سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        زندان

        شعری از

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        از دفتر مانامه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۱۵ شماره ثبت ۸۰۵۹۵
          بازدید : ۱۳۳۸   |    نظرات : ۴۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

                                 زندان
        ...........................................................................................................................
        پشتِ غباری از چراغ شهر حیرانم
        لعنت به تکرارِ درامِ وحشیِ رنگت.
        قرمز ترین های جهان جمعند انگاری
        اینجا، درون سومین بندِ پر از مرگت.
        .............
        ما، در شبی دُردانه ی یک حادثه بودیم
        فردا ولی، محکومِ دارِ کینه ای آبی.
        ما از فریب دشتِ سر سبزی، شدیم آهو
        ما بسته ایم بر اقتدای صبحِ خود ،خوابی.
        ...........
        در مانده ایم ،اینجا کسی یادش نمیاید
        پروانه ها عاشق تریند یا که کرکس ها.
        بر مغز های مردمم خنجر تَتو کردند
        این وحشیان خیره سر، کشتند همه کس را.
        ...........
        باید برم، اینجا خدا ،دیگر نمی اید
        ما مرزهامان، خسته از کوچیدن دل هاست.
        محرابمان گوشش بدهکارِ عذابم نیست
        انگار نفرینی ،ته فنجانکَم پیداست.
        ..........
        مادر برایم نذرِ لالایی بکن امشب
        تقدیرِ نیل ،اینبار از دامان تو بُردم.
        من از تمامِ  ناصحانِ  شهر ممنونم
        اما سر انجام ،
        خنجر از هم بَندیان خوردم......
        .......................................................................................................................شاهرخ
        ۱۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۲۲:۲۳
        اما سرانجام خنجر از همبندیان خوردم
        ......
        برمغزهای مردمم خنجر تتو کردند

        درودها استاد

        الحق که حق پرداز و زیباست
        مهارت گزینش واژگان ؛ توجه به ضرب المثل سازی ؛ کنایاتِ ایهام کم نظیر و محتوایی هوشمندانه
        زنده باد‌.
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۰۸:۳۹
        سلام
        بسیار ممنون از شما استاد گرامی بانو کوهواره
        بنده نوازی میکنید و ممنون از زحمات تان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۵۴
        امید وارم روزی کشور جوری مدیریت شود که بنویسیم
        ........
        پشت سرودی از چراغ شهر خندانم
        احسنت به تکارار درام ابی رنگت
        زیبا ترین رنگها جعند انگاری
        اینجا کنار سومین شهر پر از دَنگت.......منظورم ساز طبل بود
        ........
        واقعا ارزومه روز ی کشور مصداق این بند باشه نه ضجه های من در شعر وگریه های مادران در بهشت زهرا و انتظار پدران در زندان و دلتنگی فرزندان در غربت.
        ببخشید زیر کامنت شما نوشتم دلتنگیهامو......
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ ۲۳:۳۵
        پشت سرودی از چراغ شهر خندانم
        احسنت به تکرارِ درامِ آبی رنگت
        زیبا ترینِ رنگها جمعند انگاری
        اینجا کنار سومین شهر پر از دَنگت.......منظورم ساز طبل

        درود و احترام استادبزرگوار

        البته دراین دنیا آنچه به آرزونگاشتید کمی ناممکن نی زند و سورئال ولی خب کاربرای خدا نشد ندارد که ان الله علی کل شیء قدیر . لذا آمین میگویم دعای زیباتان را سپاس دلتان بی غم درسلامتی و عزت و هرچه خیرو نیکی و دلشادی
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۲۲:۱۶
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۰۸:۳۹
        سلام اساد عزیزم
        بسیار ممنون بابت فرمایشاتتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۰۸:۳۸
        مادر برایم نذرِ لالایی بکن امشب
        تقدیرِ نیل ،اینبار از دامان تو بُردم.
        من از تمامِ ناصحانِ شهر ممنونم
        اما سر انجام ،
        خنجر از هم بَندیان خوردم......
        .......................................................................................................................شاهرخ



        سلام و درود


        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۱۰:۴۵
        سلام استاد عزیزم
        امیدوارم که خوب و خوش خرم باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۵۸
        سلام استاد شفیعی عزیز خندانک
        عجب شعری! لایه لایه و عمیق
        بارها خوندمش از صبح
        و هربار چیز تازه ای دیدم
        تموم بندها زیباست
        جز بندی که پشت واژه هاست

