سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      رویای کوه زیتون

      شعری از

      سیده نسترن طالب زاده

      از دفتر "مِرلــــــــــــــــــــــوهای کاغذی" نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ تير ۱۳۹۸ ۲۳:۴۸ شماره ثبت ۷۴۹۸۳
        بازدید : ۷۱۴   |    نظرات : ۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده

      بر عرشه ی سپید شانه هایت
      ، پرندگان کوچک  دریایی آرمیده اند..
      غرق در انگبین و ترانه
      دلم میسوزد
      برای صخره های برفین مست،
      در تاب وحشی آفتاب

      و  بغضی  که  برایش
      جز در انبیق گرم لبهایم
      مفری نیست...

      آه، میدانم
      که پرگو و پرگمانند
       سیاه سایه های پر گره
      در  عطرهای غوغاگر قبیله ی دلم
      در این  تناسخ موزون
       این آواهای باکره
      آنسان قوای بردگی شان از چه روست
      .
      .
      .

       در لبخندت
      میان گریبان شاعرانگی اقیانوس
      بدعت مهجور جاودانگیست
      و پیامبران بنی اسرائیل
      با چنگ و نی
      تا جلگه ی تبدار تنم
      به زیر می آیند

      دلم میسوزد
      برای شرابه های پیشانی تازه مسلمانت
      در بندرگاه بوسه و موج
      آنگاه که گویی وادی رامون
      نزهت طوفانهای چابک  آرزومندیست
      تو هستی و
      درد میکشد، هنوز
      آهویی زرین در من
      ، با بیم زادن در بیشه ی عور

      درد میکشد
      مکاشفه ی گیسوانم
      تقدس   رگ هایم
      معاشقه ی دهانم،،،
      و دلت  میسوزد، از زخمهای باز سینه ام
      بی آنکه بدانی
      الهگان مبعوث باورم
      چقدر به قیمومیت   آغوش تو محتاجند
      و معابد چشمانم
       که قوهای سیاه مهاجر شرقند..


      .
      .
      .

      سوسن دشتهای شارونم
      ای سلیمان زیبا!
      تدهینم کن،
      به آبستان های عهد
       در شمالی ترین دیرهای دور

      با من بیا!
      تا رویای کوه زیتون
      ای یشمشامه ی نبض
      آیا تو ترجمان این  فاصله ها را نمی دانی!؟
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0