از عشق تو راه فراری نیست
پا پس کشیدن را نمی دانم
حتی اگر دلگیر هم باشم
پای تو و این عشق می مانم
تو قهوه ی تلخی اگر گاهی
شیرین تر از طعم خیالت نیست
می نوشمت با بغض دلتنگی
جای تو توی کافه ام خالی است
ای چشم تو معنای آرامش
آرامشم را چشم می بندی
آشوب در من ریختی ، آشوب!
آشوبم و با نیش می خندی
من مرد سختی و غمت هستم
گفتی همیشه همدمت هستم
زخمی شدم از نیشخند تو
با اینکه گفتی مرهمت هستم
بی تو کنار تلوزیون باز
افتادم و اخبار می بینم
(آب و هوای شهر سرد است و..)
دارم فقط تکرار می بینم!
چشمم به ساعت می خورد هر بار
ده ، یازده ، نه! تو نمی آیی
هر ثانیه صد بار می میرم
نفرین به تنهایی به تنهایی
نفرین به من که عشق می خواهم
نفرین به من که عاشقت هستم
نفرین به من که از نگاه تو
وقتی که با من نیست هم مستم
دلگیر و دل خسته تر از دنیا
چون کاغذ کاهی دفتر ها
خط می کشی به صفحه ی قلبم
خط می کشی با این که من تنها...
موسیقی ام اما بدون ضرب
شعرم ولی سرشار از ایراد
وقتی نباشی پر شدم از هیچ
در دست هایم هست مشتی باد
برگرد که بد جور دلتنگم
دارم فقط با درد می جنگم
برگرد و باز آیینه را بشکن
سنگم تو باشی عاشق سنگم
#بداهه
#حسین_سیدبر
#چهار_پاره