جمعه ۱۰ فروردين
باور شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۰۶ شماره ثبت ۹۸۵۵۶
بازدید : ۲۳۶ | نظرات : ۲۵
|
|
نشستن در کنارت زیر باران تر شدن دارد
چقدر این عشق در ما وسعت باور شدن دارد
غزل از چشمهایت ناگهان سرچشمه میگیرد
ولی در دستهایت حس و حالِ سر شدن دارد
به حدی دلبری را خوب میدانی که حتا گل
به زیر کفشهایت حسرت پرپر شدن دارد
به دنیا هم که شد اینبار بازی را نمیبازیم
نترس! هرچند او احساس زورآور شدن دارد
همیشه مشکلت یک روز آسان میشود گفتی
چه وقت این میشودهای تو کوشش در شدن دارد
اگرچه چشمهایت اوج زیباییست با آن هم
چه خوب این روزها تصمیم زیبا تر شدن دارد
برایت بار بعدی بیت های بکر باید گفت
کجا این حرفها گنجایش از بر شدن دارد
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد بزرگوار و درود بر اندیشه و دل پاکتان | |
|
سلام بزرگوار نظر لطف شماست سپاسگزارم | |
|
سلام من هم شما را دوست دارم | |
|
سلام دوست عزیز سپاسگزارم از لطفت و خوشحالم که مورد پسندت بود | |
|
سپاسگزارم دوست عزیز | |
|
سپاسگزارم لطف دارید | |
|
سلام سپاسگزارم بانو | |
|
سلام دوست عزیز سپاس از شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
افراغ اندیشه را پاس بداریم
بداهه ای کوتاه :
"مار پیچی طولانی است
زبان چسبناک
مار خوابیده
روی گنج های
آشکار و نهان
سرزمین من