سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        دریغ

        شعری از

        محمد پازوکی

        از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۳۰ شماره ثبت ۷۹۴۴۲
          بازدید : ۲۵۳   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد پازوکی

        در گلوگاهِ من کمی بغض است
        از دلم موجِ ناله می خیزد
        همچو وقتی که در مسیر هراز
        بعد یک برف ، کوه می ریزد
         
        هق هق من شبیهِ تک تیر است
        توی میدان تیر انگاری
        حال و روزم به تیر بسته شده
        وقتِ مرداد و تیر پنداری
         
        مثل آهوی مرده در بیشه
        جسم من در دهانِ کفتار است
        شهر چون برکه غرق تمساح و
        چشم هایم که باز خونبار است
         
        از درون پوک می شوم هر روز
        پوکه ها یادگاریند از جنگ
        در کف کوچه زخم می روید
        زخم هایی که جاریند از جنگ
         
        سال ها پشتِ سال جنگیدیم
        دوستانم همه سفر کردند
        دوستانی که در خط اول
        همگی سینه را سپر کردند
         
        شصت سالم شد و دوسومِ عمر
        همه در پشت یک بهار گذشت
        باتلاق زمان مرا بلعید
        سال ها با دریغِ پار گذشت
         
        شصت سالم شد و دوسوم عمر
        لحظه در لحظه اش عقب رفتم
        رفتم از سنگری به پستویی
        سر بزیر از رهِ ادب رفتم
         
        تازه فهمیده ام بر آن مسند
        مرده پیغمبری نشسته بجا
        لشکر موریانه خواهد خورد
        عاقبت آن عصای چوبین را
         
        انتظارم اگرچه طولانی
        عاقبت اتفاق می افتد
        قاب وقتی که می نشیند خر
        تاس وقتی که تاق می افتد
         
        خسته ام از دروغ و از یغما
        با خودم با زمانه درگیرم
        از برای دلم که مضطر است
        ختم امَن یجیب می گیرم
         
        آذر 98 - البرز - فردیس
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ۱۸:۵۹
        بسیار زیبا و حکیمانه است
        مبین مشکلات جامعه خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ۰۹:۵۵
        با سلام
        بسیارعالی و زیباسرودی بود
        درودشاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ۱۳:۱۲
        درود استاد گرامی
        بسیار زیبا نگاشتید
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ ۱۶:۳۰
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0