سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    تندیس خون

    شعری از

    فرشید افکاری

    از دفتر اشعار ۱۳۹۹ نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ۱۹:۴۹ شماره ثبت ۹۷۹۵۸
      بازدید : ۶۲۸   |    نظرات : ۳۷

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر فرشید افکاری

    باید ازاین شهرک ِ مخروب و ویران بگذریم
    از خیال ِ دشتِ داغِ ماهِ سوزان بگذریم...
     
    از میان ِ مُوج ِ دریای جَسَدْ ها ، بازْ کُن...
    جاده ای را با عصا ؛«موسی...!» که آسان بگذریم
     
    نقش ِ اشباحی مُعلّق در غُباری نُقرِه فام
    این تَوَهُمْ هستْ ؛ یا نه ! ما شتابان بگذریم
     
    در چُروک ِ چهره ی ابلیس ؛ صدها صاعقه
    میزَنَد...امّا بیا از چشم ِ شیطان بگذریم
     
    در میانِ غُنچه های باغْ ؛ ابراهیمْ ها:
    شعله ور هستند! زود اَز این گُلستان بگذریم
     
    پنجه ها ؛ تندیس ِ خون و روحْ ها در اِنتِظار
    باید از تَصویرِ این تاریخ ِ بی جان بگذریم
     
    چرخش ِ تابوت و سنگ ِ قبر و اجسادِ رها
    از کجا برخاست این؛ گِرداب و طوفان؟ بگذریم...
     
    می شود آیا کنار کاوه وُ حلّاج ها
    با پگاهی ... از غروب ِ مهرِ ایران بگذریم؟
     
    فرشید افکاری - خرداد ۹۹
    ۱۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    احمدی زاده(ملحق)
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۵:۰۴
    با سلام همانطور که وام و اقتباس گرفتن از شعر شاعر یا نویسنده دیگر موجب ذکر صاحب اثر می باشد!.. همین امر در درج نظرات بخصوص نقد های که زیر شعر شاعران درج می گردد باید رعایت کامل شود.
    سرکار خانم ناصری راد عزیز محبت کنید در کامنت تکمیلی تان منبع نوشته هایتان درج گردد . موفق باشید خندانک
    عباسعلی استکی(چشمه)
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۸:۰۴
    درود بزرگوار
    بسیار زیبا و دلنشین بود
    جسارتا مطلع اشتباه تایپی ندارد؟ خندانک
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۰۷
    درود جناب استکی عزیز و بزرگوار
    بله... متاسفانه بیت اول دچار اشتباه در فاصله گزاری بین مصرعها شده ام و الفِ مصرعِ دوم در مصرعِ اول تایپ شده... ممنون از تذکر شما
    گرچه امکان ویرایش شعر رو ندارم
    بنابراین همینجا بیت اول رو به این شکل تصحیح میکنم:

    باید ازاین شهرک ِ مخروب و ویران بگذریم
    از خیال ِ دشتِ داغِ ماهِ سوزان بگذریم...





    ارسال پاسخ
    محمد رضا خوشرو (مریخ)
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۶:۵۴
    فرشید جان زیبا بود

    این توهم هست یا نه ما شتابان بگذریم

    درود
    🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۳۶
    سلام و درود جناب خوشرو
    سپاسگزارم از نظر لطف شما
    پیروز و پایدار باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    حدیث عبدلی (یارا)
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۴۱
    سوی کدامین پنجره چشم غزل را وا کنم

    وقتی که غم بی مهلتی انگشت بر در می زند
    __________


    سلام و درود به شما جناب افکاری بزرگوار
    انتظار غزل عاطفی داشتم امابا نشتری از جراحت ها رو به رو شدم
    جراحت هایی که در عصر حاضر در ما ریشه دوانده و روح ما را به انزوا می برد

    از آنجا که من و امثال من با این شعر انس گرفته اند پس با زبانی معاصر رو به رو هستیم
    البته
     معاصر بودن یك اثر یا شعر- مشروط به درك موقعیت‌های زمانی ،مكانی و اشراف بر پدیده‌ها و عناصری است كه به این زمان و مكان و به «این جا» و «اكنون» مربوط می‌شود. بدین ترتیب استعاره، تمثیل، عاطفه، تخیل و … از منشور همین ادراك می‌گذرند...