        مانده ایم ،اینجا کسی یادش نمیاید
        پروانه ها عاشق تریند یا که کرکس ها.
        بر مغز های مردمم خنجر تَتو کردند
        این وحشیان خیره سر، کشتند همه کس را
        خندانک خندانک خندانک

        اینجا
        سرزمین آغوشهای آلوده ست
        جایی که عشق
        آغاز تنهایی ست
        جایی که گلها بوی غم دارند
        و دستها دشنه می کارند
        شاعران، اینجا
        به جای دفتر شعر
        دسته چک دارند
        و پیام عشق، اینجا
        پیامکهای تکراریست
        فرهاد، اینجا
        شیرین فروشی می کند
        می خرد
        می فروشد
        به حراج می گذارد
        و مجنون
        هر شب در آغوش لیلایی ست
        اینجا
        سرزمین آغوش های آلوده ست
        جایی که باران
        زرد می کند خاک را
        و بهار
        می پژمرد تاک را...
        من از سرزمین آغوشهای آلوده بیزارم
        خیال رفتن
        به ناکجا دارم...(م. فریاد)

        زنده باشید خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۱۰:۴۸
        سلام به استاد عزیز و دوست خوبم.
        اقا دیروز حسابی درگیر کوتاه هایتان بودم.
        بعضی هاش خیلی عمق بود.
        چقدر جالب بود
        ...
        این شعر ان شعری نبو که میخواستم زیر شعرتان قرار دهم به دلایلی که نخواستم زیر شعرتان کامنت بدی باشد برایتان نگذاشتم . چون شعر من کمی از چارچوب خارج بود و ترسیدم که صفحه ی شما خدشه دار شود
        حضور شما و بودنتان همیشه برایم اثر مثبت دارد خندانک خندانک خندانک
        و واقعا جای خیلی از دوستان خالیست خندانک
        حضورتان همی
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۴۵
        اختیار دارید استاد
        اکثر چهارچوبها قراردادی هستن
        و گاه خروج از اونها زمینه ی اصلاح و پیشرفته
        مثل وقتی که یه ماشین در حال حرکت در جاده پنچر میشه و راننده ناگزیره بزنه خاکی خندانک
        صفحه ی فریاد صفحه ی فریاده
        آزاد آزاد خندانک خندانک خندانک
        ما همچنان منتظر اون شعر هستیم خندانک
        همیشه باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۲۳
        سلام ودرودهاااا بر استاد گرانقدر
        دروتان احسنت بسیار زیبا وقشنگ سروده اید
        موفق وموید باشید ودرپناه حق باخانواده آمین
        قلبت پراز نورخدا باشه ان شاءالله
        دلت شاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۰۸:۴۰
        سلام بانو یوسفی
        ممنونم بابت تشریف فرماییتان و دعا های خیرتان. خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۰۳
        سلام و عرض ادب
        به راستی ناب و زیبا و ستودنی سروده اید بزرگوار
        دستمریزاد
        خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۰۸:۴۱
        سلام
        از اینکه در صفحه ی ناقابلم وقت گذراندید ممنونم خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۰۰:۴۵




        سلام بزرگوار... عالی سروده اید ....دست مریزاد.....زلال احساستان ماندگار..... لذت بردم خندانک خندانک خندانک



        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۰۸:۴۲
        سلام استاد
        قابل قدم های شما نیست
        ممنونم از اینکه این کمترین را فراموش نمیکنید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی ملکی الف
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۱۰:۳۸
        درود بر شما
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۵۵
        سلام دوستم.
        ممنون از شما
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۱۱:۴۳
        سلام ودرود..
        جناب شفیعی عزیز🌹
        شعر بسیار زیبایی خواندم ولذت بردم.
        "من ازتمام ناصحان شهر ممنونم....
        اما سرانجام خنجر ازهم بندیان خوردم!"
        👏👏👏🌹🌹🌹🌹🌹
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۵۷
        سلام بانو
        گوارای وجودتان
        تلخ بود نوشتنش ولی خوشحالم که پسندید...و ممنونم از اینکه بنده نوازی می فرمایید
        ارسال پاسخ
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۳۳
        درود بر شما استاد شفیعی عزیز و گرامی
        بسیار عالی
        قلم زرینتان نویسا
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۵۷
        دوست عزیزم
        ممنون از شما
        امید به روز های شاد برای وطن و فرزندانمان
        ارسال پاسخ
        علیرضا ناظمی ناظم
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۰۷:۳۶
        سلام ودرودتان جناب شفیعی
        بسیار زیبا ومتین وناب
        خیلی لذت بردم
        بنده هم با آقای زارع در خوانش شعرهاتون همسو هستم
        ودر آخر بازهم آفرینش این شعر زیبا را بهتون تبریک میگم
        خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۱۸
        سلام دوست خوبم
        ممنون بابت لطفتان
        و باعث افتخار است در خدمت دوستانی چون شما بودن
        ارسال پاسخ
        محمدرضا ملکی باتیس
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۱۱:۰۰
        درود بر شما بزرگوار

