شنبه ۱ ارديبهشت
شب زنجیر به دست شعری از
از دفتر چهارپارگان نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ ۲۲:۳۵ شماره ثبت ۶۲۹۱۸
بازدید : ۹۱۳ | نظرات : ۴۱
|
|
احساس بدی دارم
خورشید نتاب این بار
خورشید بمیر اصلاً
شب را تو بمن بسپار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدجور دلم تنگ است
دنیای قشنگی نیست
هر ثانیه دلتنگی
هر لحظه به سر آوار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر روز شبِ یلدا
هر شب شبِ بی فردا
کابوس پس از کابوس
تکرار پس از تکرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آغاز جنون این است
انگار نمی فهمی
این حالِ منِ بی توست
سیگار پس از سیگار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای هرچه جنون درتو
یڪ لحظه تصور کن
روح از بدنم شُرید
در حسرت یڪ دیدار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صددل به رهت فرش ست
زیر قدمت ، نعش است
لش روی لش و بر"دار
صدها سرِ بی مقدار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاخاطره راهی نیست
جز عشق، پناهی نیست
این آینه ها بسته ست
در ماتمِ دل" زنگار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کم پرسه بزن در خویش
در خویش مرا گم کن
یڪبار ڪه چیزی نیست
ای کاش فقط یڪبار...
#محمد_نیک روش
|
|
نقدها و نظرات
|
حمد نیک روش ۲۰ ساعت پیش سلام و عرض احترام و امتنان بابت وقتی که گذاشتید.واقعاً جبران اینهمه محبت از عهده ی من خارج است.قطعاً از واژه به واژه نقدتان استفاده و ویرایش خواهم کرد.البته طبق برداشت کلی از نقد ظریفتان بیشتر ایرادات در قالب ارتباط معنایی عناصر بود و این برای من جای خوشحالی دارد .چراکه برطرف کردن این دست ایرادات آسانتراست.مهرتان ماندگار.سرافرازفرمودید جناب حکیم نازنینم فقط لازم بود عرض کنم مخاطب یک شعر لزوما نباید یک نفر یا شیء باشد.و بیت آخر هم مخاطبش دنیا نیست.و در مورد خورشید انتظار نتابیدن و شب را بمن سپردن نامعقول و متضادنیست.اما (خورشید بمیرانم) قدری خودم را نیز کلافه کرده بود.یا (عشق است من و دیوار) که البته اکثر اشعارم چون بداهه است و به لطف شما و دوستان جهت ویرایش امیدوارم چندان مته به خشخاش نمیگذارم. راستی چرا پوزش؟ من باید تشکر هم بکنم.شما چرا عذرخواهی میکنید عزیز؟ من دستبوس هر منتقد بی غرضی از جمله شما نیز هستم.برقراربمانید | |
|
سلام مجدد جناب نیک روش قبل از هر چیز شعر باید معنا و مفهومی را به خواننده القا کند ولی چنان هنری باشه که لذتی ایجاد کند ،به قولی دیگر شعر هجوم سازمان یافته و ساختارمند به زبان روزمره است که مفهومی را القا کند و باعث لذت شود و خشنودی و رضایت در مخاطب ایجاد کند وقتی شما به خورشید میگویید نتاب باید دلیل منطقی باشه برای نتابیدن در شعر میرنوروز شبیه این وجود داره ولی منطقی و هنری ای ماهه بو و قاصد رو بو و افتاو یه کمی زیتر بزه وا من بی خواو ای ماه قاصد به آفتاب بگو زود طلوع کند چون من خواب ندارم ،لذت ایجاد می کنه و ...