    شاعر در این غزل از روزگار گله دارد و می گوید بیا که بگذریم
    اما در بند پایانی مارا با سوالی تنها میگذارد
    آیا میشود از‌ غروب وطن گذشت؟!
    و این غزل موفق شده ارتباط خود را تا بند پایانی حفظ کند
    و بخاطر داشتن این مفهوم و محتوا رنگ کهنگی به خود نگرفته است
    تلمیحات این شعر بر کسی پوشیده نیست( کاوه و حلاج ها/ ابراهیم و گلستان ها/ موسی و عصا ها )
    اما انتظار صور خیال بیشتری داشتم
    شعر مابین واقعیت و خیال بیشتر
    به دامن واقعیت دست زده
    اونم واقعیت تلخ
    از تاریخ بی جان گفتن و
    چرخش تابوت سنگ و قبر
    و شتابان گذشتن از اشباح معلق
    [همه ی ما اشباح معلقیم
    که از خودمان شتاب زده می گذریم
    و این نه توهم است نه کابوس
    واقعیت است اما‌...
    بگذریم!!!!]

    از وزن زیاد سر در نمیارم (سپید سرام) اما شعر آهنگ درونی خود را حفظ کرده و مخاطب تا بند آخر آن را دنبال میکند

    شعر زیبایی بود و من لذت بردم
    قلم تان نویسا

    مسعود میناآباد  مسعود م
    مسعود میناآباد مسعود م
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۵۶
    درود بر شما یارای عزیز
    ------------ خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد مانا
    مهرداد مانا
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۶:۳۲
    خندانک سلام و سپاس
    ارسال پاسخ
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۰۸
    سلام و درود بانو یارا گرامی و بزرگوار
    تشکر از نقد ارزشمند و عالی شما
    من تقریبا تا حالا بیش از ۱۰۰ غزل نوشته ام که به جز ۳ یا ۴ غزل بقیه ی غزلها همشون دارای مضامین سیاسی و اجتماعی و ...
    هستند با همین لحن سرشار از جراحت و انتقادهایی تلخ که متاسفانه هرگز مورد پذیرش شاعران عزیز قرار نگرفت چراکه واژه ی غزل ، کلا اشاره به عشق داره و اصرار روی واژه هایی مثل ( غزل سیاسی_اجتماعی) هم نتونست توجیه مناسبی باشه ، حتی با وجود شاعری چون فرخی یزدی که میشه این شاعر رو مبدع این نوع غزل دونست ،
    ممنون از توجه و لطفتون به این سروده
    گرچه یکی از ابیات غزل ، به شعر سپیدی برمیگردد که سال ۹۰ نوشته بودم و چون در شعر سپید ، بی استعداد بودم به کلاسیک بازگشتم

    گلستان زجر ، سیراب وُ
    خونها تشنه اند
    اینجا
    در دلِ هر غنچه ی سرخ
    ابراهیمی شعله ور است

    پیروز و پایدار مانا و نویسا باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    سلمان مولایی
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۱:۰۷



    سلام

    و

    با غزلی روبرو هستیم که در همه ی واژه های اش باید منتظر ایهام بود ؛
    ایهام به عنوان آرایه ای جهت گفتن مطلب در لفافه بی گمان یکی از بهترین صنایع معنوی برای بیان آن چیزی ست که به دلایلی نمی شود با صراحت بیان کرد و از همین طریق شعر دارای لایه های متعددی می شود که هر کدام معنایی درست و قابل درک را ادا می کنند و این اتفاق یکی از رمز و رازهای غزل های حافظ جان ها ست که او هم به دلیل شرایط زمانی و مکانی مجبور به سخن در لفافه گفتن بوده است .
    در چنین مواقعی عده ای بسیار ترجیح می دهند سکوت کنند یا در مواردی دیگر سخن بگویند ، عده ای دیگر روش فریاد زدن را انتخاب می کنند که اگر چه به صورت مقطعی سودبخش است ولی در طول زمان حال می تواند زیان بخش باشد و اما گروهی هستند که با پذیرش محدودیت های سیاسی ، اجتماعی ، مذهبی ، عرفی و ... دست به ابتکار تصاویر و مفاهیمی می زنند که در آن واحد چند معنا را افاده می کنند و حتی گاهی این مفاهیم با یکدیگر در تناقض یا تضاد هستند و این دیگر به میزان هنر شاعر بستگی دارد .
    اگر به سطر اول بازگردیم باید بگویم که پیش از ورود به شعر و تنها با دیدن ردیف آن اولین ایهام در ذهن شکل می بندد ؛ ولی با توجه به بسیار بودن صنایع ادبی در این شعر سعی می کنم مهمترین ایهام های موجود را بیان نمایم ؛
    1) بگذریم ؛ ردیفی فعلی که از بهترین انواع ردیف ها ست که اگر این فعل در زمان حال یا آینده باشد که بسیار بهتر می شود چرا که در فعل همیشه عملی در حال انجام است که به شعر تکاپو می بخشد و دیگر آن که ردیف فعلی به شکل بهتر، زیباتر و البته آسان تری با کلمات پیش از خویش جفت و جور می شود .
    این فعل به صورت مستقل دارای دو معنای رد شدن و عبور کردن است و نیز گذشتن به معنای بخشیدن و چشم پوشی کردن ، که هر دوی این معانی بسیار کنایی هستند و قابلیت های بسیاری برای تشکیل ایهام استخدام با کلمات پیشین را دارند و نیز در مقام نقد یا طنز نیز به کار می آیند .

