سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        فانوس

        شعری از

        علی اسماعیلی

        از دفتر درنگ نخست نوع شعر غزل مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۲۵ شماره ثبت ۴۴۴۳۹
          بازدید : ۱۲۸۴   |    نظرات : ۳۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اسماعیلی

        از شناور شدن این همه غم بیزارم
        کاش روزی برسد فاصله را بردارم
         
        توی یک کوچه ی بن بست خودم را به تنت
        توی یک کوچه خودت را به تنم بسپارم
         
        بعد راهی بشوم در دل نامطمئنت
        حس کنم از همه دنیای تو برخوردارم
         
        لمس مواج نفس های کسی بر بدنت
        طعم گیلاس لبت در شب ناهنجارم
         
        خواب رفتن وسط نیمه ی دوم شدنت....
        خواب رفتم که به باور نرسم  بیدارم
         
        بس که تکرار شدم بین تو با تنهایی
        می شود گفت که معنی خود تکرارم
         
        رفتنت ثانیه ای، خاطره اش چندین سال
        من به جاخوردن از رفتنت عادت دارم
         
        من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم*
        باید از چاله به چاهی که تو هستی بپرم
         
        ازخودم رد بشوم تا به تو شاید برسم
        یا پر از ترس به جایی که نباید برسم
         
        در صفِ پخش پناه دلت آخر بشوم
        دستِ خالی وسط معرکه شاعر بشوم
         
        {مثل یک شاعر بی جربزه ی انجمنی}
        مهر مختومه به پرونده ی عشقم بزنی
         
        توی دنیای جدیدی به خودم برگردم
        عشق رویای خوشی بود که باور کردم
         
        دست من نیست اگر بی تو دلم می گیرد
        در همین شعر همین لحظه کسی می میرد
         
        در هماورد من و تجربه ای بارانی
        درهمان کوچه که در هر قدمش پنهانی
         
        سایه ای پشت سرم یاد تو را می پاشد
        شهپر خاطره را یکسره می سوزانی
         
        رویش رقص وجودت به تقابل با دل
        دف نوازی زمان در شعفی عرفانی
         
        پخش نورانیت خیس نگاهت بر من
        بیت تا بیت دلم مملو از حیرانی
         
        برج سرمازده ای زیر سُم تاریکی
        مرد تنهای تو در دلهره ای طوفانی
         
        خواب رفتم که به رویای خودم برگردم
        درسبک وزنی دریاچه ی بی سامانی
         
        روی فانوس غمت جمله ی زیبایی بود
        عشق سرسلسله ی این همه سرگردانی
         
        رفته بودی و کسی بعد تو جایش خالی
        نیمه شب های پر از گریه ی استیصالی
         
        گسترش یافتنم..از دو جهت در بازی
        آخرین راه رسیدن به تو...کامیکازی
         
        رفتنت یک طرف این همه ناکامی بود
        زندگی از جهتی شکل اریگامی بود
         
        تا شدن روی تنت زیر غمت جر خوردن
        در شبی سرد و پر از خاطره بازی مردن
         
        ازهمان در که تو رفتی جسدم را بردند
        مردگان جزء به جزء بدنم را خوردند
         
        غیر قلبم که کماکان به هوایت می زد
        گوش کن ... یک نفر از دور صدایت می زد
         
        {لنگ دیدارم و این دلهره ها از دوریست
        فتح آغوش تو یک خواسته ی تیموریست...
         
        *مصراعی از راونشاد شهریار
        *نوعی انتحار درصحنه ی جنگ از طریق برخورد حجم عظیم مواد منفجره با هدف جنگی.
        علی اسماعیلی
         
        ۱۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۲۱
        سلام علی جان هم خودت قشنگی خندانک هم شعر هایت و هم صدات خندانک چرا با صدای خودت این شعر را نفرستادی خندانک ترسیدی بگم صدات شبیه صدای منه خندانک
        اقا خوش باشی دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۳۶
        درود بزرگوار
        غزلی ناب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۵۰
        در هماورد من و تجربه ای بارانی
        درهمان کوچه که در هر قدمش پنهانی
        عاشقانه ای زیبا خواندم از دوست عزیزی که خیلی خیلی اثرش منظم بود... ریتم این اثر بطور جالبی در بعضی از بخش ها عوض می شد و هیچ ناهمانگی خاصی را بوجود نمی آورد. حس خیلی قوی داشت که به خواننده منتقل می شد.
        رنگ زیبایی داشت و ریتمی مناسب... بهره بردم و درود بر شما خندانک
        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۳۷


