سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        عبور یک خط

        شعری از

        محمدرضا آزادبخت

        از دفتر بانو باتو نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۵۱ شماره ثبت ۱۱۸۰۵۸
          بازدید : ۴۲۵   |    نظرات : ۴۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        هرگز بیهوده مگو برای عبور یک خط 
        باید از کنار چشمهای تو گذشت
        هرگز مگوزمان تغییر میکند 
        وقتی زنی دیگر تمام استعداد بودنت را میداند
        عجیب و غریب، مشت نهفته بر سینه خودمیزنی
        آیا برای غرور از دست رفته خود، شاهدی داری؟
        هرگز چنین مکن که لایق دعا کردن نیستی
        هرگز از لابه لای شتاب یک کشمکش بیرون میا
        دوباره فریاد مزن ، آزارم میدهد
        هرگزمگو مثل فرشته ، سزاور ستایشی
        بعد از یک اهانت ، تمنا مکن 
        شبیه یک حرم ، دوباره مقدس شوی
        باورم نمیشود رویایم دوباره برگردد
        دوباره قادر شوم در حالت یک خیال،سخاوتمند شوم
        آیا به این لحظه ها، خیره خواهی شد
        از سر دلبستگی سراغ من میا
        گاهی شبها ،ترس عذابم میدهد 
        از سر ترس همانجا در شب درد مکشم 
        وقتی روحم مثل یک دیوانه عاطل وباطل در قضاوت تو میماند
        آیا به سخن گفتن یک بینوا خرسندی؟
        آیا گریه یک بینوا را از سر ترس دیده ای؟ 
        ماجرای وحشت من در یک اندیشه چگونه خواهد بود؟
        هرگز مگو دوباره بنای دیدار داری 
        دیوار فرو ریخت تا بنایی در کار نباشد
        آیا در تباه خود سراغ شرمساری رفته ای؟ 
        در اندیشه من نگاه مکن
        گاهی فریاد یک ناتوان شبیه یک زمزمه خواهد بود
        به وسوسه ات اعتمادی نیست که میخواهی دوباره برگردی
        گاهی یک ناتوان در اندیشه کس دیگر زمزمه خواهد کرد
        زمزمه باخود بدون چشمهای تو تا آخر خط
        با تقدیم احترام 
        محمدرضا آزادبخت
        ۱۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۱۱
        درود استاد خاص‌نویس خندانک
        عاشقانه دلگیر زیبایی بود خندانک
        نکاتی درش بود که بسیار لذت‌بخش بودند خندانک

        مثل گاهی زمزمه‌ها..
        مثل دوباره بنای دیدار داری؟ دیوار (احساس) فروریخت.. تا بنایی در کار نباشد خندانک
        حال دلتان خوب خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۲۱
        سلام بر شاهزاده خانم ممنونم از لطف بیکرانتان
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۲۱
        خندانک
        درودبرشما جناب آزادبخت استاد عزیز خندانک
        بسیارزیبابود خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۱۹
        درودبرشما بانوی واژه ها
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۳۰
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۳۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا وسرشار از احساس بود خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۰۲
        سلام استاد استکی ممنونم از لطف بیکرانتان
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۳۰
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۰۷
        سلام آقای کاظمی
        ممنونم از شما خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۰۰
        درود شاعر گرامی
        میلاد باسعادت قطب عالم امکان
        امام زمان
        منجی موعود
        حضرت حجت ابن الحسن
        عجل الله تعالی فرجه الشریف
        بر همه شیعیان ومنتظران ایشان
        مبارک باد خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود مدهوش
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۳۸
        درودها شاعر ارجمند جناب استاد ازاد بخت عزیز🌿🍂☘️🌱🌹🌹🙏👏👏👏👏