    2) اگر چه در بیت اول شهرک نیز دارای ایهام است و نیز مجاز ولی مهمترین کلمه در این بیت ماه است ، ماهی که شاعر با افزودن صفت سوزان به او دقیقا ذهن را به چالش می کشد که چرا ماه که سوزان است در حالی که نماد سوزان بودن خورشید یا سیارات نزدیک تر به او هستند پس جرقه ی اول زده می شود و مخاطب پی می برد که ماه می تواند ایهام از ماه به معنای برج در اصطلاح عامیانه باشد و همین باعث می شود تا به اطراف خود بنگرد و سرانجام در انتها به تاریخ شعر که خرداد است برسد ... البته از این جا به بعد را فکر کنم باید بگذریم ...
    3) جاده در بیت دوم به مناسبت تلمیح موسی و دریا دارای معنایی مشخص است اما به تناسب با شهرک و جسدها می تواند ایهام باشد ، در این بیت موسی نیز دارای همین موقعیت می باشد .
    4) اشباح و توهم هر دو در روند طبیعی کلام دارای معنایی مشخص هستند ولی وقتی در میان این شعر قرار می گیرند و با توجه به بیت های پیش و پس از خویش دارای معانی ایهامی نیز می باشند .
    5) ابلیس و چشم شیطان قطع به یقین دارای این مرتبه می باشند ، ابلیس در کنار چروک و چشم ایهام دارد به ...
    6) ابراهیم و باغ هر دو دارای ایهام هستند و جمع بستن ابراهیم روشن ترین دلیل برای افاده ی ایهام از این تیم است و همنشینی باغ و غنچه در معنای دیگر خویش به عنوان اسم خاص نیز همین وضعیت برقرار است .
    7) و ... کاوه و ایران .

