تنها چجوری پا تو این خونه بذارم؟
دستای تو با قفل در ها دست داره
چن(د) ساله که در های خونه داغ دیده
پستو به پستو خونمون بن بست داره
باید برم از شهر بی انصاف بد ذات
باید برم از چشم دنیا دور باشم
دل به نگاه و خنده ی هیچکس نبندم
تا سایه ای توی هجوم نور باشم
اینجا فقط توی اتاقم "آه" هست و...
توی کتاب کل دنیا واژه ی "درد"
ساز و کتاب و فیلم و شعرا واسه اینه
تا که بگه: لطفا فقط اینبارو برگرد!
تنها چجوری پا تو این خونه بذارم؟
دستای تو با قفل در ها دست داره
چن(د) ساله که در های خونه داغ دیده
پستو به پستو خونمون بن بست داره
خونه بدون تو یه زندون عجیبه
حبسم همیشه لحظه لحظه پیر می شم
آیینه ها رو می شکنم خستم از این مرد
آیینه ها رو می شکنم تکثیر می شم
تنها می مونم تا که برگردی به اینجا
تا زندم و تا زنده ای؛ صد سال دیگه
قهوه همیشه چیز خوبی نیست انگار!
وقتی که چشمات افتاده تو فال دیگه
تنها چجوری پا تو این خونه بذارم؟
دستای تو با قفل در ها دست داره
چن(د) ساله که در های خونه داغ دیده
پستو به پستو خونمون بن بست داره.
زیباست تراوش احساستون