يکشنبه ۱۳ خرداد
می گذرد شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ شهريور ۱۴۰۰ ۱۸:۱۳ شماره ثبت ۱۰۲۹۵۵
بازدید : ۱۸۶ | نظرات : ۹
|
|
نخورده نان و ندیده شراب ، میگذرد
زمان بدون تو با اضطراب میگذرد
پیادهها همه تعظیم میکنند به او
سوارهای است که پا در رکاب میگذرد
کنار تو گذر عمر را نمیفهمم
ولی جدا از تو در عذاب میگذرد
برای تا تو رسیدن چه روزهایی را
گرفتهام به حساب و کتاب ، میگذرد
بگیر دست مرا و از آب بیرون کن
که کم کم از سر و روی من آب میگذرد
خوشم که حال مرا بار بار میپرسی
ولی دروغ چه گویم ؟ خراب میگذرد
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بزرگوار نظر لطف شماست کوچیک شما هستم | |
|
سلام و درود استاد عزیز سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بزرگوار نظر لطفتونه تشکر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.