        شعری بلند و زیبا ،دلی،دلنشین خواندم و لذت بردم،قلمتان هماره سبز و تنور دلتان همواره گرم👏🙏🌹🌱🌱☘️☘️🍂🌿🌿🌿
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۳۱
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۴۳
        درود بر شما استاد گرامی
        ممنونم
        تکتم حسین زاده
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۲۷
        درودها استاد ازادبخت بزرگوار
        سپید جذاب و زیبایی قلم زدید خندانک
        احسنت،استادانه قلم میزنید
        خدا قوت🌼
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۲۳
        سلام بر بانو حسینزاده ممنونم از احسان ولطف بیکرانتان
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۳۱
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۲۴
        درود بزرگوار
        زیبا بود 🌹🌹
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۱۷
        سلام خیلی ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۴۲
        بعد از یک اهانت تمنا مکن
        شبیه یک حرم دوباره مقدس شوی
        خندانک خندانک خندانک
        خیییییییلیزیبا
        درود بیکران بر جناب آزاد بخت گرامی خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۵۸
        سلامی دوباره از اینکه در زیبایی واژه های شعرم دقت میکنی ممنونم
        میدانم شما زیبایی را دروجودتان نهادینه کرده ای امید وارم در پناه خداوند شعرتان همیشه زیبا باشد باسپاس
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۳۱
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۱۹
        سلام بر جناب نظری خیلی از شما ممنونم
        ازحسن توجه تان سپاس بیکران خندانک
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۱۴
        سلام
        امان از سیاهچال چشمان معشوق که مسجونش را گریز و گزیری نیست و دران بی زمانی تعلیق ابدی را نظاره گر خواهد بود آیا این رویداد را افقی متصور خواهد بود؟ آیا نور و ظلمت یک خواهند شد؟
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۲۳
        سلام آقای سیاوش ادیب ارجمند خود در برابر این پرسش ها چگونه یافته ای ؟ در این برهه جواب را به خود مخاطب واگذر خواهم کرد ممنونم از حسن ارادتان
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۰۷
        مصاحب حیرت؟
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۳۳
        سلام آقا سیاوش ادیب
        چگونه میتوانم خود را در این وادی حیرت گام گذاشته ای من نیز یار وهمدمم شود این حیرت
        مگر کجای این چشم مراتا این وادی خواهد برد
        نمیخواهی نشانی خانه حیرتت را به من نشان دهی
        بگذار لابه لای درز پنجره ها حیرتت را آفتاب بسپارم
        بگذار باران سربه سر این حیرت گاهی گم شود
        شبیه یک پرسش دیگر دوباره در خاک گلها
        متحیر شوند
        اندازه دریا بگذار آفتاب در حیرتت متولد شود
        همزاد آفتاب حیرتی دیگر در راه است
        باران میخواهد باخود ببرد این همه پرسش را ویک حیرت
        فی البداهه تقدیم شما خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۲۵
        حیرت او حیرت اوست
        حیرت تو حیرت توست
        و حیرت من حیرت من است
        و حیرت حیرت است
        در انتها کثرت را به پرسش دادید و وحدت را به حیرت