| |
|
جناب حکیم عرض ارادت. درمورد خورشید و ایجاد لذت واژه در شعر،باید جسارتا عرض کنم این یک قاعده نیست و تابع باید و نباید هم نیست.درمقام مقایسه با میرنوروز، اولاً اون بزرگوار شعر لری میسرودند و اتفاقاً خورشید در شعرایشون غم و اندوه رو القاء میکنه.نتابیدن خورشید در شعرمن بدلیل الفت و انس با شب است و ماهتاب و اصولا شب مال شاعره.ولی در شعر میرنوروز تاکید بر تابیدن خو شید میشه ،نه نتابیدن..باعرض پوزش | |
|
اوامر حۻرتعالی تا جایی که مقدور بود انجام شد. متشکر و ممنون از انتقادات سازنده شما استاد عید بر شما مبارڪ برقرار باشیــــــــــد. | |
|
سلام از بنده ست خواهر هنرمند و مهربانم. از اینکه قدم رنجه فرمودید بینهایت سپاسگزارم | |
|
عرض احترام جناب استکی عزیز و بزرگمهر. برقراربمانید | |
|
عرۻ احترام و ادب استاد عجم عزیز متشکرم از حمایت و حڞورتون 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 البته انتقادات استاد مربوط به زمانی ست که شعر هنوز ویرایش نشده بو وصدالبته که کارآمد بوده و هست. | |
|
درودهاااا استاد باغبان مهربان. معطر فرمودید | |
|
سلام حمیدجان.حتی دیدن نامت ناخوداگاه لبخند برلبانم می نشاند و این حکایت از ارتباطی قلبی و بی دلیل دارد.پاینده باشی عزیزم | |
|
سلام و عرض ادب امیدجان.ببخشید اگر بنام کوچک و یا به اختصار خطابتان قرارمیدهم.شخصا اگر علقه ای نسبت به شخصی در درونم بوجودآید به نام کوچک صدامیکنم.امیدوارم جسارتم نادیده گرفته شود.شما ازخوبان موردعلاقه ام هستید.ررقراربمانید | |
|
سلام مجدد...نظر لطف شماست | |
|
درودتان به مهر جناب کریمی عزیز و مهربانم.پاینده باشید در پناه حضرت حق | |
|
عرض ادب استاد ناصری سپاس از لطف سرکار ایام به کامتان بانوی مهـــــر 🌹🌹🌹 | |
|
درودتان به امتنان و ادب جناب طهماسبی عزیز مهرتان ماندگار 🌹❣️🌹 | |
|
درودتان به احترام استاد انصاری عزیز زنده باشید ❣️🌹❣️ | |
|
سلام بانوی فرهیخته سرکار خانم یوسفی عزیز زیباست نگاه شما از همراهی شما سپاسگزارم 🌹🌹🌹🌹🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سپاس از به اشتراک گذاشتن شعرتون،چون می خواهید شعرتون نقد بشه با اجازه نکاتی عرض می کنم.
خوشبختانه اینبار مشکل وزن و قوافی ندارید زبان شعر هم کهنه نیست اما با این حال از دید من مشکلاتی از نظر ساختار معنایی و ارتباط ترکیبات و تعبیرات وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنم
در بیت نخست که می بایست قوی تر باشه ،از خورشید سه انتظار نشدنی و متضاد دارید که به زیبایی شعر نینجامیده است.
همچنین فضای یاس و نومیدی که تحت تاثیر غزل پست مدرن است ،در شعر وجود داره در بیت دوم به اوج خود رسیده و جایی برای امیدواری ندارد.
در بیت سوم ساختار معنی در بیت رعایت نشده وباز تعبیرات متضاد و بی معنی آورده اید که باعث عدم درک معنی می شود.
در بیت چهارم "عشق است من و دیوار..." از نظر نحوی و معنایی ایراد دارد.
یا در بیت پایانی نیز فرودی خوب نداشته اید، ساختار معنی قوی نیست ، اگر مخاطبتان دنیا باشد "کم پرسه بزن درخویش؟" دنیا در خودش چگونه پرسه بزند؟
یا این مصراع پایانی: "یکبار که چیزی نیست، ای کاش فقط یکبار" باز هم همان مشکلات قبلی را دارد .
گرامی از اینکه به صراحت به نقد شعرتون آمدم پوزش می خواهم و نظرم را اعلام کردم. ممکن است اشتباه باشد.
برایتان موفقیت روز افزون آرزومندم.
گرامی لطفاً عفو فر مایید