تو مثله سوت قطار دلگیری
به من غم میدی دل منو میگیری
یه روزی میاد در خونه رومیزنی
کسی نیست دروبرات باشوق بازش کنه
مطمعنم مثله من میشی
توهم صدباراز دلواپسی میمیری
یه بارصدا
میزنی باربعد هوار
کسی نیست بالبخند دلتوشادش کنه
من اشک ریختم به توگفتم نرو
تو چطوراینقدر ظالم میشیی ومیری
تشویش شب دلتنگی وجارمیزنه
سکوت ماه فقط باانعکاسش به دردمن زل میزنه
من مطمعنم ابرو واسه اومدن نمیزارن
وگرنه اون واسه قصه خوردن عاشق اشک ریختنه
همه جارومه سخت گرفته ولی بایک گرمای کم داره میگه خیلی از ادمانرم تره
چشم ت مثله بلور تن سیاه ذلاله
ولی از صدتامرداب کثیف ظالم تره
قصه ای نیست وقتی اول واخر نشد داره همه جاانکاره
واسه هرچیزی یه نه یایه خداحافظ داره
میگه از اسمونا بیخبرم لعنتی فرشته بود
نگو اما دل شیطان و ازجا میدره
خدارومیشناسه
ولی بنده شیطانه
یه سکوت مردنی روی لبم جاداره
حواست باشه ش که حرفای بدت
این سکوت موقتی رو از بین نبره
میشینم یه جا به رویای
تو خیره میشم میبینم
که دلم از تو پرو بی خبرو بازهم ازیادت خوشحاله
خودمو به سرزنش میزننم مثله دیوونه ها بخودم میخندم به خودم میگم لنگ کارتواینجاعه
یادمو همون روز بخودم گفتم کارت تموم شده
تنت وبا سردیش این رو دیگ نمیتونه از ریشه بکنه
میدونم سخته برات باور کنی مجبور شدم
ولی میگم بدونی این عاشق ازقبل هم عاشق تره
من صبامو به یادتوبیدارشدم
شبامو به یادت چشمامو بخواب دادم
اینارو میگم بدونی حرفای نادونا واسه من راجبت مثله اب روی خاکستره
ترانه زیبایی است
موفق باشید