سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        وعده

        شعری از

        محمد ترکمان(پژواره)

        از دفتر تا غروب . . . نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ ۲۱:۵۲ شماره ثبت ۷۹۹۱۶
          بازدید : ۷۲۱   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ... سال ها به چشم هایم
        وعدهِ شرابِ گلِ نرگس دادم!
        اینک
         بر بامِ خانه ام گلِ حسرتی
         روییده بر پرچینِ باغم
         خزه های سر بریده!
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۳ دی ۱۳۹۸ ۱۰:۵۰
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و پر معنی است
        دستمریزاد خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۳ دی ۱۳۹۸ ۰۹:۴۰
        با غرض سلام
        قلمتان مانا ونویسا باد
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیرحسین مقدم
        چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۰۱:۲۲
        سلام
        دلم برایتان انچنان تنگ شده است که در کلام نمی گنجد
        امیدوارم حال و احوالتان خوب باشد
        یاد روزهای ققنوس که دیداری میسر میشد به بهانه شعر بخیر
        به امید دیدار خندانک خندانک خندانک
        امیرحسین مقدم
        چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۰۱:۲۲
        دوازده رخ ...



        تو که باشی بخدا با دل و جان می جنگم
        با هرانکس که کشد خط و نشان می جنگم


        عالم و آدم اگر حکم جدایی بدهند
        با همه عالم و با آدمیان می جنگم


        فرِّ جمشیدم اگر نیست ، چه غم ، فرِّ تو هست
        جان من ، بهر تو با جام جهان می جنگم


        چون فریدون گذر از دجله کنم من با اسب
        یکّه با فتنه ضحاک زمان می جنگم


        ایرجم رفت اگر ، هست منوچهر به جای
        با ستمکاره ترین قوم جهان می جنگم


        سام نیرم بشوم ، گُرز گرانی در دست
        نیزه و تیع نه ، با گرز گران می جنگم


        نقل آن پیر جوان سر ، ره عشقم آموخت
        آه رودابه منم زال ، چنان می جنگم ،


        که نویسند به تاریخ ، مراین جنگیدن
        آری از بهر تو با ببر بیان می جنگم


        راه عشقت بخدا هفت نه هفتادش بود
        خان به خان یکسره با دیو و ددان می جنگم


        اگر از رستم و تهمینه نیاموزم عشق
        با خودم تا به سرانجام زمان می جنگم


        شوق دیدار پدر دارم و دورم از او
        وای ازعشق پدر با پدران می جنگم


        جان جانه من ، پور جوانم سهراب
        تا قیامت همه دم ، جامه دران می جنگم


        آتش کینه و تهمت بفروزند اگر
        چون سیاوش همه با مهر و زبان می جنگم


        گیوگودرز منم ، عشق تو چون کیخسرو
        یک تنه با همه ء کون و مکان می جنگم


        خسرو ام ، کین سیاوش بکِشم از دشمن
        ّبا دل پرگله با دد صفتان می جنگم


        چاه اگر چاه منیژه است ، نگون خواهم بود
        بیژنم بی خبر از سود و زیان می جنگم


        تو که باشی به دلم جای هراسیدن نیست
        تو که باشی بخدا با سرطان می جنگم





        #امیرحسین_مقدم
        اردیبهشت / ۱۳۹۶




        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۰۴:۵۲
        سلام :

        استاد جان پژواره عزیز
        درود بر شما
        ------------------- خندانک
        محمد ترکمان(پژواره)
        چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۱۸:۳۳
        ... سلام عزیزان دلم
        تا ابد و یک روز با جان دل از تک تک تان ممنونم...

        غروب که سر می رسد، تنهایی ام دلش می گیرد
        او را کاش می شد برداشت و رفت آنجا که با غم
        نه صدای ستم می دهد نه بوی تن آدمی!
        * * * *
        پژواره
        مینا یارعلی زاده
        چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۱۹:۲۱
        درود استاد ترکمان عزیز🙋🙏
        فوق العاده اید 👌👌👌👏👏👏
        احسنت به شما و درود بر قلم تان
        🌼🍃🌼🌼🍃🌼🍃🌼🌼🍃🌼
        برجانم حک شد این نوشته ی فراشعرتان:

        غروب که سر می رسد، تنهایی ام دلش می گیرد
        او را کاش می شد برداشت و رفت آنجا که با غم
        نه صدای ستم می دهد نه بوی تن آدمی!
        * * * *
        پژواره
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۲۲:۲۳
        سرو وجودتان سرسبز استاد ارجمند خندانک
        مهتاب ایزدسرشت (مه)
        چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ ۲۳:۱۴
        سلام
        نیک وبد دنیارا باید
        ازانتهای عالم سراغ گرفت
        آنجا که ستاره هاهم درآسمان می سوختند...
        م. مهتاب
        عالیست ت خندانک
        سید احسان موسوی ( سام )
        دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸ ۲۰:۳۸
        دست‌مریزاد استاد پژواره
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0