میشود که آیا تمایل به انسان شدن داری و جواب آری میدهد،سپس خداوند به او قلب،شش،معده،دست و پا......اهدا میکند،اما رسالتی نیز برای فرد قائل میگردد،اختیار پیدا نمودن رسالت به عهده ی انسان گذاشته میشود با یک مدت معلوم برای زیستن.
انسان خلق نشده که کودک،نوجوان،بزرگسال شود ،صاحب خانواده و فرزند شود،سپس مسن و از دنیا برود یا عبادت کند خدا را از دنیا برود.
انسان خلق شده تا کاری برای زیست بهتر،برای رفاه و ارامش بیشتر ،کمک ارزشمند و....بشر انجام دهد.اگر قرار به تولید مثل بود نیاز به اهدا تفکر،تصمیم گیری،تحقیق،کشف و......نبود،همانند حیوانات خلق میشدیم،قدرت همه ی موارد از انسان سلب میشد،ماهیت وجودی انسان پیشرفت بشر برای رسیدن به کمال در تمام زمینه هاست،اما اختیار آن به دست خودش داده شده که یک انسان عادی و معمولی باشد یا یک فرد موثر و تاثیر گذار.
این ما خودمان هستیم که با قبول سختیها،تلاشها،دانشها،رشدها میتوانیم برای بشریت کاری صورت دهیم و ماندگار شویم انوقت خدا و خودمان هر دو خرسندیم از وجودمان.🤞👏👏🏵️⭐🌾🥀🍁🍄🌷
درودتان جناب دکتر استادمدهوش عزیز با اجازتون فقط عرض ادب کرده و در بحثی که ریشه درباور و اعتقادات مختلف دارد شاید نتوان به نکته نظرات واحدی دست یازید وبنده با احترامبه تمامی مذتهب و اعتقادت ، علاقه مندم ازکامنت های دوستان گرامی و اندیشمندمان بهرمند گردم انشالله
درود جناب مدهوش آنچه علم به آن اشاره ای ندارد ، دی ان ا فرابعدی انسان است ، حتی ما بیشتر از آنچه والدین ما با زمین و با کالبد جسمانی شناخته می شوند ... قرابت روحی با خانواده ی روحی خود داریم .... که براساس نوع روح ها و ذاتی که در دی ان ا فرابعدی آنها وجود دارد تعریف می شود ، به این دلیل است در یک خانواده با وجود اینکه فرزندان از یک پدرو مادر هستند دارای تفاوتهایی آشکار با یکدیگر می باشند که همان ذات است
چه هنگام تولد و چه در زمان مرگ در کانالهایی قرار می گیرد انسان که با روح ش سازگار است .... یعنی افرادی که می روند و طی حادثه ای مدت کوتاهی و مجدد برمی گردند تعاریف متفاوتی دارند .. روح نیز براساس همین موارد پدرو مادر خود حتی شهرژو کشور و افرادی که در مسیر زندگی او قرار می گیرند انتخاب می نماید
هرشخصی باتوجه به اعتقادات خود درسهایش متفاوت است و تنها آیینی که خلقت بر اساس آن است ، حقیقت است عشق است ، زیرا پرودگار همه عشق است ...رسالت مانیز عشق است ... عشق مارا پی کاری به جهان آوردست ادب آن است که مشغول تماشا نشویم ....زیرا تنها عشق است که می توان آن را به تمام جهان هستی تعمیم داد ... قوانین یک منطقه یک کشور یا ... یا حتی آگاهی آنها ممکن است در مکانی دیگر در اقلیم و جغرافیای دیگر هیچ معنایی نداشته باشد
متاسفانه ما روز به روز از ذات از حقیقت دور شده ایم ازعشق زیرا دیگر نمیتوانند بر انسان ها حکمرانی کنند ... خداوند انسان را آزاد آفریدووجدان را زمزمه ی الهی را ، سروش را در قلب آدمی ودیعه نهاد ... متاسفانه روز به روز ما رودورتر کردند و خودمان نیز دامن زدیم و بیشتر و بیشتر درگیر قوانین و اعتقاداتی که شبیه عشق نبود ...سپاسگزا ر از جناب عالی و در پناه حضرت عشق باشید همیشه
بله فرمایش شما کاملا صحیح است،نظرات چامسکی،وین دایر،فروید و.....کاملا با یکدیگر متفاوت است ،برخی تکامل انسان را خلقت مجدد در کالبدهای متفاوت و جغرافیای متفاوت میدانند،اعتقاد بر این است انسان هفت مرتبه متولد میگردد تا به تکامل حقیقی برسد سپس مورد قضاوت قرار میگیرد.
