محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
1 ذو القعدة 1445
ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران Wednesday 8 May 2024
روز جهاني صليب سرخ و هلال احمر
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
شعر غزل
امشب فضای سینه ام بدجور نم دارد
گر نبینی التماسم دیده گریان چون کنم
ایکه تو نشناختی راه وطریق
کی تو بتوانی برون از خود رفیق
زاهد ازترس جهنم گریه و زاری کند
عابد هم بر شوق جنت رو به دلداری کند
بوی گلاب قمصر کاشان رسد ز دور
چشم بر هم زدم اسیر شدم
در جوانی ببین که پیر شدم
عشق، احساس مالکیت بود
مالک چشم‌های تر بودم
تمام می شود و می رود پی کارش!
به هوای عشق لیلا اگرت هنوز جانی است ... بسپار در ره او به طناب دار دیگر
بهارمان که خزان شد به درد و رنج و عذاب
بیا و ساده بگیر این خزان من و خودت
تلنبار است در دل های ما ، غم های بسیاری
دیده بیناتر شود از دیده‌ی بینای باز،
دیده‌بازی دست اگر بر چشم نابینا کشد
آزادگی شکسته پذیرای عصر یخ
ما زری در دستهای زرگریم
در امور زندگی بازیگریم
مردان خدا چشم به بی مایه ندارند
امّید بر این چرخ فرومایه ندارند
عشق حقیقی اولسا گر سیرتده گووچه آدلانار
واه یالانچی عشقيدن دونيا دولي رويا قالار
آخر از کنجِ دلت غم ها که پیدا می شود
روزهای دلسپردن هم که زیبا می شود
هرزگاهی به یادم باش
که آرام گیرد این قلبم....
جوانی زیباست اما نه به اندازه پیری!
سوار می‌کند همواره هر کجا اتوبوس
ای کاش نبودی که دلتنگ تو باشم........
زِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم
گرفته ماتم و غم چون عَزا لی اَست دلم
تضمین غزل شماره ۱۲۰ دیوان حافظ شیرازی
تو پر از عشقی و رویای مرا می‌سازی
صادق
اشک با چشمان من در الفتی بس صادقانه
هر دو غمگین در به در دنبال قبری بی‌نشانه
سوک تنها
تا پای جان شدیم و امید وصال نیست
زبانت تلخ و لبهایت شکر دارد
بیر بوسه زکات ایله تئز اول کی یوباندیرما
سال برقعه نی چهروندان ایمانیمی یاندیرما
تمنای گرسنه تیر آتشبار می زاید
هر شبم چهرهٔ زیبای تو دیدن دارد
دئدیم ای گول اورگیم ایچره نهال ایله میسن
سینمی تنگه سالیپ عشقی محال ایله میسن
شعر کودکانه شهادت امام جعفر صادق (ع)
آمدی ، آمدنت حال مرا ریخت بهم
یک نگاهت ، همه ی فلسفه را ریخت به هم
ببین که نذر و نیازی نمی‌کنم، مرادی نیست
ز بود نبود کسی، که اعتقادی نیست
به تفکر نشستم و دیدم، بسی
نسلها قربانی اند و اصل ها زاری شده
وعده ها دیگر سراسر پوچ و تکراری شده
دردها درمان ندارد بانیان وی
در غم صادق (ع)، امام شیعیان_ ناله خیزد از زمین و آسمان
دوست دارم زندگی را با تو و عطر بهاری
عقل یارم بود اگر ، میکرد ترکِ عشقِ یار؟
اختیار اَر بود ، راحت من نمیکرد اختیار؟
زمستان راغافلگیرکرده اند
شکوفه هایی که.....
به آینده می‌نگرم که همچون آینه‌ای
پیش رویم ایستاده
و گذشته‌ام را بازمی‌نماید
که قطره قطره قطره
ا
موج آتش خیزد از اندوه دریای دلم...
🌹جان من قربان چشم خسته ات ای پدرم......
حضرت معشوق ممنوع بدان سهم منی
شنیدم نغمه‌ای از دور، با آشفته حالی‌ها
نشسته صوتِ گُل بر جان و دل، درخشکسالی‌ها
تو گویی نیمه‌های گ
فاصله ها ...
این فاصله هایی که میان من و من هاست
انگیزۀ در ماندگی مهین تنهاست
این کهنه دیار
با من ز فرداها بگو، از آرزوهای لطیف!
کم‌کم دلیلِ بودنت را نزد من، ابراز کن
هستی معلم است و جهان از معلم است
خسته از مهر مادری از لطف پدری
خسته از همه گشته ایم حتی یارمان
از نور عشق تو
ای اشتیاق سبز
سنگ صبور دلهره هایم شکوفه داد
هنگام رفتن تو جان از بدن درآید
دستم بگیر و می‌مان تا درد من سرآید
« بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
... خواجه حافظ...»
( شاید این بغض فرو خورده زم
فریادِ کشته‌یِ خفقان ، لال نیست هست ؟
به بختِ خودم قانعم گر نشد !!!
یوسف شدی تا پس زنم شاه و زلیخایت شوم
جامانده ز بستانم به باران نرسیدم
زنهار زان مرحله بازان به یاران نرسیدم
از اشارت عش
جوانی رفته و نایی نمانده.....
در نگاهت گُلِ من حسِّ خوشایندی است
کبر دانی ایدل از بیماری است
حیله ورزی آفت هوشیاری است
بند غم بر خود تنیدن راه آزادی نبود
از همان اول کسی دلواپس شادی نبود
دشت ما با نغمه های بلبلان سرزن
تقدیم به همه ی پدران نازنین
برو ای خندهٔ مستانهٔ او سر به سرِ من نگُذار
مجموع ۴۴۸۴۰ پست فعال در ۵۶۱ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
بهروز عسکرزاده
عالی و
سید هادی محمدی
شاهزاده خانوم
ساناز قورخانه 
