چیز دیگری ست

سلام و درود دارم بزرگوار خوانش چرخ قلم خوبتان چیز دیگریست

درود بزرگوار
غزلی ناب و زیباست

درود جناب خوشبین
قلمتان نویسا
🌹🌹🌹🌹

درود بر شما🌺

درود بر خوش بین گرانقدر بسیار زیبا بود

درود بر شما،زیبا بود

درود جناب خوش بین گرامی
شعر شما هم چیز دیگری ست
بسیار عالی
قلمتان نویسا و سبز
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺

عالی بود جناب خوش بین درود

سلام و درود
خیلی زیبا بود جناب خوش بین

درود بر جناب خوش بین گرامی🌹
شعرتون خیلی زیبا بود. مصرع ها وبیت های زیبا و دلنشین.
" گفتمش مجنون شدم، لیلای من! با خنده گفت
عشق یعنی حرف مفت، افسانه چیز دیگری ست"

👌👌
فقط جسارتا" اون بیت شامل تبارز و زولانه رو نتونستم اصلا" درک کنم .حتی بااینکه معنی این دوکلمه رو سرچ کروم ،بازم جور درنیومد.
راهنمایی بفرمایید خیلی ممنون میشم.
🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏

درود برشما جناب خوش بین عزیزگرامی
بسیار عالی وزیبا
و جالب بود

درود
زیبا بود
پیروز باشید🌹🌹🌹

درود بر شما ادیب بزرگوار

درود فراوان
بسیار بسیار
زیبا و عالی
بود🌺🌸🌺

بسیار عالی بسیار زیبا بود

ب شرابی! چشم هایت را بچرخان سمت من
دیدن مشروب در پیمانه چیز دیگری ست

از اون بیتهایی ست که زود سر زبان میافتد

سلام محمد خوش بین خوش ذوق
عجب شعر خوبی بود
زنده باد

درود بر شما گرامی ...بسیار زیباست.

درود بر شما
------------

خدایا وقت است که منت دهی

ناجی رحمت آید پدید

دلم روشن بود در این نسیب

که احسان محبوب در این باره

ز عشق سر شاره

دل تنگم دل تنگی هم. هزار داستان دارد

به دنیا آمدن نسل من شاید گناه بود

پدر را نمی شود ماکمه کرد از خطا است

گله هم از روزگار نتوان کردچون جرم

در دنیای نا مردب هازنده ماندن چه سود

می دانی حالم خوب نیست

نه من حالم خوب نیست هیچ کس حالش خوبنیست

فکر کنم آنها هم که خوردند تا بالا آوردند
هم حالشان خوب نیست

جمعی هم که می خندیدندبری شدند
خند ها به تاریخ پیوست

یکی سوار بر ماشین یک میلیاردی بود
می گفت حالم خوب نیست

خیلی زندگی گذشته را دوست دارد

دوست داردم برگرد د ولی فکر ی عبس

چیزی که حل را خوب کند پئدا نمی شود

امروز قلم هم حالش خوب نیست

شعر به شکل دیگر به کار آمد

در زم زمه باد شنیدم از عطر یاس

می گفت عاشقی نیست که عطر بزند

من به کدام عاشق برم مشام

گیسوی کدام معشوق را بنوازم

باران به کدام گندم زار ببارد
بوی کدام سبز را به چادر سیا ببرد

دانه هایش را بر گونه کدامین عروس ببپاشد

کدام گل را ببوسد که دست خدش خواهش نباشد

فاصله ها را که به وجود آورده است

چراغ کلبه دهان دیگر فانوس نیست

آنجا تاریک است


دختر بچه ها هم دیگر نمی رقسند

شادی هم به تاریخ پیوست

خانه ها بی باغچه اند

دختر میخک هم دیگر سورمه نمی کشد

او هم همیشه خسته است

چون کار می کند اگر کار نکند

گرسنه می ماند

دنیار برای همه غریب شده

کسی به مریض هم سر نمی زند

کسی با :-) دبدن کسی نمی رود

آمد پریشانی عجب
شاخه درختان هم به کسی نگا نی کنند

دورود بر شما بسیار غزل
زیبایی سروده اید مرحبا

سلام محمد شعرت به دل نشست چون از دل بر امد

سلام و درود جناب خوش بین
بسیار زیبا و عالی سروده اید
لب شرابی! چشم هایت را بچرخان سمت من
دیدن مشروب در پیمانه چیز دیگری ست
پاینده باشید

درود بر جناب خوش بین بزرگوار
بسیار زیبا ودلنشین
عالی جناب خوش بین
🌹🌹🌹

درود جناب خوش بین
سرایش تان ماندگار