    هر چه به جلوتر می رویم نوک پیکان ایهام ها در معانی دوم و سوم خویش به جاهایی ختم می شوند که فقط می شود در چنین شعری و یا چنین هنری آن ها را بیان کرد و نیازی هم به تکرار آن ها به زبان بی هنر نگارنده نیست چرا که شاعر به هنرمندی تمام تصویر و مفهوم را ارائه کرده است .
    سخن به درازا کشید و بی گمان این به قدرت قریحه ی فرشید افکاری شاعر و چیره دست باز می گردد که بدین گونه چشم را خیره و ذهن را مشغول داشته است و جای بسی سپاس و تقدیر دارد به اشتراک گذاشتن این شعر ..
    مهرداد مانا
    مهرداد مانا
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۶:۳۱
    سلام ... مرسی خندانک
    ارسال پاسخ
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۰۴
    درودها استاد بزرگوار جناب مولایی عزیز
    بی نهایت سپاسگزارم برای این نقد عالی ، برام نکات بسیار آموزنده ای داره که هربار خوندنش باعث میشه به نکته های بیشتری پی ببرم که برای خودم نیز تازگی داره ، دستمریزاد به قلم توانمند و اندیشه های نابتان واقعا بهره بردم از نقد عالی و خوندنی شما که بیش از نشان دادن نکات شعر ، نمایانگر تسلط و توانایی نویسنده ی نقد است، تشکر بسیار استاد ، پیروز و پایدار مانا و نویسا باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    تاراناصری راد (خاطره)
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۲:۲۸
    سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما شاعر گرانقدر
    با کسب اجازه از اساتیدعزیز ،مهربان وتلاشگر
    با خوندن شعر بسیار زیبا تون که سر شار از آرایه ی ناب تلمیح می باشد حیفم آمد که از مطالب درج شده در پایین چشم پوشی کنم
    با خود گفتم بهتر است که مخاطبین شعر بسیار زیباتون را چند خطی مهمان یکی از آرایه های ادبی نمایم تا لذت سرودتان در کام خواننده اش چند برابر گردد وامیدوارم که همینطورباشد
    واما این شما واین هم ......
    چکیده
    تلمیح با تداعی رویدادهای آشنا، متن را از نظر صورت و معنا استحکام می‌بخشد و جان خواننده را از لذت ادبی سرشار می‌سازد. شاعران و نویسندگان از این صنعت ادبی، چونان ابزاری برای مقاصد گوناگون بهره برده‌اند . شاعران نازک‌اندیش به شیوه‌های گوناگون از صنعت ادبیِ تلمیح بهره برده و شعرهایشان را به آیات و برجستگی های تاریخ مزیّن کرده‌اند.
    یکی از زیباترین آرایه‌های بدیعی که وجود آن در هر سروده‌ای موجب ارزش مضاعف کلام از نظر هنری و ساختاری می‌شود، صنعت تلمیح است؛ چرا که، از یک سو در شعر ایجاز ایجاد می‌کند و از سویی دیگر، ذهن خواننده را با داستان، فرهنگ یا منبع فرهنگی شناخته شده‌ای درگیر می‌سازد و با این ویژگی به عمق مطلب مطرح شده در شعر می‌افزاید.(منبع :مهرداد روشن‌زاده، دبیر ادبیات فارسی فراشبند ـ استان فارس )

    واما چند نمونه از اشعاری که آرایه ی تلمیح در شکل گیریشان دخیل بوده است .
    -به نام آن خدای که نام او راحت روح است:

    الا بذکرالله تطمئن القلوب

    (سوره رعد- ایه 28)

    آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست.

    2-سلام خدا در وقت صباح مومنان را صبوح است:

    هوالذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور و کان باالمومنین رحیما.

    (سوره احزاب آیه 43)

    اوست خدایی که هم او و هم فرشتگانش بر شما بندگان رحمت می فرستند تا شما را از ظلمتها بیرون آورد و به عالم نور برساند و او بر اهل ایمان بسیار رئوف و مهربان است.

    3-مهر او بلا نشینان را کشتی نوح است.

    به داستان حضرت نوح تلمیح دارد.

    شعر:آن قصر که جمشید در او جام گرفت / آهو بچه کرد و خسرو آرام گرفت

    جمشید پسر طهمورث و چهارمین شاه پیشدادی است .700سال شاهی کرد لباس دوختن و کشتی رانی و پزشکی را به مردم آموخت.آهن را نرم کرد و از آن سلاح ساخت.جشن نوروز را او بنا کرد. جام جهان نما جامی بود که جمشید اوضاع جهان را در آن مشاهده می کرد. این جام بعدها به کیخسرو و بعد از او به دارا رسید.چون جمشید مخترع شراب و جام شراب بود به آن نیز جام جمع می گویند .در ادبیات عرفانی جام شراب همچون جام جهان نماست. تمام راز های هستی را بر آدمی آشکار  می نماید و عارفان از آن  به دل تعبیر کرده اند جام مزبور را جام گیتی نما نیز نامیده اند.

