يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
|
|
نشانی نیست غیر از نیستی در عالم هستی
به پندارم که هستی جمله افسون است و تردستی
از این ویرانه در
|
|
|
|
|
سال دگر گشت و روز ِ نو ز در آمد
گاه ِ طرب گشت و دُور ِ غم به سرآمد
|
|
|
|
|
سال نو شد خانه نو شد جامه نو
|
|
|
|
|
نوروز که از راه می رسد
ستارگان سبز از زیر خاک زبانه می کشد
|
|
|
|
|
گینه قاچیر اوزوموزده کی ساعاتلار
|
|
|
|
|
هـر که پرورده دلی داشت به دلداری داد
هـر که را نقـش خوشی بود به دیواری داد
|
|
|
|
|
دستان عاشق شد ولی معشوقه ندید
|
|
|
|
|
سال نو را
پر طراوت، خوش قدم
با تنی سالم، دلی شادان
هوایی پاک و تابان
|
|
|
|
|
بوی عشق از نفس باد صبا می آید
|
|
|
|
|
کنار لاله زیبا بهار را حس کن
در اشتیاق شکفتن قرار را حس کن
|
|
|
|
|
انگار گلی به پیچکی آویز است
لبخند لبش چقدر شورانگیز است
پایان تمام خط خطی هایم باز
یک شعر برای
|
|
|
|
|
خرم تمامِ سالِ تو تبریک این بهار
|
|
|
|
|
میشینمو
می سوزمو
پای حرفی که
نبودیو
قلبم شکست
دلم سوخت
واسه حرفی که
گفت دلواپسم نیست
عشقم، ن
|
|
|
|
|
❤️روز دیدار جوانه می رسد اینک ز راه❤️
❤️ با نوازشهای خورشید، با لبخند ماه❤️
|
|
|
|
|
سوز و سرما
سفیدند نقش ها
یخ زده است باورها
تا کی صدای بلبل
جهجه کلاغ ها
در رقصند علف ها
|
|
|
|
|
در ورای سفرِ قطره ی دریا تا ابر..
|
|
|
|
|
چشمانش دومصرع
از قصیده ای ناسرودنیست
|
|
|
|
|
ما را چو خواب غفلت از دیدار تو در کار شد،
خوش آنکه از خواب گران با شوق تو بیدار شد
|
|
|
|
|
عید ما روزیست که , باشیم صاحب اختیـار
در مصـافِ زنـــدگی ، ذهــنـی نبـــاشد زیـــــر بـار
|
|
|
|
|
امشب به من نزدیکتری مثل نگاه من به من....
|
|
|
|
|
ببر ببر ببرم؛ تا خودت ببر؛ مرسی
فرو کنام به خودت کلّه تا کمر؛ مرسی
و قلّههای تنت را
|
|
|
|
|
باور یار اگر زیبا شد
همنشینی زیباست
و ندارد پایان
لحظه های خوش با هم بودن
|
|
|
|
|
در شب تیره و تار
یک چراغ روغنی دارم ز دوران کهن
روغنش از جنس کمیابِ جواب
|
|
|
|
|
اینجا فقط گل نیست ، گلبهاره
|
|
|
|
|
تمام امسال امّا من ، تمامش را بد آوردم
|
|
|
|
|
آنکه رفت از پیش تو او را نجو
|
|
|
|
|
ماه در شب های تاریکم تو بودی یارِ من
خواستم باشی که دیگر ماهِ تابانی نبود
|
|
|
|
|
:
انکه فقر به قناعت داد استاد منست
درد به صودای وصال داد بنیاد منست
تاله به این داد تا فیض برم فص
|
|
|
|
|
دل چوسرشار شود از عطر بهار
سبز وپویا شود
وشاد شود
|
|
|
|
|
ای دوست که دوستت داشتم و دوست داشتنت برایم کم بود .
|
|
|
|
|
چند افسون های اهریمن
تلخ سازد کام یاران را
گریه های نیمه شب
جز حدیث دردمندی نیست یارب دوستدارا
|
|
|
|
|
من به تنهاییه خود داشتم عادت...
|
|
|
|
|
بداهه نوروز تقدیم حضورتان دوستان گرانقدر.