نظریه ی دیگری وجود دارد که شش بار متولد و یکبار حیوان متولد میشویم و حیوانات کنونی در این کالبد کنونی زمانی انسان بودن ،اما ادیان کاملا انرا نفی و نظریه ای کفر امیز میدانند،تفاوت خواهران و برادران بستگی به عوامل ژنتیکی،جغرافیایی،روحی و روانی در هنگام بارداری،تغذیه،و......فاکتورها بستگی دارد. دی ان ای که شما اشاره فرمودید ممکن است جهشهایی از چند نسل قبل که ما بیخبریم صورت گرفته باشد،مطالعات نشان داده که چهره،روحیات،خلق و خو،رفتار،شخصیت کنونی ما و....در گذشته در کره زمین وجود داشته،یعنی شکل بنده،اخلاق و.....قبلا در کره زمین موجود بوده بدفعات برای زمین بنده فرد جدیدی نیستم.
یک اشاره ی کوتاه در تامل این قسمت از پاسخ جناب عالی که فرمودید تنها برخی از اسپرمها قابلیت تولد رو پیدا می کنتد ... دنیای بعد نیز اینگونه است تنها تعداد اندکی قادر هستند جواز ورود به دنیاهای بالاتر از زمین دنیاهای دیگر نور را به دست آورند و میزان و ترازو نیست عشق است و اینکه حتی بالاتر و بیشتر ... شاید هزار بار ...هزار دون ...یا دون به دون
کاملا درست حافظه یا آکاش یا آکاشیک که تمام اطلاعات ما درون آن ذخیره می شود .... و به قولی وقتی درمکتاب آسمانی آمده است که تمام ذرات ما از تمام مکان ها .... جمع آوری می شود ....اشاره به همین اطلاعات هست
روح یکیست اما این روح هربا کالبدی جدید می پوشد برای حضور تا سراتجام به غایت خود برسد ... حتی عزیزی می فرمودند از زمانی که اثر انگشت ها ثبت شده است می توان به این موضوع پی بردو دریافت تولدهای افراد برزمین البته هنوز علم اعلام نکرده است این موضوع را و آگاهی ایشان است
بله دقیقا زیبا اشاره فرمودید ،انقدر پیچیده است که هنوز بصورت علمی بطور صد در صد اکاشیک ها رمز خوانی نشده است،اشارات مذاهب کاملا مورد تحقیق و رصد دانشمندان امر هست تا بلکه بتوانند رمز گشایی نمایند اما هنوز راز باقی مانده،دقیقا فرمایش شما صحیح است با توجه به عملکرد قبلی و نتایج روح کالبد جدیدی انتخاب میکند عملا مجاز به انتخاب از گزینه های پیش رو خواهد بود،افرینها لذت بردم از سطح علم و دانش شما بزرگوار،سلامت و مانا بمانید🌷🤞🤞🤞
اثر انگشت در تمام زندگی هایمان یکیست و مورد دیگر نگاه انسان هاست که آن هم ثابت است ... حتما شنیدید هرشخص اثر انگشت مخصوص خودش رو دارد که اشاره به همین کالبدهاست ... هدف ما نیز شناخت خویش سایه های درونمان و پاکسازیست با عشق و بخشش و همانجور که فرمودید فرصتمان برای همیشه نیست نمی دانیم این بار آیا بار آخرمان است یا زمان فراخوان روحمان چه زمانیست ...زیرا آنچه برای جهان هستی شناخته و تعریف شده است روح ما آگاهی ما هست و کالبد مانند لباسی سیت که تجربه ی بود در زمین را به انسان می دهد و نکوترین حالت و سعادتمان زمانیست که در عشق باشیم در یگانگی باجهان هستی و پاک پاک باشیم از تمام نواقصی که در زندگیهای قبل همراه مان بوده است ، ازاین رو می گویند همیشه به یاد خداوند باشبم که زمان رفتن مشخص نیست