    بهرام که گور می گرفتی همه عمر/ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟

    بهرام پنجم مشهور به بهرام گور پانزدهمین پادشاه ساسانی است .یزدگرد بزهکار پدر بهرام برای این که بهرام مانند دیگر فرزندان او نمیرد و بماند به صلاحدید منجمان  او را به اعراب فرستاد  تا در انجا پرورش یابد.او به شادی و بخشندگی معروف است به او گنجی به نام گنج گاو نسبت داده اند که همه را به مردم فقیر بخشید. بهرام به شکار گورخر معروف است یک روز به صید رفته بود ناپدید شد و با اسب در جاهی افتاد مردم جمع شدند و خواستند که او را برکشند اسب را گرفتند ولی بهرام را نیافتند . منبع :بهزاد چهار تنگی (خاموش) *******
    استفاده از آرایه های زیبای ایهام و تلمیح و.... آن هم به زبان روز وباب ذائقه ی مشتری را میتوان به وضوح در جای جای غزل شما مشاهده کرد واین خود خبر بسیار خوبی است که از خلق یک شاهکار به گوش رسیده است
    تبریک میگویم ⚘
    این کوچک خاک پای هنرمندان و اساتید نقد میباشم
    واز اینکه نظرات طولانیم را در قالب نقد ارسال میکنم از محضر شان پوزش میطلبم

    احمدی زاده(ملحق)
    احمدی زاده(ملحق)
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۵:۰۳
    با سلام همانطور که وام و اقتباس گرفتن از شعر شاعر یا نویسنده دیگر موجب ذکر صاحب اثر می باشد!.. همین امر در درج نظرات بخصوص نقد های که زیر شعر شاعران درج می گردد باید رعایت کامل شود.
    سرکار خانم ناصری راد عزیز محبت کنید در کامنت تکمیلی تان منبع نوشته هایتان درج گردد . موفق باشید خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد مانا
    مهرداد مانا
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۶:۳۲
    خندانک سلام و سپاس
    ارسال پاسخ
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۱۳
    سلام و درود بانو خاطره بزرگوار
    بسیار بهره مند شدم از مقاله ی پربار و ارزشمندتان ،تشکر از لطف شما که این سروده رو بهانه ای برای این متن آموزنده درباره ی آرایه ی ادبی تلمیح فرمودید ، سپاسگزارم پیروز باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    تاراناصری راد (خاطره)
    تاراناصری راد (خاطره)
    دوشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۵:۴۰
    خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۶:۴۲
    در چروک چهره ی ابلیس صد ها صاعقه...
    سلام بزرگوار
    موفق باشید خندانک
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۰۸
    سلام و درود به شاعر ارجمند جناب بدری ماشمیانی عزیز تشکر از لطفتان
    ارسال پاسخ
    مجتبی شهنی
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۰:۴۱
    درود فراوان
    بسیار بسیار
    زیبا و عالی
    بود🌺
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۳۷
    درود جناب شهنی عزیز تشکر از دیدگاه ارزشمندتون خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    منوچهربابایی
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۲۱
    سلام و عرض ادب فرشید عزیزو دوست خوبم
    بسیارزیباسرودید
    تولدتان راصمیمانه تبریک عرض می کنم و برایتان سالهایی سراسرسبزی و شاعرانگی ارزودارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۳۸
    منوچهر عزیز درود
    تشکر از لطفت دوست گرامی خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مسعود میناآباد  مسعود م
    چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۵۸
    سلام

    درود بر شما
    دوست گرامی تبریک
    سروده ات شریف و زیباست
    مرحبا
    -------------------------- خندانک

    اول اردیبهشت
    روز تولد و بزرگداشت سعدی است ،
    این شاعر گرانمایه نه یك شاعر كه جان‌مایه یك فرهنگ،
    نه یك مصلح كه روح یك ملت
    و نه یك نویسنده كه خود حرمت قلم است
    و متن تاریخ فرهنگ این سرزمین را
    با نشان‌های بایسته خویش آذین بسته است.
    ...........
    به خدا و به سراپای تو کز دوستی ات
    خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست

    دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
    به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست

