سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        نار و نور

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۷:۳۵ شماره ثبت ۸۲۶۲۴
          بازدید : ۲۵۵   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        نار و نور
         
        در آغاز، فقط یک نورِخدا بود و بس
        یک خدا استعداد
        که قرارش با خودش در این نبود ،
        به تنهاییِ خود،
        رضا دهد
        باشد او خدایی و ، دیگر بس
         
        او نمی خواست مستعد ،
        بهرِ آفریدگاری باشد ،
        عاری از کلی خَلق
        پس خَلق نمود عالَمی را ،
        در شأن خدائیش ، ز خلق
        از فرشته و کرشمه و ...
        هرآنچه مغزم به آن قد نمیدهد ،
        از آن خلق
         
        او نمی خواست مملو ازمِهرومحبت باشد ،
        ولی دم به دم نریزد ، سیلِ مهر
        پس ریخت به روی سرشان ،
        بارشی  ز مِهر
         
        او نمی خواست پُر ز بخشش باشد
        ولی نبارَد ز کَرَم
        پس ببخشید به همه ،
        باهمه عشق خوشش ،
        هر نیازی داشتند
        هرخطایی داشتند
        بخشیدنی از روی کَرَم
         
        سریالی آغازنمود با یک خاک
        شروعِ قصه اش ،
        با آدم وحوا ،
        زِ یک خاکِ پاک
         
        ماجرا رسید ، به قصه ی تلخِ آن طرد
        کنون آغازی شد به غربتی ،
        آن هم درخاکی سرد
        پُر ازیکعالم رنج ،
        پُر ازیکعالم درد
         
        به هم آمیخته شدند ، آن غریبانه دوخاک ،
        ز مخلوطِ دوخاک ، زاده شد ،
        خاکِ جدیدی ز دوخاک
         
        در شبِ غربت و ظلمانیِ محض ،
        بعد از آن اِنابه ی طولانی
        یکباره دمیده شد دگر نورِ امید ،
        به آن خانواده و ،
        مجلسِ پورانی
         
        نار و نور و ،
        نی و نار
        ساز و سوز و ،
        دلِ بسته ، دلِ باز،
        جمعی دلبسته و جمعی دلباز
        عاری از آز،
        آماده برای سِیر و پرواز
         
        گرمیِ شعله عشقی ،
        پُر ازسوزاندنِ شرّ
        پُر تلألوِ نورِعشقی ،
        جهتِ راندنِ شب
         
        نی و آوازی که ،
        ناله زغربت می کرد ،
        ولی مانندِ طلای پُر عیار
        درکنارِ دانه هایی ،
        زِ آن میوه ی بهشتی ،
        انار
        هدیه از رضوانی ،
        که حسرت آورد ، به غار
         
        یک تَرَنُمی ز دل ،
        که به آن زخمه ی خود ،
        چنگ میزد به دل
        به عشقش می سوزاند ،
        شعله می زد به دل
         
        و دلی که بازمی شد ،
        به شروعی تازه
        تا که برخیزد دوباره ،
        به دو پای خویشتن
        تا که باز، لایقِ یک رجوع شود ،
        به بهشتی تازه                                                                        
         
        بهمن بیدقی 98/12/10
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۸:۴۸
        درود بزرگوار خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۹:۳۰
        باسلام وعرض ارادت
        سپاسگزارم بزرگوار
        ارسال پاسخ
        علیرضا بنایی
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۲:۴۶
        سلام و درود
        زیبا سروده اید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۱۵
        باسلام وعرض ادب
        سپاسگزارم بزرگوار
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۵۶
        درود جناب بیدقی
        مانا باشید گرامی
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۲۰
        باسلام وعرض ادب
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۱۱
        🌹🌹🌹🌹🌹
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۲۲
        باسلام وعرض احترام
        سپاسگزارم بزرگوار
        ارسال پاسخ
        لیلا امریاس(پریسا)
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۴۱
        درود بر شما
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۴۶
        باسلام وعرض احترام
        سپاسگزارم بزرگوار
        ارسال پاسخ
        فرید امیدی
        دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۰۳
        سلام و درود استاد بیدقی عزیز
        عارفانه زیبا بود و دلنشین
        خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۱۵
        سلام وعرض ارادت آقای امیدی بزرگوار
        سپاسگزارم از نظر پرمهر و محبت شما
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۲۲
        سلام :
        دوست عزیز ...
        درود بر شما -------------------- خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۶:۳۵
        باسلام وعزض ادب واحترام بزرگوار
        سپاسگزارم از نگاه پر از محبت ، و بهاری تان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0