درود استاد مدهوش هر آنچه فرمودید بنده به آن نیز واقفم و می دانم نظرات شما نیز درست است از یک منظر وسوا از دین ومباحث دیگرش یک فرد بخود خود به تنهایی نمی تواند در جامعه مدنی زندگی کند مگر بایاری عوامل دیگر واین که همه یکسانند این نظر شخصی بنده است که افراد در کنش و واکنش هایشان نوع تفاوت فردی شان را نشان می دهند بعد از آن ژن و عوامل وراثتی نوع تفاوت را بارز می کند تمام انسانها باهم سوا از دین باهم یکسان وارزش معیاری واحدی دارند واین مبحث طولانی است که در قالب نوشتن نمی گنجد باید رودررو باهم بحث نمود در هرحال یک عامل باعث این انگیزه می شود که آن راغریزه می گویند سپاس که توضیحات کامل را برای دوستان واساتید بیان می فرمایید سپاس
دقیقا فرمایش درستی فرمودید،انسانهای عام گناه وجودی خود را به گردن پدر و مادر و خدا می اندازند در صورتیکه همچیز توسط خود ما انجام و انتخاب شده،بجای اینکه انرا فرصتی برای شکوفایی قلمداد کنیم تفسیر به ناله و.....میکنیم.
انسان میتواند ادیسون یا هیتلر باشد،هر دو گزینه یکسان خلق شده اند اما عملکرد،عشق،محبت،دانش،انتخاب و......از یکی دانشمند و ماندگار و از دیگری فردی مستبد و خونخوار ماندگار ساخت.
یکی در کالبدی به مراتب بهتر و دیگری در کالبد بمراتب بدتر با توجه به عملکرد قرار میگرد،سپاس از همراهی و دانش ارزشمندتان🏵️🥀🍄🌸🌸⭐👏🌲🌿🙏☄️🌹💐🌷🤞🌳🌳🕊️🍂🍀🪴🍁☘️🌱🌻🌻💮🌴🌾
دکتر مدهوش گرامی علم نمی خواهد بپذیرد شاید حقیقت را ...زیرا متاسفانه علم آن بخشی که به نفع گردانندگان زمین است آنان که منابع و ثروت کشورها را چپاول می نمایند آنان که صده های دور گرداگرد هم بانک ها تاسیس نمودند و نبض منابع و پول ..زمین را در دست گرفتند و انسان ها را در هیپنوتیزم فروبردند و خوا ب خرگوشی و بردگانی شدیم خاموش در خیال زندگی به طریق های مختلف ..... این بخش تماما در اختیار آنان است و خیل دلنشمندانی که در جهت مقاصد اینان هستند ، حتی رهبران و سران کشورها ..... پس به نفعشان نبوده انسان ها حقیقت را بدانن د که مستقیم پروردگار را روح زیبای الهی خویش را بشناسند در ون قلب ، که مجبور هستند اعتراف نمایند به خاموش نمودن بخش بزرگی از دی ان انسان ها ، خاموش کردن قدرت تفکر ، خرد و حکمت ....که آگاه شویم بدانند انسان ها زمین در دستان گونه ای خاص از موجودات است ... که عشق برایشان مفهومی ندارد .... و اغلب افراد مشهور روحشان را در اختیار آنان قرارداده اند .... اما اما به مدد نور و عشق سحر نزدیک است کافیست انسانها همگیمان بیدارشویم ... و رهایی یابیم
اجازه بدهیدآنچه قلبم می خواهد به عشق به زنده باد و جاودان بودن اتحاد عشق در هستی در کل کاٸنات که نجات بخش ماهست و زمین عرض نمایم
