سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      رباعیات خاموش

      شعری از

      محمدرضا نجفی(خاموش)

      از دفتر شعرناب نوع شعر رباعی

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹ ۱۸:۵۲ شماره ثبت ۹۴۶۸۰
        بازدید : ۲۸۹   |    نظرات : ۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمدرضا نجفی(خاموش)

      یک عمر عبادت خیالی ‌کردم * ازفکر درست شانه خالی کردم
      یکدم به میان باده نوشان رفتم*  الحق به کنارشان چه حالی کردم
       
      یک عمرچرا فقط خم وراست شدم * چون عروسکی تهی زاحساس شدم
      چشم طمع از خلق خدا بردایم * من هرچه که اوبخواهدوخواست شدم
       
      نه اشک،نه زاری،نه دعا کارگر است * درزمانه ای که خلق ،زهم بی خبراست
      می نوش وبه باده دل خودشاد بکن*  روزه و نماز ونذر دگربی اثراست
       
      یک عمرزترس ترک گناه میکردم*  از راه غلط عمرتباه میکردم
      با ذکر و دعا و ندبه و راز ونیاز  *گم شدم زره،من اشتباه میکردم
       
      بسیاربه جهل خود سماجت کردم  *گفتند چنین کن،من اطاعت کردم
      در آخرعمر شد عیان،برمن زار  *هر آنچه که رفت زروی عادت کردم
       
      این اشک که از مشک نگاهم جاریست * گفتندبریز برهمگان اجباریست
      می نوش وبخند،برون شواز فکر جهان  *بنیاد جهان به حیله و مکاریست
       
      گفتند فقیر وارث دنیا باشد  *در حشر ندار،سرور و آقا باشد
      این نقد بگیر و نسیه را دور بریز * ثروت چو بود،بهشت همانجا باشد
       
      هر کس زخدا گفت،دراوغش باشد * هرکه درچله نهدتیر،نه آرش باشد
      من گوشه میخانه ومطرب به نوا*  ای زمزمه درجهان چه دلکش باشد
       
      بر منبر و مکتب و کلاس وخانه * گویند اجل جان تو را میگیرد
      ازکف چو برفت،حالت انسانیت  *درواقع همان روز،بشر میمیرد
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۵۰
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و جالب بود خندانک
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۰۶
      بسیار زیبا بود خندانک
      درود بر شما خندانک
      مجتبی شهنی
      سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۰۴
      درررود
      بسیار
      زیبا
      و
      عاااااااالی


      *_꧂🌸☘️჻*
      🌸 🌿 *꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸_____*
      ☘️჻🌸🌿
      حدیث ابراهیمی (سوگند)
      سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۳۲
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      یدالله عوضپور    آصف
      سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۰۰
      دوست عزیزم درود
      اگر خاموش نبودی چکار میکردی خندانک
      واما بعد عزیز من
      عبادت به عادت ، دنائت است.
      اگر به چشم پاداش ،، عابدی، این کار مزدوران است...
      "تونیکی میکن و در دجله انداز"
      خندانک خندانک خندانک

      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۳۳
      زیبا
      عالی
      ودلنشین
      لذت می برم از خواندنش
      پاینده و برقرار باشی
      شاعر گرامی
      درود برشما
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا نجفی(خاموش)
      سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۸:۲۷
      سلام.دستبوس شما گرامیان و عزیزان همدل و همراه هستم. سرفراز باشید.
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0