    --------------------- خندانک
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۴۷
    سلام و درود جناب مسعود گرامی
    تشکر برای نوشتار زیباتون در مورد سعدی
    روز سعدی بزرگ به نظرم هر روزِ سال است
    روزی نیست که شخصی سخنی بگوید و
    خواسته یا ناخواسته از شعر و نثر سعدی بزرگ استفاده نکند ، تاثیرات او در زبان و ادبیات ایران فراتر از هر آن چیزی ست که تا به حال نوشته شده گرچه طی قرنها (سعدی ستیزی )، از این کوه استوار ادبیات تکه سنگی هم کم نشده
    البته که بعضی نقدها به سعدی هم درست بوده و
    هیچ آدمی بی عیب و ایراد نیست ولی بزرگ ماندن او در شعر ایران و جهان همچنان حیرت انگیز است
    پیروز و پایدار باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    امید کیانی (امید)
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
    سلام
    لحظاتتون قرین آرامش
    قلمتون همیشه سبز👍
    پاینده باشید به مهر🌼🌸🌼
    تاراناصری راد (خاطره)
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۱۴
    سلام استاد عزیز
    چشم تمامش را از دو یا سه منبع جمع اوری کردم اونم از طریق سرچ کردن
    مقداری را هم حذف وجایگزین نمودم به همین خاطر نام بردن یه کم برام سخت شد و کم کاری کردم ورنه در دفعه ی قبل در گزینه ی نقدم نام منبعی را که ازش وام گرفتم درج نمودم
    تو اولین فرصت اضافه میکنم
    با تشکر از تذکر دوستانتون خطای منو بببخشید بزرگوار
    شاد وسربلند باشید
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۴۹
    باز هم تشکر بانوی بزرگوار
    بسیار بهره بردم سپاسگزار توجه شما هستم
    پیروز باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    موسی ظهوری آرام(آرام)
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۳:۰۸
    سلام جناب افکاری
    لسیار کار بدیعی بود همیشه غزل محملی بوده است برای حرف های عاشقانه و غزلهایی با موضوع و مضمون سیتسی و اجتماعی اگر بی سابقه نیست کم سابقه است و این نو بودن حلاوتی دارد نوین
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۵۸
    سلام و درود جناب ظهوری آرام عزیز
    بسیار متشکرم برای دیدگاه ارزشمند و ستودنی شما
    من تقریبا همه ی غزلهام به همین گونه و همین شکل هست
    گرچه به همین دلیل در انزوا و گوشه گیری ، اشعارم از کم مخاطبی تقریبا به بی مخاطب بودن رسید ولی من راهم رو ادامه دادم
    قدردان بزرگوارانی چون شما هستم که با نگاه و دیدگاهی نوین ، این گونه تفاوتها رو میبینند
    پیروز و پایدار ، مانا و نویسا باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    فروغ فرشیدفر
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۳:۳۵
    درود برشما جناب افکاری گرامی🌹
    بسیار زیبا بود و روح نواز.
    حتی تلخی ذکر برخی وقایع نیز از دلنشینی اثر چیزی کم نکرده بود. بگذریم!!
    بیت اخر رو خیلی دوست داشتم :
    " می شود آیا کنار کاوه وُ حلّاج ها
    با پگاهی ... از غروب ِ مهرِ ایران بگذریم؟"

    و دردل گفتم انشالله با پگاهی روشن از این غروب میگذریم .🙏🙏

    دلتون شاد و تنتون سلامت.
    🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۰۰
    درودها بانو فروغ فرشیدفر بزرگوار
    تشکر از نظر و دیدگاه ارزشمند شما
    بسیار سپاسگزارم پیروز و پایدار باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مهرداد مانا
    پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۴:۰۶
    چندین بار خواندم و هربار دوستان نکاتی تازه از آن کشف نمودند . که خواندنشان باعث فراخ روحم شد ..سپاسگذار این سروده و صاحبش هستم
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۱۱
    سلام و درود مانای بزرگوار
    تشکرات ویژه از لطف و همراهی ات در صفحه ی این شعر ، بسیار لطف داری برادر گرامی
    حدس میزنم که این همه نظرات و نقدهای عالی و البته ناگهانی ، برای منِ بی نام و نشان
    باید از برکاتِ لطف و عنایت بزرگی چون مانا باشد... به هر حال تشکر و سپاس فراوان پیروز باشی و همچنان نویسا و مانا... خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مینا فتحی (آفاق)
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۳:۱۷
    درودتان باد جناب افکاری ارجمند

    زیباست
    احسنت لر شما

    خندانک خندانک ; خندانک
    فرشید افکاری
    فرشید افکاری
    جمعه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۰۱
    درود به شما تشکر از نظر لطف و دیدگاه ارزنده تون بانو آفاق گرامی
    پیروز باشید خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    سحر موسوی
    يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۰۷
    درودها خندانک

    زیبا سروده اید خندانک خندانک

    قلمتان نویسا خندانک
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0