بازیهای این اقلیت که هزاران سال است اکثریت را هرجور خواسته اند اداره نموده اندکه البته خود انسان ها نیز تشدیدنموده اند این سیر نزولی و؟زندان شدن درزمین را ... مشخص است ، فقر ، ناامیدی جنگ فروش تسلیحات نظامی بازی های سیاسی جنگ های نمایشی .... قوانینی که ارتعاش انسانرا ، ارتعاش وجودی انسان را درپایین ترین سطح نگه می دارد یا زمانی که به نفعشان خلق انقلاب های خونین که عده ای فکر کنتد آنان خودشان شوریده اند و آزاد شده اند و دربند شدن های پیاپی .... به جان هم انداختن مردمان و اقوام ....فرمودند این سرزمین را از دشمن دروغ و خشکسالی محافظت فرما و دقیقا هرسه را دچارمان ساختند و ساختیم ..... حال پاسخ اینجاست رهایی در چیست ... در عشق و بخشش ، آری در گذشتن و بخشش زیرا آنکه می کشد چپاول می کند حکم می دهد قضاوت می کند کارمای این همه انسان بر دوش اوست برگردن اوست .... آنکه چون پروانه ای جانش را ازدست می دهد فرشتگانی بودند برای بیداری ما .... نسلی از تبار آسمان که ماموریت خودرا بهزیباترین شکل انجام دادنذ بهمجاودانگی پیوستند به معشوق بهپرودکار .... تا مراقب باشیم دچار شعارها نشویم به حکمت و خردخویش بیدارشویم و به عشق
سلام استاد عزیز مااگر مراحل تکامل را بخوانیم 1..مرحل جامدات ..از هیدروژن تا ارانیوم.الکترون ها دور اتم دیگر جا نداشتن تا عنصر دیگری بوجود بیاید.به بن بست رسیدبایستی اینجا دنیاتمام شد ولی مرحله بیولوژیکی ظاهر شد و تکامل را ادامه دادتا میمون .پاران یافت ولی اینجا انسان پیدا شدو مرحله بیولوژیکی پایان یافت ادامه تکامل به جانشین خدا داده شدوخدا از او قرض خواست تا ادامه دهد وادامه داد تا کجا اباد....که بجث جداگانه ات پس انسان بدون دلیل بوجود نیامده است
درود استاد مدهوش البته با نظر استاد ازادبخت مخالف نباشم استاد همه چیز بصورت آشکار بروز نمی دهند او نیز با نظر شما موافق است در کل باید گفت من به درخواست خود به این دنیا آمده ام وبارها در ذهن پدرم خدابیامرز تصویر من تداعی شده است واین را همیشه می گفت پس در نتیجه بادر خواست خود به دنیا آمده ام سپاس از پست چالش بر انگیزتان
خالق بودن خدا، معنایش این نیست که چیزی را از نیستی به هستی آورده است بلکه معنایش این است که ممکنالحضور غایبی را حاضر به ابراز وجود کرده است. بنابراین، خلقت، معنایی جز احضار یا پدیدار کردن ندارد. ممکنالحضورها حاضر شدن یک موجود را در محدودهی درک خود، به عنوان پای نهادن از نیستی به هستی میپندارند، و خلقت مینامندش، در حالیکه اینگونه نیست، زیرا آن موجود، پیش از حاضر شدن در محدودهی درک آنها نیز وجود داشته است. دلفینی که سر از آب بیرون میآورد و دوباره در آب شیرجه میزند، برای لحظاتی در منظر دید ناظر،حاضر و دیده میشود. برخلاف آنچه ظاهراً به نظر میرسد، آن دلفین، پیش از سر بیرون آوردن از آب نیز وجود داشته، و پس از سر فرو بردن دوباره در آب هم وجود دارد. بنابراین، انسان، و یا هر مخلوق دیگری، واجبالوجود است، خدا نیز واجبالوجود است، اما میان این دو واجبالوجود، تفاوتی هست، زیرا خدا واجبالوجود ِ واجبالحضور است، ولی مخلوقات او از جمله انسان، واجبالوجود ِ ممکنالحضورند. به عبارت دیگر، هر موجودی واجبالوجود است یعنی نمیتوانسته و نمیتواند وجود نداشته باشد، و هر ناموجودی، ممتنعالوجود است، یعنی نمیتواتسته و نمیتواند وجود داشته باشد. بنابراین: هر چیزی که وجود دارد همیشه