        یک نکته ی ریز رو میگم خدمتتون

        "باید برم، اینجا خدا ،دیگر نمی اید"

        شعر شما محاوره نبود پس "باید برم" به شعرتون ضربه میزنه

        پیشنهاد میکنم بجاش از " من می روم " استفاده کنید

        من می روم، اینجا خدا ،دیگر نمی اید....

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۱۷
        افرین بر شما
        حتما ....ممنون برای نکته ای که گفتید
        پرستو پورقربان (آنه)
        جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ ۲۲:۳۶
        سلام بر استاد بزرگوارم خندانک
        صفحه ی شعر شما،کتابی است سرشار از معنی و مفهومی دقیق که ارزش بارها خواندن دارد .... مثل تمامی قلم نویس های زیبایتان خندانک
        پایدار باشید و برقرار خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ ۱۶:۱۲
        سلام
        اینکه می فرمایید از لطف شماست و ممنون
        وجود جوان های فهمیده ای مثل شماست که ادم مطمین میشود اینده ی کشورمان بهتر از حالا خواهد بود خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۳۴
        باعرض سلام
        شعرایت همیشه پر محتوا میباشد
        درودبی پایان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ ۱۶:۰۹
        سلام
        بنده نوازی میکنید و ممنون از الطاف جنابعالی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمودرضا رافعی (رافع)
        شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ ۱۱:۵۴
        عمق نگاهتان همیشه سبز خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ ۱۶:۰۹
        سلام
        ممنون از وقتی که گذاشتید خندانک خندانک
        پژمان بدری
        شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ ۱۷:۱۷
        سلام رفیق

        نظر نوشتم و فک کنم ثبت نشده

        شعری تمام قد تراژدی از زندگی درد...

        کار خوب خوبست چه میشود راجع بهش جز خوبی گفت...

        گفتند اگر شعری را فهمیدی غمگین میشوی
        ولی اگر شعری را زیستی خواهی مرد حالا مایی که هر روز داریم میمیریم چه میکیشیم...

        مخلصات خندانک خندانک خندانک
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        يکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸ ۲۲:۱۵
        سلام
        چه می شود گفت جز تحسین
        مسعود میناآباد  مسعود م
        دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۸ ۰۱:۴۷
        سلام:
        ------------
        ما، در شبی
        دُردانه ی یک حادثه بودیم
        فردا ولی، محکومِ دارِ کینه ای آبی.

        ما از فریب دشتِ سر سبزی، شدیم آهو
        ما بسته ایم بر اقتدای صبحِ خود ،خوابی.
        --------------
        شاعر گرانقدر استاد شاهرخ عزیز
        از سروده ی اندیشمندانه تان سپاسگزارم
        ------------------------------------------------------- خندانک
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۰۰
        سلام
        ودرودی دوباره
        .............
        پشتِ غباری از چراغ شهر حیرانم
        لعنت به تکرارِ درامِ وحشیِ رنگت.

        قرمز ترین های جهان جمعند انگاری
        اینجا، درون سومین بندِ پر از مرگت.

        بسیار عالی----------------------------------- خندانک
        ترانه ماندگار
        چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۰۶
        درود شاعر ارجمند
        خندانک خندانک خندانک
        کیمیاطولابی
        دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۳۱
        خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۴۶
        درود بر شما!
        🙏🌾🙏
        اشعارتان را بنده خیلی دوست می دارم
        🌷⚘🌷
        زینب بویری (خزان)
        سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۶
        درودبرشمابزرگوار خندانک
        بسیارعالی وزیباقلم میزنید خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0