جمعه ۱۰ فروردين
اوای دلم شعری از رستا الهیاری
از دفتر سپید نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ فروردين ۱۳۹۰ ۲۳:۳۰ شماره ثبت ۲۲۸۲
بازدید : ۷۴۸ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب رستا الهیاری
|
ماهی تنگ دلم دلتنگ است نفسش بند و دلش ارام است گوش کن به ندای باران که دل انگیز ترین روز جهان است تو مرا می خوانی من تو را شاد ترین ماهی دریای دلم میدانم وه چه زیباست پنجره ی رو به دلم گفته بودم که اگر باز ایی.. دیده گانم همه در فرش رهت خواهد بود دیده بر هم زدم و باز نبودی زدلم تا کجا چشم بدوزم به رهت؟ جای دیوانه خطابم نکنند خنده بر لب زنم و پای به زنجیر کشم من دیوانه چه گویم نشوی غافل از احوال دلم تا که هستی زجفایت خواهم گفت حسرت از جور زمان تا که هستی عشق خوبان همه را خواهد شست ای تو اوای غمم بغض پریشانی من تو گل نرگسمی تو گل یاسمنی عطر باران تنت خواب چشمان رخ در به درت بسته به ریسمان دلم تا که هستی همه را خواهم برد می بر م از شهر غمت این همه حسرت و اه تا شود خاطره ای گر چه زنجیر به پای دل شیدا زده ای....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.