وجود داشته و خواهد داشت، و هرچیزی که وجود ندارد، هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت. پس همهی موجودات، از جمله انسان، ازلی و ابدی هستند یعنی همزمان با خدا وجود داشته و وجود خواهند داشت زیرا خدا علت کاملهی هر موجودی است، و هرگاه علت کاملهی موجودی وجود داشته باشد، ضرورتاً آن موجود هم وجود دارد، و اگر فرض کنیم که موجودی در لحظهای از زمان، وجود نداشته، باید بپذیریم که خدا در آن لحظه ناقص بوده، و این خلاف برهان کامل بودن هستی(خدا) است. پس پرسش ِ "هدف از خلقت انسان چیست؟" ، معادل این است که بپرسیم: هدف از وجود خدا چیست؟ و این پرسشی بیپاسخ است، زیرا از دامنهی درک انسان در محضر کنونی او(یعنی دنیایی که اینک در آن حضور داریم) خارج است. و دقیقاً به دلیل همین ضعف ادراک است که اخلاق به عنوان راهی عملی برای طی طریقی منتهی به هدف ِ هستی(خدا) مورد تاکید قرار گرفتهاند، راهی عملی برای پیش رفتن به سمت هدفی که نمیدانیم چیست! مثل کودکی که دست پدر یا مادرش را گرفته و همراه آنها میرود، بدون اینکه بداند کجا میرود، ولی در دلش به راهنمایش(پدر یا مادر یا پیامبرش) اعتماد(ایمان) دارد، و میداند که هدفی هست، هدفی که نمیداند چیست... (سرگردانی و هدفمندی انسان_ م. فریاد)
درود و سپاس و آفرین بر آقای مدهوش گرامی و دیگر اندیشمندان این صفحه🌹
با سلام و ادب و درود فراوان، اگر پذیرا باشیم که واقعیت همه ما انسان ها روح ما است، و روح مانند یک ابر خیالی نیست!و خداوند در ازل ارواح همه انسان ها را آفریده ، پس او خواسته که ما خلق شدیم...ولی این که ما لباس کدام جسم را بپوشیم ، زن باشیم یا مرد، سیاه باشیم یا سپید، در کجای جهان به دنیا بیاییم، از ترکیب کدام پدر و مادر، زبانمان چه باشد، زشت باشیم یا زیبا....اینها را نمی دانم از روح ما پرسیده اند و ما خودمان انتخاب کردیم یا امر پروردگارمان بوده و ما اطاعت کردیم، نمی دانم، من فکر می کنم همه ما یک حافظه پاک شده داریم حافظه ای که مربوط به روحمان است و وقتی در جسم وارد شدیم آن حافظه موقتا از کار افتاده و یادمان نمی آید که قبلاً کجا بودیم و چه پیمانی با پروردگار بستیم، اما همین که بعد از مرگ دوباره از جسم جدا شویم، آن حافظه روحی آزاد شده و ابتدای خلقت و عهد و پیمان و....را به یادمان می آورد در واقع جواب این سوال ، هیچکدام است، نه خود خواسته به دنیا آمدیم نه والدین خواسته اند، همه ی ما انسان ها مخلوقیم، خالق پروردگار است.....و اصل ماجرا این است که ما جسم نیستیم، ما روحیم، پدر و مادر مولد جسم اند، آن هم به اراده پروردگار...حواس جسم پنجگانه و ضعیف است، اما حواس روح بسیار بیشتر و قوی تر از حواس جسم است، وقتی روح اومده در جسم محدود شده...من اگر بخواهم یه مثال این دنیایی بزنم تا بیان فرق روح آزاد و روح اسیر شده در جسم کمی سهل بشه، اینطور میگم:روح آزاد مثل انسان آزاد و روح اسیر در جسم مثل انسان در پشت میله های زندان یا انسان در قفس است، انسانی که آزاد است می تواند استعدادش را بهظهور برساند می تواند دکتر، مهندس، دانشمند ، هنرمند و....