سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      رهروی عشق

      شعری از

      محمدرضا بهرامی

      از دفتر شور عشق نوع شعر ترکیب بند

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۲ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۲۱ شماره ثبت ۴۹۹۱۶
        بازدید : ۸۶۱   |    نظرات : ۱۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمدرضا بهرامی

      دل برده ز من بتی دلارام
      هم برده ز دیده خواب و آرام
      جان بهر رهایی از غم یار
      افتاد به دام باده و جام
      یک بوسه طلب نمودم از او
      افسوس مرا نمیدهد کام
      گفتا که‌چه میپزی خیالم
      ای رهرو‌ لا ابالی خام
      طی کن ره عشق و دل قوی دار
      بی ترس و هراس ، تا سرانجام
      باید که غمم به جان خریدن
      در راه طلب چو میزنی گام
      آغوش من و غزال مهرم
      گرگ طمعت اگر کنی رام
      «پایان شب سیه سپید است»
      بشکسته شود حصار این شام
      باشد سخنم به دل فراوان
      گردیده غزل اگرچه اتمام

      ترکیب کشم به بند و گویم
      تاهست شراب در سبویم

      درمانده من شکسته را بین
      در وادی عشق زار و غمگین
      دستم همه دم بر آسمان و
      پیوسته دعا چو مرغ آمین
      تندی تو کرده کام من تلخ
      رو ترش مکن نگار شیرین
      جز عشق تو نیست بر دل من
      آخر ز چه روست با منت کین
      ای شاه متاب رخ ز رویم
      کز لطف تو‌ بیدق است فرزین
      لبخند گهی به لب گهی اخم
      من زنده به آن و مرده از این
      پژمرده گل از حسد به رویت
      از ماه رخت خجل بت چین
      با تیر مژه کمان ابرو
      پر زخم شده ست قلب و خونین
      این نامه مهر بر دل من
      مهر ازل است و عهد دیرین

      عشق تو مرا فکنده در دام
      دل غمکده ایست پر ز آلام

      عاشق شدنم بود گناهم
      رسوای جهان و رو سیاهم
      یک لحظه نگاه ، آه و افسوس
      شد عمر تبه ، ز اشتباهم
      بشکسته به زیر کوه جورت
      این قلب نحیف همچو کاهم
      در کوی تو من گدای عشقم
      در کشور عشق گر چه شاهم
      از هر دو جهان و جمله آمال
      جز خنده ی بر لبت نخواهم
      آتش به جهان زند چوگیرد
      بر دامن حسن یار آهم
      از میکده رفتنم مکن منع
      جز باده نباشدم پناهم

      پر محنت و درد راه عشق است
      حاصل چه مرا جز آه عشق است

      از اینهمه ناز ، وامصیبت
      زین سوز و گداز ، وامصیبت
      گر فاش شود به کوی و بازار
      این عشق چو راز ، وا مصیبت
      این نامه سر به مهر سری
      گویی شده باز ، وا مصیبت
      مطرب بزن این غم دلم را
      با نغمه ی ساز ، وا مصیبت
      در گوشه ی دلکش و عراق و
      عشاق و حجاز ، وا مصیبت
      بر حجله نو عروس بختم
      شد گریه جهاز، وا مصیبت
      این قصه من چو موی دلدار
      گردیده دراز ، وا مصیبت

      دنیای غم است خانه دل
      دیگر شده سر زمانه ی دل

      بر درد دلم مرا طبیبی
      تنها به‌جهان مرا حبیبی
      با این‌همه حسن و خوبی چهر
      از مهر ولی تو بی نصیبی
      وصل تو مرا بهشت موعود
      حوا!!! تو چرا به‌فکر سیبی؟!
      قلبی که تپد به خاطر تو
      آخر ز چه روی میفریبی ؟
      در مهر به خلق در فرازی
      بر ما همه دم تو در نشیبی
      بینی چو مرا ،خموش و ساکت
      پیش دگران ولی خطیبی
      سهمم بود از تو سرزنشها
      خندان دولبت به هر رقیبی
      سنگ است چنان دلت که‌حتی
      با واژه ی عاشقی غریبی
      از جور و جفا فسرده ام من
      دیگر نبود به دل شکیبی

      یا وصل تو و رهایی از غم
      یا کشته شوم به تیغ ماتم

      محمدرضا بهرامی
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۰۴:۰۱
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود
      قلم خوبی دارید خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      خدابخش صفادل
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۰۴:۵۳
      درود! شعرسالمی بود.امااگر نام شاعرزیرش نبود ودراین صفحه واین سایت نبود،ازروی شعر نمی شد تشخیص داد که مربوط به کدام دوره شعری است،مربوط به پانصد سال پیش است یا هزار سال یا معاصر است.نیما می گوید شاعر باید فرزند زمان خودش باشد.این شعر فرزند زمان نبود.پیروزباشید.
       آرزو محمدزاده
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۰۵:۰۹
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۰۷:۲۵
      درود
      عالي بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      یاسررشیدپور
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۰۲
      سلام جناب بهرامی عزیز
      درود فراوان بر شما
      بسیار عالی بود داداشم🌺🌺🌺🌺
      جواد مهدی پور
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۱۴:۲۶
      درود بر شما جناب بهرامی عزیز خندانک
      ترکیب بند زیبایی بود
      مرحباااااااااااا
      خندانک خندانک خندانک
      فاطمه دلاور
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۱۶:۴۴
      درودبرشما،بسیارعالی بود
      شاهین لقایی(شاهین)
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۲۰:۴۴
      سلام بر شما شاعر گرامی
      دلنشین و با طرب سرودید.
      پایدار باشید خندانک خندانک خندانک
      يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ۰۴:۰۵
      سلامـ و درود استاد بزرگوارمـ...
      احسنت بر شما...
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0