سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    یکی بی کار و دیگری بی عار

    شعری از

    ابراهیم اخوندی

    از دفتر حقیقت ها نوع شعر آزاد

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۴۰ شماره ثبت ۹۱۹۸۴
      بازدید : ۱۹۱   |    نظرات : ۱۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر ابراهیم اخوندی

    یکی بی کار و دیگری بی عار 

    جوانی جویای نام و دنبال کار ، اداره جات را یکی پس از دیگری از سر میگذراند .
    پله ها را یکی پس از دیگری طی میکرد نه پله های ترقی بلکه پله های اداره جات را .
    در هر اداره ای که به هر اتاقی سر میزد با سالمندانی پر از پشم و عصا بدست برخورد میکرد . 
    سالمندانی که یقه شان را تا خرخره بسته بودند و کم مانده بود جانماز آب کشیده شان را روی میز کار خشک کنند.
    سالمندانی که وضع جسمانی مساعدی نداشتند .
    بعضیشان را با پوشک دو لایه به محل کار میفرستادن .
    بعضیشان آنچنان میز را سفت گرفته بودند که انگار میخواستند تا اخرین نفس به آن میز وفادار باشند.
    این جوان به اتاقی رفت و دید یکی از این سالمندان که حال خوبی هم نداشت،
    خودش را با قفل و زنجیر به میز کار گره زده بود 
    جوانک نیش خندی زدو گفت :گمانم باید متاع گران بهایی باشی ،
    که اینطور خودت را وصله ی این میز کرده ای تا مبادا سارقی تو را به سرقت برد.
    پیرمرد سرش را به زور چرخاند و در حالی که نفس نفس میزد گفت :باشه تو خوبی .
    جوانک خندید گفت :ممنون ولی اومدم برای کار
    .پیر مرد در حالی که به یک نقطه از میز خیره شده بود ،{ انگار داشت از پوشکش استفاده میکرد }
    گفت :تو جوانی 
    جوان جویای نام هم گفت :یعنی چه خب الان چه کنم یعنی برم منتظر باشم تا مثل شما شوم ؟
    خلاصه که به هر جا که میرفت عیبی برایش داشتند ، میگفتند تو خامی ، تو کم تجربه ای ، تو نمیفهمی ، تو نادانی ، تو بیشعوری ، تو ........که سریع همه اداره جات را ترک کرد 
    و با خودش گفت یکی بی کار و دیگری بی عار 
     
    ۶
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۲۱:۴۵
    درود بزرگوار
    بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
    ابراهیم اخوندی
    ابراهیم اخوندی
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۰۰
    درود به شما استاد خیلی ممنونم از لطف شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    سعید صادقی (بینا)
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۱۴
    واقعیت تلخ
    درسته

    آفرین خندانک
    ابراهیم اخوندی
    ابراهیم اخوندی
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۰۱
    سلام و درود دوست عزیز خودم
    و ممنونم از نگاه قشنگت خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    پرستو پورقربان (آنه)
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
    درود خندانک
    بله این واقعیت دنیای ماست و خوشبختانه در تمامی امور همه چیز همینقدر درست سرجایش قرار دارد !!
    خندانک
    ابراهیم اخوندی
    ابراهیم اخوندی
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۰۲
    سلام و درد به شما بزرگوار خیلی ممنونم از نگاه قشنگ شما و واقعا این واقعیت های تلخ هست که سعی دارم از این به بعد در این دفتر شعر این واقعیت ها را بگم خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    آرمان پرناک
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۴۱
    درود بر شما
    نوشته ای زیبا با درون مایه طنز و البته تلخ
    خندانک خندانک خندانک
    البته سیستم های اداری باید از هر دو پتانسیل استفاده کنن نه اینکه یکی پاسوز دیگری بشه (هر چند کمی رویایی به نظر میرسه). امیدواریم که این مشکلات حل بشود .
    خندانک خندانک خندانک
    ابراهیم اخوندی
    ابراهیم اخوندی
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۰۴
    سلام و درود به شما بزرگوار عزیز .
    خیلی قشنگ گفتین ایلله که واقعا به نسل جوان هم فرصت کار داده بشه تا قبل از اینکه از کار افتاده بشن خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مینا فتحی (آفاق)
    يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ۰۳:۲۹
    درود بر شما

    متن قابل تأملی‌ست جناب آخوندی
    و کاملا ملموس

    ولی بزرگوار کاش کمی در لفافه
    به موضوع سالمندان اشاره داشتین

    خدای ناکرده بی‌حرمتی نشود

    مانا باشید شاعر گرامی خندانک
    ابراهیم اخوندی
    ابراهیم اخوندی
    يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ۰۸:۵۱
    سلام و درود بزرگوار خیلی ممنون از شما و نظر کاملا درست و بجای شما .
    ولی من بیشتر روی سخنم با نیروی کاری بود که هنوز سر کار هستند و میز کار رو ول نمیکنند. قصد جثارت نسبت به سالمندان عزیز یا بهتر بگم نسبت به جامعه سالمندان نداشتم . و بیشتر خواستم بگم الان خیلی ها هستند که وضع جسمانی خوبی ندارند و بجای اینکه در منزل استراحت کنند هنوز سر کار تشریف میبرند و فضا رو برای نسل جوون باز نمیکنند خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۴۸
    سلام ودرود جناب اخوندی بزرگوار
    بینهایت عالی وزیبا
    موفق باشید
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    معصومه خدابنده
    سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۴۷
    درود بر شما
    عاااالی و لااااایک
    🌹🌺
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۵۵
    درود بر شما خندانک

    نوشته ایی تلخی بود همچنان زیبا خندانک

    دستمریزاد خندانک
    ابراهیم اخوندی
    ابراهیم اخوندی
    شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۰۵
    درود به شما خانم عبدلی بزرگوار .
    ایشالله که بجای این واقعیت های تلخ با حقیقت های شیرین رو برو بشیم خندانک خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0