سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        مرده‌آب

        شعری از

        سارا فرجی (پاکنفس)

        از دفتر اول نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۰ ۱۷:۱۹ شماره ثبت ۹۷۸۴۶
          بازدید : ۱۵۵   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سارا فرجی (پاکنفس)
        آخرین اشعار ناب سارا فرجی (پاکنفس)

        ترسِ تنهایی در این صحرا، سرابی بیش نیست
        اینکه خوش‌بختیم ما هر روز، خوابی بیش نیست
        پشتِ این انسانِ با ایمانِ ما ابلیس بود
        حیف! زیباییِ صورت‌ها نقابی بیش نیست...
        گریه‌هایی قبلِ این لبخندها هم بوده‌است
        حالِ من خوب است! این غم، التهابی بیش نیست
        تسلیت گفتم به نوزادی که دنیا آمده‌است
        زندگی در این جهان مردم! عذابی بیش نیست‌...
        انفرادی بوده این سلول و محکومیم ما
        حکم آن یک‌سیب را خوردن! طنابی بیش نیست
        مرگ، تنها راهِ فارغ بودن از غوغای ماست!
        بیمِ خوابیدن در آن قبر اضطرابی بیش نیست...
        بعدِ مردن بر سرم این شعرِ غمگین را بخوان
        این وصیت‌نامه را خواندن... ثوابی بیش نیست
        این چنین بر مرگِ خود مشتاق! ما دیوانه‌ایم
        راز این دیوانگی‌ها هم شرابی بیش نیست...
        در رسیدن هیچ احساسی بجز پوچی نبود
        شوقِ بیناییِ کوران، آب و تابی بیش نیست
        روزگاری دستِ غم بر شانه‌ها سنگین نبود
        چاره‌‌‌مان این‌ روزها یوم‌‌الحسابی بیش نیست...
        دردِ ما درمانِ سختی را نمی‌خواهد بدان
        مرهمم این روزها آخر کتابی بیش نیست
        عمرِ نیلوفر د‌ر آن مرداب، محزون می‌گذشت
        آه! این آشفته دنیا، مرده‌آبی بیش نیست
        چادرم انگیزه‌ای بسیار محکم در من است
        در نگاه دیگران چادر، حجابی بیش نیست 
        سخت دلگیرم! ولی می‌ایستم تا انتها
        بین ماندن یا نماندن انتخابی بیش نیست...
        سارا_فرجی
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ۰۸:۵۵
        درود بانو
        بسیار زیبا و ناامید بود
        زندگی با همه تلخی هایش زیباست
        "شوقِ بیناییِ کوران، آب و تابی بیش نیست"
        اگر روشن دلی این مصرع را بشنود
        چه احساسی دارد
        چشم دل چه میشود؟ خندانک
        محمد حسین اخباری
        يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۱۴
        باسلام
        بسیار زیباست
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمید غرب
        يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۱:۴۲
        اکسیر زندگی است ، امیدی که در دل است
        جادوی غم ، به شادی آینده باطل است

        سهو است اگر به دیده پذیری غروب خویش
        خورشید عشق بر دل بیننده مایل است

        درود بانو جان

        "کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور"

        غصه ات از سر برون
        شادیت از حد فزون
        خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۶:۱۲
        درود بر اندیشه ناب شما
        هنرمندوشاعر ارجمند
        همواره تابان
        جوشان وخروشان باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهروز ابراهیمیان
        يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۶:۳۱
        درود و عرض ادب شاعرگرانقدر
        خندانک
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۵۷
        درود فراوان بانو بزرگوار
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۰ ۰۱:۱۳
        درود بر شما مهربانو فرجی

        نگاهی به سروده‌های پیشینتان داشتم،
        و دریافتم که گاهی به نظرات و دیدگاه‌ها
        هم توجه می‌کنید.

        سروده‌ی پیشینتان که با نامِ «بهار»
        ثبت شده‌است، سرشار از امید است
        با دیدنِ ناامیدیِ این سروده خواستم
        بگویم، هنوز فروردین تمام نشده‌است...

        اینکه براستی ما چه ایم؟
        نقطه‌ای که روزی منفجر شد؟
        یک خودِ واحد؟
        یا ترکیبِ پاکی و پلیدی؟
        و یا پلیدیِ محض...

        سؤالی بوده که همیشه من را به
        خواب فراری داده و بعدِ بیداری،
        ترجیح را بر رویارو نشدنِ دوباره
        با آن می‌دیدم.

        امّا، در فضای پاسخ‌های صحیحِ
        احتمالی برای آن، همیشه جانبِ
        پاسخ‌های زیبا را می‌گرفتم، چرا
        که سلیقه‌ی زیبا گرای آفریننده
        را در جای‌جای آفرینش دیده‌ام
        و به زیبایی ایمان دارم.

        اندیشه‌ای پویا دارید و ذهنی
        که از آن نظم می‌تراود. بسیار
        منتظرم تا سروده‌های ده سالِ
        دیگرتان را بخوانم.

        و خواهشمندم مجالِ نقد را
        برای سروده‌هایتان باز بگذارید.


        محمد قنبرپور(مازیار)
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۰ ۰۵:۵۷
        سلام شعری زیبا و قابل تامل
        ولی با کلیت شعر ارتباط زیادی نگرفتم چون تا اواخر شعر سخن از ناامیدی بود و یاس و بعد توصیف خوبی های حجاب
        درکل موزون و آهنگین بود خندانک
        تاراناصری راد (خاطره)
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۰ ۲۰:۲۰
        بسیار عالی بانوی عزیز ❤
        محتوایش تلخ اما واقع بینانه بود
        بداه ای که بر زبانم جاری شد
        من چرا گویم چرا از غم نوشتی ای صنم
        من که سفال دلم اندر لعابی بیش نیست
        ⚘⚘⚘

        علی مزینانی عسکری
        سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ ۰۵:۵۲
        سلام و عرض ادب
        احسنت
        غمگین اما زیبا سروده اید
        خندانک خندانک خندانک
        میرویس هروی
        دوشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۳۹
        درود بر شما بانوی شیرین‌کلام، بسیار زیبا سُرودید دست‌مریزاد🌹🌹🌹
        يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۳۹
        درود و عرض ادب خندانک
        بسیار زیبا و دلنشین خندانک
        برقرار باشید
        در پناه حق خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0