دست ما کوتاه و خرما بر نخیل

هیچ کس راضی به این دوری نبود، تقدیر کرد
بخت ما خوابیده بود، ما وعده داشتیم دیر کرد
هیچ کس راضی نبود از اشک چشمی تر شود
جز همان یک نامسلمانی که هی نفرین کرد
یاد کردن از گذشته گرچه شیرین است ولی
در به خاطر آمدن باید کمی تدبیر کرد!
یک کلام گفتند دردت چیست گفتم عاشقم
با همان یک حرف نظم یک جهان تغییر کرد
من که می گفتم نظربازی بد است حتی یکی
خنده ی مردم به طرز فکر من تاثیر کرد!
هرکه آمد گفت عیبی نیست گویند جایز است
تعریف یک جهان از یک نظر تغییر کرد!
کاش کل مردم دنیا کفبین می شدند
او که با پانصد تومان وصل مرا تضمین کرد!