سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        سرنگ های سیاه

        شعری از

        موسی حسین پور

        از دفتر سیگار خاموش نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۲۳ شماره ثبت ۸۰۸۹۴
          بازدید : ۳۲۵   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        نمی دانم
        نمیفهمم
        نمیترسم
        اما
        دیگر اندوه رفتنی بر جان نیست
        همچو مادری که فرزند را به دامان طبیعت رها کند
        گوید برو و آن چه را می خواهی دریاب
        و با من آنچه یافتی را بازگو کن
        از خودت بگو
        از جنگل از رودخانه ها
        تو در قبال من مسئولیتی نخواهی داشت
        تنها مسئول خود و زندگی ات هستی
        زاده شده ای که زنده باشی نه برای دیگران زندگی
        که انسان باشی نه حیوان
        دستی باشی که گرمای سردی دست دیگران باشد
        پایی که در راه حق قدم بر میدارد
        چشمی که زیبایی را میبیند
        گوشی که موسیقی طبیعت را می‌شنود
        و خودت باشی
        عاشق باشی نسبت به هر آنچه در پیرامون توست
        نه در چنگ هوس
        هر چند که تو اندوه بودن را ندانی ، تا رفتن
        گویی همین فردا طلوع آخرت ماست
        آخرتی نه آنچنان که به مغزهایمان تزریق شده از سرنگ های سیاه
        آخرتی به زیبایی طلوع خورشید
        انتظار هیچ بی قرار هیچ و هیچ کافیست
        خواهی رفت گویی که اصلا نبودی
        اما برای همیشه در یاد کسی خواهی ماند
        حتی اگر هم در یاد کسی نماندی
        لبخندی که از روی محبت تو در این عالم از دیگری به دیگری انتقال یافت سرشار از وجود توست
        نمی‌دانم چرا اینروزها
        تئاتر زندگی  مرگ را  تا این حد غمگین نوشته اند
        و نمیفهمم چرا
        کودکان را با کلماتی همچون گناه بار می آورند
        و
        اورا مسئول و همیشه حاضر در کنار خود تصور میکنند
        والدین تنها بخشی از زندگی فرزندان خواهند بود
        و خود نیز این را می دانند
        همیشه باید به خود گوش زد کنیم که اگر کسی
        روزی دست ما را گرفت ، این امر وظیفه اش نیست
        همانگونه که اگر چنین نکرد نیز از بی مسئولیتی او نیست
        هر کسی حق انتخاب دارد و حق زندگی
        مرگ نیز بخشی از زندگیست
        ‌و به هم معنا می دهند
        و من دیگر
        نمیترسم
        اما
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۱۳
        دلنوشته زیبایی است خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۱۸
        سلام :

        طلب از خدای کردم ،
        که بمیرم ار نیایی
        تو نیامدی و ترسم که درین طلب بمیرم

        مگرم نظر بدوزی به خدنگ جور ورنه
        همه تا حیات دارم نظر از تو برنگیرم
        -------------------------------------------قاانی
        درود شاعر
        ------------------------------------- خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0