بشود، اما همان انسان اگر در قفس باشد ، هیچ کدام از بالقوه هایش بالفعل نمی شود یا بطور بسیار محدودی به ظهور می رسد...همه استعداد ها را دارد اما بالقوه...روح ما حافظه دارد ،شنوایی دارد ، بینایی دارد(احادیث زیادی هم در این موارد وجود دارد)ولی چون در جسم (زمان و مکان) محصور شده از تمام بالقوه های روح ما بیشتر از ذره ای ناچیز در جسممان ظهور پیدا نکرده است....من جز دسته کسانی هستم که به برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی و تجربه بسیاری از آن افراد قلبا ایمان دارم و خود تجربه ای کوتاه... و در مورد نحوه پیدایش جسم اگر بخواهیم با یک مثال شیمی مقایسه کنیم، مثل این است که بگویم آب خودش خواسته به وجود بیاید یا اتم های هیدروژن و اکسیژن؟باز هم جواب هیچ کدام، مثلا اینکه در فضا و موقعیت دمایی خاصی اتم های هیدروژن و اکسیژن کدامشان باهم ترکیب شوند تا آب به وجود بیاید، به نظر به اراده هیدروژن بستگی دارد یا به اراده اکسیژن یا آب موجودی است که چون از پیش خودش خواسته موجود شود اتم ها را مجبور کرده ترکیب شوند تا موجود شده!خیر ....حتی اتم ها و مولکول ها هم طبق قوانین خلقت، در شرایط محیطی و دمایی و.... خاصی باهم ترکیب می شوند...همه چیز در دنیا به اراده خالق است ، و قوانین خلقت جسم را هم خودش کد نویسی می کند....او بخواهد شهر حاصلخیز را خشکسالی فرا می گیرد....او بخواهد در کشوری خشک برف می بارد...وجود خالق و اهداف او از خلقت، فراتر از درک مخلوق است....و یک مثال بلا تشبیه، فرض کنید خیاطی صد هزار شلوار را بدوزد، آن شلوارها روزی پاره می شوند، اما او باز شلوار می دوزد...شلوارها بگویند ای خیاط هدفت از خلقت ما چیست...ما که زود پاره می شویم...پس دیگر ندوز...یا هدفت را به ما بگو بدانیم...آیا شلوار هابه اندازه کافی و یکسان با خالقشان(خیاط) درک و شعور دارند که متوجه هدف خیاط شوند؟!..البته این آخری بیشتر در باب طنز بود....روزگارتان به شادی
سپاس از شما جناب آقای دکتر مدهوش بزرگوار، که با سوالاتتان انسان ها را به فکر کردن وا می دارید، فکر کردن به خالق اولین قدم خدا پرستی است، اینکه در شناسنامه ما نوشته باشند مسلمان مسیحی یهودی یا بی دین هیچ مزیتی بر یکدیگر ندارند، چون شناسنامه ای که از بدو تولد صادر می شود هم دست خود ما نبوده، چه بسیار مسلمانان شناسنامه ای که از بی دینان شناسنامه ای بدترند، طرح سوال سرچشمه تفکر انسان است، و با تفکر جمعی در کنار هم زودتر به پاسخ صحیح خواهیم رسید، و این همان بندگی است.... سپاس و درود فراوان بر شما جناب دکتر مدهوش بزرگوار
درودتان جناب دکتر مدهوش فرهیخته و پرارج پرسش ژرفیست، همیشه بر این تفکر بوده ام که ماحاصل عشقم، و پدر و مادر بزرگوارم با تولد من، برای نخستین بار پدر و مادر شدند، باری شاید چنین باشد، ما مخلوقات توانمندی هستیم که بر احتمالات فائق آمدیم، سپاسگزار ایزد منانم که زندگی بخشیده است، امید دارم شایسته زندگی و از دنیا کوچ کنم..
