جمعه ۳۱ فروردين
من و واهمه شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۷ شماره ثبت ۹۹۹۸۶
بازدید : ۲۷۲ | نظرات : ۱۵
|
|
دیشب همه اش ثانیه بر دار کشیدم
دلتنگ خودم بودم و سیگار کشیدم
با مشت زدم بر سرش وباز تپش کرد
با این روش از قلب خودم کارکشیدم
یک دفعه کبوتر شدم و بال گشوده
تا صبح زمان نامه به منقار کشیدم
یک باره شدم مورچه ، از روزن ذهنم
تا کلبه ی ویرانه غزل بار کشیدم
گنجشک شدم، لقمه ی چربی که به سختی
خود را بدر از معده ی یک مارکشیدم
با ناخن سرما زده ام ، یک زن عریان
روی تنه ی نرم سپیدار کشیدم
تا اینکه مهندس شدم و بر رخ کاغذ
بین خود و یک واهمه دیوار کشیدم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود استاد عزیز سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بزرگوار سپاسگزارم | |
|
سلام و درود جناب رضایی ممنونم از لطفتان | |
|
سلام و درود جناب فتحی سپاسگزارم | |
|
سلام و درودها دوست عزیز سپاسگزارم | |
|
سلام و درودها جناب عطااللهی ممنونم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
موفق باشید