        روی فانوس غمت جمله ی زیبایی بود
        عشق سرسلسله ی این همه سرگردانی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فقط عرض سلامی به برادر زیبااااقلمم...
        تا فرصتی مناسب...

        امید مرادی
        چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۲۱
        سلام بر علی عزیزم خندانک خوشحالم باز ازت خوندم ...زیبابود پرداخته و گیرا...
        صفیه پاپی
        جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۲۸
        ............ خندانک خندانک خندانک .............
        درودی دوباره جناب اسماعیلی عزیز خندانک
        غزل مثنوی بسیاااار زیبااااایی بود خندانک خندانک خندانک
        بیت زیبااااا زیاد داشت و انتخاب شاه بیت دشوار...
        از آن دسته اشعاری است که خواننده را تا بیت آخر به دنبال خودش میکشاند و من بسیاااار دوست داشتم.
        برایتان آرزوی پیشرفت و موفقیت روز افزون دارم خندانک خندانک
        .........‌... خندانک خندانک خندانک ................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        در یک دهکده ی کوچک معلم مدرسه از دانش آموزان خواست تا تصویری از چیزیکه برایشان بسیار با ارزش است را بکشند. او با خود فکر میکرد که این بچه های فقیر حتما تصویر بوقلمون و میز پر از غذا را میکشند. ولی وقتی یکی از بچه ها نقاشی ساده و کودکانه خود را تحویل داد,معلم شوکه شد.او تصویر یک دست را کشیده بود. ولی این دست چه کسی بود؟
        یکی از بچه ها گفت من فکر میکنم این دست خداست که بما غذا میرساند. دیگری گفت که این دست کشاورزی است که گندم میکارد. معلم بالای سر آن کودک رفت و از او پرسید این دست چه کسی است؟ کودک در حالیکه خجالت میکشید گفت:خانم، این دست شماست.
        معلم بیاد آورد که از وقتی این کودک پدر و مادرش را از دست داده بود به بهانه های مختلف پیش او میامد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد....

        ویکتور هوگو می گوید:
        ایمان داشته باش که کوچکترین محبتها از ضعیفترین حافظه ها پاک نمیشود.
        وحید کاظمی
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما دوست و استاد گرامی
        بسیار عالی
        لذت بردم
        پاینده و سربلند باشید
        آرمین اسدزاد (الف)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۳۳
        به به!
        چه کردی!
        دست مریزاد رفیق خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۱۰
        درود دوست مهربان
        زیبا سروده ای را مهمان بودم
        علی اسماعیلی عزیز
        مانا باشی برادر خوبم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا نظری(لادون پرند)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۵۴
        سلام جناب اسماعیلی عزیز

        بدون هیچ حرف اضافه و تعارف فوق العاده زیبا بود

        مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۲۱
        دروووووودها برشما جناب اسماعيلى
        مثنوى شمافوق العاده زيبابود
        احسنت برقلم تواناى شما خندانک خندانک خندانک
        مهنوش قائدعلی
        جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۱
        عشق رویای خوشی بود که باور کردم خندانک
        پرستو پورقربان (آنه)
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۳۲
        درود ...
        بسیار عالی ... خندانک خندانک خندانک
        خانم
        سه شنبه ۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۴۹
        بسیار عالیییی
        مدتها بود به سایت سر نزده بودم اما از همان قدیم ها خاطره ی اشعار بی نظیرتون در ذهنم مونده بود....
        از خوندن شعرتون خیلی لذت بردم... حس خیلی خوبی درش جریان داره و با وجود طولانی بودن اونقدر جذابه که آدم را تا آخرین بیت دنبال خودش می کشه
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0