سپاس از گفت و گوی صمیم و اندیشه مدارتان بزرگوار شادیتان ارزوست با مهر
درود تان باد وارادت بسیار جناب استاد دکتر مدهوش عزیز خرسندم از همجواری با شما ودوستان فرهیخته و گرانمایه ، در این محفل اندیشمندانه وفیض بخش. مهرتان مستدام
حضورتان ارجمند است گرامی،خالص و شفاف خداوند شما رو حفظ کند🍃🪴⭐💥🙏🪷🌟🌟☘️ سپاس بیکران از حضور و مودت شما گرانمایه،سپاسگزار همراهی و نظر پر از صفای شما،🌟🪴🍃🌼💮🌾🌻🍂🙏👏🌺🔥🌸🌸💐🤞🤞🌲🏞️🏞️🧿🌹✨💫🌛🌛🌿🥀🥀🏜️🌠🌠
سلما اگر از لحاظ پزشکی به موضوع نگاه کنیم والدین اقدام به فرزندآوری کردند اما اینکه چه کسی کجا و در چه خانواده ای به دنیا پا بگذارد وابسته به سرنوشت و تقدیری است که هیچ کس نسبت به آن آگاه نیست... هدف از خلقت کمال بندگان با آزمون های گوناگون در جهان است آمد بنده خودم هم درباره عدالت در برگزاری این آزمون ها سوال دارم...چرا فردی در خانواده ای ثروتمند به چشم باز میکند ولی دیگری در خانواده ای فقیر؟چرا فردی از هوش بالایی برخوردار دار است اما دیگری مجنون؟چرا فردی در آفریقا به دنیا می آيد و دیگری در اروپا؟و هزاران چرا.... و از نظر بنده این شرایط در نحوه عملکرد ما بسیار تاثیر گذار هستند به طوری که اگر شاید فردی که در یک کشور اروپایی به دنیا آمده و تحت تاثیر محیط دین مسیحیت را برگزیده اگر در یک کشور اسلامی به دنیا میآمد مسلمان میشد... همانطور که ما زمان تولد با خواندن اذن در گوشمان بدون آگاهی مسلمان شدیم...
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
اگر نظر من را خواسته باشید.
خارج از تعابیر دینی و مذهبی و آنچه که در کتاب ها خواندیم و آنچه که در سنین مختلف به ما آموخته شده.
و به طور دقیق نظر شخصی بنده.
انسان هم مانند بقیه موجودات زنده برای کاری و هدفی آفریده شده .
و بقیه اجسام غیر زنده در خدمت ما هستند و وسیله ای برای پیشرفت و زندگی بهتر برای تمامی موجودات زنده، تا کدام موجود بتواند از اشیاء به نحو بهتر و احسن استفاده کند.
که مسلما انسان تا اینجای کار بهتر توانسته از بقیه ی اجسام استفاده کند و انها را به خدمت بگیرد.
برای پیشرفت و کشف واقعیت
شاید هم یکی از دلایل به وجود آمدن انسان کشف این واقعیت باشد که چرا به دنیا و به وجود آمده.
به هر صورت حتما برای انجام کاری و ماموریتی خلق شده ایم.
تا چه مقدار انسان توانسته باشد به این واقعیت نزدیک شده باشد .
در مورد سوال بعد که فرموده اید به دنیا آمدن ما خود خواسته یا خواسته والدین
بود.
به عقیده من هیچ کدام.
نظر من این است انسان به وجود می آید.
تا راه تکامل خود را بپیماید.
انسان در شرایط سخت در شرایط مرفّه با گویش های مختلف با آئین های مختلف با شرایط مختلف به دنیا می آید رشد و تکامل و مهارت پیدا میکند.
تا کاشف خلقت خود باشد.
موفق باشید.