نوروز . . .
نوروزمان رفته سفر
به سیر دنیایی دگر
ب
|
|
|
|
|
تا خدا هست ندهم تکیه به دیواری که
با صدای سخن عشق فرو میپاشد
|
|
|
|
|
من از باران نمی ترسم
نه در تنهایی دشتِ تهی از برگ
|
|
|
|
|
ای خدای بخشش و روزی، خدای مهربان
ای خدای مهر و کیهان و زمین و آسمان
|
|
|
|
|
یکروز پیدا میکنم لیلای خود را...
|
|
|
|
|
عیدت خجسته باد، ای دلبند زیبا
ای آتشین آلاله در آغوشِ صحرا
خواهم که پیش از دیگران این را بگویم:
.
|
|
|
|
|
نشسته ام تنها به تماشای آخرین باران
|
|
|
|
|
تاوان گمان های اشتباه هر چه بود پذیرفتم…
|
|
|
|
|
تاوان گمان های اشتباه هر چه باد پذیرفتم…
|
|
|
|
|
در این شعر به شراب عارفانه و حالات عرفانی اشاره شده است.
|
|
|
|
|
( بی سبب نیست بهارا که چه زیبا شده ای )
|
|
|
|
|
گر تو خواهی شهرت و جاهو مقام
|
|
|
|
|
فروردین ارثیه ی من است....
|
|
|
|
|
دلتنـــگ شـــد ، انــگار خـــــدا ، بـــــاز بــرایت
آورده گـــــل و بلبـــــــلِ بسیـــــار بـــه
|
|
|
|
|
یک تمنابه لبم هست ولی تکراری
|
|
|
|
|
فصل گل است و باغ به هتریک میرسد
|
|
|
|
|
نرگس چه خرامان رسد از راه بهار
قمری بدهد وعده یک سال جدید
|
|
|
|
|
تو همانی که دلم بند شده به دلِ او
|
|
|
|
|
با عشوه و ناز آمده است بار دگر
با تاج پر از سنبل و ریحانه به سر
بیدار شو ای بلبل و در را بگشا
|
|
|
|
|
تبریک نوروز،سال نو ،پیامک
|
|
|
|
|
سال نو آمد و فصل بی مهری زمستان هم گذشت
فصل های کهنه و پژمرده این جهان هم گذشت
سال نو یعنی آغا
|
|
|
|
|
عید آمده و دل به دریا زدهایم
کسب گشته رها و رو به صحرا زدهایم
مرغان هوا گریه کنند بر احوال
|
|
|
|
|
هوای ابری، هوای زندگی است. هوای لبخند گل رز و بغض گل غنچه است. گاهی به ابرها تاج عزت می بخشد؛ و گاهی
|
|
|
|
|
گذری باز ز شهرو ز خیابان کردم..
|
|
|
|
|
دیدی که آخر عشق تو با حال ما چه کرد
|
|
|
|
|
پایانِ خوش گر آغازِ خوش نداشت/گو آمدهاست خَرِ دجال، شکرِ حق
|
|
|
|
|
نه سهرابم
نه فروغ
نه دخترکِ پاییزی
من همان دخترِ داغِ تابستانم
شعرهایم همه از توست
که رویایِ من
|
|
|
|
|
حوصله کن که بشنوی باقیِ این ترانه را
|
|
|
|
|
دارند می رقصند ،
ماکیان و ماهیان درعید
|
|
|
|
|
سال خوشت باد و صد سال چو این سالیان...
|
|
|
|
|
شهر دارد از درد
به خود می پیچد بدجور
|
|
|
مجموع ۱۲۴۱۹۰ پست فعال در ۱۵۵۳ صفحه |