سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
|
دفاتر شعر فریباایازی روزبهانی
آخرین اشعار ناب فریباایازی روزبهانی
|
"قبل از آغاز فصل سرد"
"فروغ" می خواندم
هنوز زنگ ها به صدا در نیامده بود
و تفکر انتقادی مد نشده بود
نسل ما در بند استایلِ روح بود
باور داشت
روح ،فصلِ زندگی است
با رویش روشن باشندگی
فلسفه هم می خواندیم؛
تا زندگی را دور بزنیم و درخلسه زمخت تفلسف
غوطه ور شویم
تا اینکه
باظهور نسلی موسوم به "زد"
مواجه شدیم با زبان عریان واژگانشان
در تنافرحروفشان حرفها بود و
دربیانشان اغلاط، محلی از اعراب نداشت
طنز هرکجای کلامشان می نشست
فی المثل
در نگاه ما،
پشمک حاج عبدالله
اوج طنزانگی بود
در نگاه آنها،اما
پشم هایم ریخت ....
درک وارونگی اوج فصاحتتشان
ولحن کوچه مجازی سبک تقریرشان
در " اما و اگر"های شان بایدی نبود
"اما"های ما بسیار و" برای" های آنها خیلی
ما هست بودن، را روی مخمل گل، پیچیدیم
آنها هست و نیست شان را
ما رسم باریدن را لای بغضی کهنه پوشیدیم
آنها .....چشم پوشیدند و گذر کردند
|
نقدها و نظرات
|
درود برشما سپاس از ابراز لطفتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بجا و زیباست