سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    رویای تنهایی/ چای سرد

    شعری از

    آذر مهتدی

    از دفتر خدا عاشق ترین بود نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۴۲ شماره ثبت ۹۱۰۳۴
      بازدید : ۱۹۷   |    نظرات : ۸

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    من عشق پر دردسری هستم
    تو می دونی 
    با عشق پیمان دوستی بستم تو می دونی
    با حلقه ی عشق تو دنیا را 
    بدست دارم
    در پوست خود حتی نمی گنجم تو می دونی
    از عشق من دیگر نباید دور باشی
    آلوده ی هر آدم ناجور باشی
    من آخرین آرامش دنیای خالیتم
    ناچیزترین سهمی که از ارثیه می مانم
    بگذار تا درگرمی قلب تو آبی شم
    دریا بشم تا خونه ی عشق دوماهی شم
    رودی بشم جاری تر از باران
    در پای این دل
    از عشق تو غرقاب رویایی که برگشته
    به این ساحل
    من آدمی پر دردسر بودم تو میدونی
    اما تو دستای تومومم خوب می دونی
    از من همونی رو بسازکه خواستاری
    حتی ی آدم مثل بیمار روانی
    درعشق تو بی منطقم بی منطقم من
    دورم نزن... تا در خبرها
    مرگ عشق و آرزوهامو نخونی
    19مهر99 آذر.م
    چای سرد
    ی وقتایی حواست نیست 
    بگی تنها منو می خوای 
    بگی بی من چه دلتنگی
    بهونه گیر میشی گاهی
    یادت میره کنار من 
    نگاهت رو به روم باشه
    سرت پایین قدری که 
    نگاهت آرزوم باشه
    یارت میره ی وقتایی
    شبا خوابت رو می بینم
    یهو تو نیمه ی شب هم 
    بهونه هات و می گیرم
    کنار هم چقدر عادت
    دیگه حس وجودت نیست
    خیالم خواب می بینم
    که سایه ت رو به رویم نیست
    چه عادت کرده ایم هر روز
    تو بنشینی
    بنوشی چای داغترا
    کنار چای و روزنامه
    بپرسی گاهی حالم را
    ندیدی حس تنهایی
    چه کرده در نبود تو
    نشسته مات و بغض آلود
    زده نم حلقه ی اشکم
    به روی گونه غم آلود
    تمام گونه ام بی تو
    ی عمر خیس و بارونیست
    چه عادت کردن آسون بود
    چه سخته رنج این دوریت
    چه آسون می گذشت با تو
    چه سخته با خودت تنها
    کنار آن که دیگر نیست
    بنوشی چای سردت را
    دکلمه: وباد    روزنانه ی عصر غریبت را
    زند برهم..   تمام برگهایش را
    26خرداد98
    آذر.م
     
     
    ۴
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۲۰:۴۸
    درود بانو
    بسیار زیبا و پر احساس بود خندانک
    آذر مهتدی
    آذر مهتدی
    سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۴۶
    سلام و درود و سپاس از نگاه و نظرتان
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۲۶
    خندانک خندانک
    زیبا ودلنشین
    قوالعاده زیبا بود
    درود برشما
    خندانک خندانک خندانک
    آذر مهتدی
    آذر مهتدی
    سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۴۷
    سلام درود بر شما سپاس از نظر و نگاه زیبا بینتان
    ارسال پاسخ
    امید کیانی (امید)
    دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۲۳:۰۱
    درود بانو
    زیبا بود
    دومی رو بیشتر دوست داشتم
    خندانک خندانک
    آذر مهتدی
    آذر مهتدی
    سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۴۸
    سلام و درود و سپاس نظر خودم هم همینه ممنون
    ارسال پاسخ
    محمد قنبرپور(مازیار)
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵
    سلام خندانک
    زیباست و پر احساس خندانک
    شاعرانه هایتان برقرار خندانک
    آذر مهتدی
    آذر مهتدی
    چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۰۶:۲۹
    سلام و درود سپاس
    ممنون از نگاه و نظرتون🍀🍀🍀🌸🌸
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0