سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      غزل مثنوی ... باران..

      شعری از

      محمدی

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل مثنوی

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۰:۵۱ شماره ثبت ۴۴۶۴۰
        بازدید : ۷۱۰   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمدی
      آخرین اشعار ناب محمدی

      دلم گرفتــــه برایـم ، ز دست تـو خاتون
      منم! اسیـــر دو چشمان مست تـو خاتون
      مرا به دســت غزلــهای بی رمــق دادی
      به دســـت عقـربه ای خسته و دمق دادی
      به این بهــانه که در طـالعـت نبـودم من
      رفیـــق بی کلـک و ساده ات نبـودم من
      تو را قســم به همــان شب، درون آبادی
      سـلام و فاتحـــــه و بعـد خــون آبادی
      چکیــده از رگ دست ودو جوی چشمانم
      به این بـــهانه که پس داده ای دو دستانم!
      همــــان دو دســت گرفتارِ دورِ گردنِ تو
      و پنجــــه های ُپر از التــماسِبودن تـو
      همان دو دست پُراز رعشه های یک شاعر
      غــروب و خاطــره و انـزوای یک شاعر
      تو را قســم به همین مثــنوی،غزل بانو
      که گُر گرفتهو تـو می شوی غزلْ ، بانو
      *نشســـته شعر غریبـم به پای آن باران
      نشســـــته منتـظر و ردّ پــای آن باران
      درون کوچـــه ی خسته دوباره می پیچد
      صــدای گریه ی من، هایُ هایِ آن باران
      و شــــــانه های مرا تا همیـشه لرزانید
      دو تار موی تو در جــای پای آن باران
      به روی سطــر غزلها ببین کهمی بارد
      خیال یخ زده ات را ،هــــوای آن باران
      و شاعرانه ترین شعر من،خودش راکُشت
      کنـــار پنجـــره ی آشـــنای آن باران
      و چکـّـه چکّــه، رگی در سکوت آبادی
      تمـــام خون خودش را به جای آن باران
      نثار تشنـــه ی گل کرد و از تپش افتاد
      به یـــادِ خاطـــره ها ، انتهای آن باران
      *اگرکه لحظه ی باران هنوز یادت هست
      و بوسه بوسه ی باران هنوز یادت هست
      اگر به رسم گذشتــه ، ترانه می خواهی
      وعاشقـــی بجز از من ،دگر نمی خواهی
      نگاه سبـــــز خودت را بیـــاد من آوَر
      برای من غزلــیبـــوی یاسمــن آوَر
      برای من کـــه گرفتـــارِ بوی کافورم
      برای من،که عزیز، از تو_نازنین _دورم
      ۵
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود برادربزرگوارم
      شعربسیارزیبا وبا احساسی بود
      ودارای تصاویر قشنگ ودلنشین خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      قلم بسیارخوبی دارید امیدوارم که موفق باشید
      البته دربیت اول دلم گرفته برایم برایم دراینجا درست نیست خواستید بگویید برایت احتمالن اشتباه تایپی است
      ماناباشید خندانک خندانک
      ببخشید انگاراشتباهی تیک نقدرو زدم
      هرچی هم سعی کردم نتونستم حذفش کنم
      البته بهتر ه ازیه لحاظ که دوستان بیشتری به این بهونه به شعرتون سربزنن وباقلمتون آشنا شن
      خودتون هم اگر بیشتردرنقدونظرات شرکت کنید وفعالیت بیشتری داشته باشید بهتره
      تا دوستان با قلم خوبتون آشنا شن وشناخته شین
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۶
      درود گرامی
      عاشقانه ای زیباست خندانک خندانک خندانک
      نجمه طوسی (تینا)
      چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۷
      سلام بر شاعر گرامی
      غزل مثنوی زیبا و روانی بود . نکاتی را جهت همفکری به عرض عالی می رسانم .


      دلم گرفتــــه برایـت ، ز دست تـو خاتون( آوردن دو تا ضمیر متصل و منفصل مفعولی هجو است )



      منم! اسیـــر دو چشمان مست تـو خاتون



      مرا به دســت غزلــهای بی رمــق دادی



      به دســـت عقـربه ای خسته و دمق دادی



      به این بهــانه که در طـالعـت نبـودم من( آوردن دو تا ضمیر فاعلی در یک مصرع هجو است و نازیبا )



      رفیـــق بی کلـک و ساده ات نبـودم من( هجو)



      تو را قســم به همــان شب، درون آبادی



      سـلام و فاتحـــــه و بعـد خــون آبادی



      چکیــده از رگ دست ودو جوی چشمانم



      به این بـــهانه که پس داده ای دو دستانم!



      همــــان دو دســت گرفتارِ دورِ گردنِ تو



      و پنجــــه های ُپر از التــماس ِبودن تـو



      همان دو دست پُراز رعشه های یک شاعر



      غــروب و خاطــره و انـزوای یک شاعر( رعشه با انزوا هم قافیه نیست)



      تو را قســم به همین مثــنوی،غزل بانو



      که گُر گرفته و تـو می شوی غزلْ ، بانو



      *نشســـته شعر غریبـم به پای آن باران



      نشســـــته منتـظر و ردّ پــای آن باران( پا را سه بار برای قافیه حساب کرده اید . پا،ردپا،جای پا،)



      درون کوچـــه ی خسته دوباره می پیچد



      صــدای گریه ی من، هایُ هایِ آن باران



      و شــــــانه های مرا تا همیـشه لرزانید



      دو تار موی تو در جــای پای آن باران



      به روی سطــر غزلها ببین که می بارد



      خیال یخ زده ات را ،هــــوای آن باران



      و شاعرانه ترین شعر من،خودش راکُشت



      کنـــار پنجـــره ی آشـــنای آن باران



      و چکـّـه چکّــه، رگی در سکوت آبادی



      تمـــام خون خودش را به جای آن باران



      نثار تشنـــه ی گل کرد و از تپش افتاد



      به یـــادِ خاطـــره ها ، انتهای آن باران



      *اگرکه لحظه ی باران هنوز یادت هست



      و بوسه بوسه ی باران هنوز یادت هست



      اگر به رسم گذشتــه ، ترانه می خواهی



      وعاشقـــی بجز از من ،دگر نمی خواهی( حروف الحاقی قافیه نمی شود)



      نگاه سبـــــز خودت را بیـــاد من آوَر



      برای من غزلــی بـــوی یاسمــن آوَر



      برای من کـــه گرفتـــارِ بوی کافورم



      برای من،که عزیز، از تو_نازنین _دورم
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      وحید کاظمی
      چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۰۱
      خندانک خندانک خندانک خندانک

      علیرضا کاشی پور محمدی
      چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۵۳
      سلام و مرحبا
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0