سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        دَردانه ای برای دُردانه

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۱۷ شماره ثبت ۹۱۸۷۱
          بازدید : ۲۹۱   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        دَردانه ای برای دُردانه
         
        به جانِ دُردانه ی قصرشاهی ،
        یکعالمه درد افتاد
        انگار که تاس های بازنده ،
        میان تخته نرد افتاد
         
        قُل قُل آتشفشان بود که ،
        از کوهِ قصر می جوشید
        گدازه های سُرخورده اش
        بر خادمان بارگاه
        سپس ، برمردم شهر افتاد
         
        هرکه درمسیر گدازه ها بود
        جزغاله میشد
        انگار آتشی بود که ،
        به جانِ یک بیگناه ، بزغاله افتاد
         
        همه برای یکنفر و یکنفربرای همه ؟
        نه
        دَردانه ای بود که ،
        به جانِ دُردانه ی شهر افتاد
        دُردانه از درد به خود مثل مار می پیچید
        تب ، کوره ای بود که ،
        به جان آنهمه زَمهریرِ سرد افتاد
         
        تب و لرز معمول آن جان شده بود
        به جان و روحِ قصر
        گاه شُرشُر عرق ،
        گاهی هم ،
        لرز افتاد
         
        زوجه ی اورا برای اینکه ازو نگیرد
        از او جدا کردند
        آن بیچاره آنهمه درد که داشت
        اینک فرد افتاد
         
        آنچنان شد آن صورت که خون ،
        در گونه هایش جاری بود
        نحیف شد و چهره ی استخوانی اش
        گاه سفید و گاه زرد افتاد
         
        خدا کند که نبازد یک مرد قافیه را
        انگار که هجوم یغماگران
        به کاروانی کم مرد افتاد
         
        دیگرآنهمه اِهِن و تُلُپ از شدتِ واگیری
        به خاطره پیوست
        آن دُردانه با اعلام خطرِ طبیب
        کاملاً ، طرد افتاد
         
        دیگر هجوم ریزگردهای درد
        با او آنچنان کاری کرد
        که انگار به چهره ی وسایلِ خانه ،
        هجوم گَرد افتاد
         
        روزها می گذشت ازآنهمه مریضی
        دُردانه تا لب گور رفت
        ولی داخل آن ، خوشبختانه نیفتاد
         
        همه نذرها و دعاها و عز و جِز، اثربخشید
        ز سوی خداوند متعال ، شفا
        بر سرای وجودِ او افتاد
         
        دیگر تمامِ شهر
        جایگاه پخش نقل و شیرینی بود
        صدای ساز مطرب ها
        برجای جای شهر افتاد
         
        جانشینِ حاکم عادل ز بند بیماری
        گریخته بود ، شُکرِ خدا
        نسیم ملایمِ جان بخشی
        درکوچه پس کوچه‌های شهر
        پرسه زنان و مستانه، تلوتلوخوران به ره افتاد    
         
        بهمن بیدقی 11/8/99
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۸:۱۳
        باسلام
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۵۸
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        سپاس
        شما هم موفق باشید
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۴۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود
        موفق باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۷:۵۳
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        سپاس
        شما هم موفق باشید
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۵۹
        درود بر قلمتان
        لذت بردم انصافا
        دستمريزاد خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۱۹
        باسلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم از اینهمه مهر و محبتتان
        سلامتی و موفقیت و عمری طولانی را برایتان آرزومندم
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۵۶
        درود فراوان ادیب فرزانه وبزرگوار جناب بیدقی ارجمند🌷
        کماکان زیبا وپر محتوا سروده اید 🌷
        واقعا : خداکند که نبازد یک مرد قافیه را 🌷
        قلمتان مانا 🌷
        عمرتان جاوید 🌷
        در پناه حق 🌷
        ایام بکام 🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۵۷
        باسلام وعرض ادب استاد بزرگوار
        ممنونم از لطف ومحبتتان
        زنده باشید و سرزنده
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        فرید امیدی
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۲۳
        سلام و درود استاد بیدقی عزیزم
        مثل همیشه از خواندن سروده تان لذت بردم
        همیشه موفق و پایدار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۱۹
        باسلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم از اینهمه مهر و محبتتان
        سلامتی و موفقیت و عمری طولانی را برایتان آرزومندم
        ارسال پاسخ
        بهروز ابراهیمیان
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۵:۱۴
        سلام ودرود شاعرگرانقدرشعرزیبایی سرودیدقلمتان همواره پرتوان باد خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۰۵:۴۷
        باسلام و عرض ادب و احترام بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم از مهر و محبتتان
        سلامتی و موفقیت و عمری طولانی را برایتان آرزومندم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0