سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        جَنینِ مُرده

        شعری از

        تورج شاه علی

        از دفتر عاشقانه های کثیف نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۵۳ شماره ثبت ۸۵۷۲۷
          بازدید : ۳۷۴   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر تورج شاه علی

        عشق یعنی، ناخودآگاه و شبیهِ هرشبت
        چون جَنینِ مُرده ای ،توی زنَت خوابیده ای
        در سرت، هِی سِکس با معشوقه ی دَه سالِ قبل
        وقتی از اجبار پهلوی زنت خوابیده ای
         
         
        باز ابزارِ شکنجه ساختی در فکرهات
        تیغ و جیغ و التماس و خون جهید از گردنش
        وحشت از اعدام از قتلی که بعداً می کُنی
        آنقدر ترسیده ای که می خزی توی تَنش
         
         
        چند نخ سیگار با آهنگ های داریوش
        سوگِ دلچسب تو در ذهنت برای همسرت
        مُشتی از خاکی که حتماً بعداً آدم می شود!!
        اعتقادی هم نداری که بریزی بر سرت
         
         
        چشمهایت را نشد از پیش رو برداری و 
        پیش رویَت عشق های تازه و بی استخوان
        قصد کردی که عقب مانده شود چشمت وَ بعد
        زل زدی به دختری معصوم با سَندرومِ دان
         
         
        با بیابانی که خلوت نیست، خلوت می کُنی
        زیرِ کفشت منفجر شد آن بهشتی که نبود
        مَرد با یک حوری نُه ساله همخوابه نشد
        آیه نازل شد که: اصلا،کار زشتی که نبود.
         
         
        فکرهایت گاز می گیرند مغزت را و مَرد
        بعد از آن با مغزِ استّخوانِ پایش فکر کرد
        جای اِسپرمش خودش بیرون جهید از هیکلش
        رفت توی حضرت حوّا،به جایش فکر کرد
         
         
        قرصِ اگزاپام را امشب که حتماً خورده ای
        چونکه دیشب پیشِ چشمت خوابِ تو مفقود شد
        مغزت افتاده به خونریزی که عمداً در سرت 
        ناگهان -مثلِ زنت - معشوقه ات پریود شد.
         
        #تورج_شاهعلی
        ۱۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0