        من و ما و تو و او هست یک چیز
        که در وحدت نباشد هیچ تمییز

        هر آن کو خالی از خود چون خلا شد
        انا الحق اندر او صوت و صدا شد

        شود با وجه باقی غیر هالک
        یکی گردد سلوک و سیر و سالک

        حلول و اتحاد از غیر خیزد
        ولی وحدت همه از سیر خیزد

        تعین بود کز هستی جدا شد
        نه حق شد بنده نه بنده خدا شد

        حلول و اتحاد اینجا محال است
        که در وحدت دویی عین ضلال است

        وجود خلق و کثرت در نمود است
        نه هرچ آن می‌نماید عین بود است

        حرز جانهاست نام دلبر ما
        ما اعزاسمه و ما اعلی

        نام او گنج نامه لاهوت
        گنج پنهان غیب ازو پیدا

        همه اسما مظاهر ذاتند
        همه اشیا مظاهر اسما

        لا اری فی الوجود الا هو
        محو شد نام غیر و نقش سوی

        هستی مطلق است و وحدت صرف
        این هو این انت این انا

        من و او و تو از میان برخاست
        سر وحدت شد از همه یکتا

        جان جامی ز نکته وحدت
        نشکیبد چو ماهی از دریا
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۱۴
        سلام سیاوش ادیب مااز شما استاد گرامی میآموزیم
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۲:۴۶
        سلام آقای سیاوش ادیب استاد ارجمند
        به درستی میدانم که شما بی نهایت در درک شعر مهارت وبا استعداد هستی
        آنچه در اینجا میدانی گره از کار این همه سوال بگشا
        تا کسی همین طور وادی شعررا سر سری نگیرد
        ممنونم از شما
        هنوز بندی از بندهای اینزندان را نگشودی
        تا کسی دیگر نیامده تو هم بندی بگشا
        آیا به گشودن این بندها کسی زیبایی شعر مرا خواهد دید؟
        پشت سرهم بندی مرا به بند دیگر گره زد
        سقوطم را در این زندان تاریک به کسی باز مگو
        آهسته در این زندان را به من بگشا
        مبادا کس دیگر در پی پرسشت دوقفل زندان رابیشتر کند
        بنگر چگونه در یک عذاب واهی خیالم پس میخورد
        بنگر عذابم را بیشتر مکن
        گاهی کسی مرا رنجور این شعر میخواند
        گاهی میمانم در این زندان تا غروب یک شعر
        شاید غرورم برگردد در پس اینخیال رنجور
        شاید ...... به .....
        فی البداهه ای تقدیم شما استاد ارجمند
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۱۰
        از بنده که تمثال جهلم انتظاری جز سکوت نیست
        گاه پرسش های بی پاسخ زیبایی را ملبس ترند
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۴۰
        سلام سیاوش ادیب مرا از این جهل مفرط برهان
        مرا از این زینت پرسش محروم مکن
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۱۳
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۲۰
        سلام ودرود
        ممنونم از حسن توجه تان
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۳۱
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        زلیخا رامیار،امید سحر
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۳۹
        درود استاد گرانقدر خندانک
        خواندن شعرهایی که سر شار از احساس ناب هستند روح را می نوازد بی درنگ به سراغ خواندن دوباره ویا حتی چند باره اش میروی خندانک
        سپاس برای به اشتراک گزاری این اثر بسیار زیبا خندانک
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
        درود و عرض ادب و ارادت محضر شما استاد ارجمندم جناب اقای آزادبخت بزرگوار خندانک

        شعر زیبا و دلنشینی از قلم زرنگارتان خواندم خندانک

        نبض قلمتان سبز خندانک

        سایتون مستدام خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۱۳
        سلام بر شما بانوی گرامی سپاس
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۳۰
        دوردبرشما استاد عزیز جناب آزادبخت عزیز بسیار شعرزیبایی بود لذت بردم 🌸🌸🌸🌸
        وبسیار زیبا قلم زدید احسن برشما تقدیم گل های زیبا بشما استاد عزیز وگرامی وگرانقدر قلمتان نویسا باشدهمیشه
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۱۴
        سلام ممنونم از گل افشانی ومحبتان
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۳۳
        انجام وظیفه بود استاد عزیز 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        سیاوش آزاد
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۵۴
        سلام
        فرمود
        آخر من تا این حد دلدارم که این یاران که به نزد من می آیند از بیم آن که ملول نشوند، شعری می گویم تا به آن مشغول شوند، وگرنه من از کجا شعر از کجا؟ وَالله که من از شعر بیزارم و پیش من از این بتر چیزی نیست…من تحصیل ها کردم در علوم و رنج ها بردم که نزد من فضلا و محققان و زیرکان و نغول اندیشان آیند تا بر ایشان چیزهای نفیس و غریب و دقیق عرض کنم؛ حق تعالی خود چنین خواست، آن همه علم ها را این جا جمع کرد و آن رنج ها را این جا آورد، که من بدین کار مشغول شوم، چه توانم کردن؟ در ولایت و قوم ما از شاعری ننگ تر کاری نبود، ما اگر در آن ولایت می ماندیم موافق طبع ایشان می زیستیم و آن می ورزیدیم که ایشان خواستندی، مثل درس گفتن و تصنیف کتب و تذکیر و وعظ گفتن و زهد و عمل ظاهر ورزیدن.

        وقتی علامه ی نحریری چنین گوید جهاله ی فقیری چون من که در کسب دانش نیز کاهلی کردم و کاه و کم از کاهی بر بادم چه جای سخن
        زبان بریده بکنجی نشسته صم بکم
        به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹
        سلامی دوباره آقا سیاوش ادیب ممنونم از این همه دانش وفراست
        به یقین قدر این همه علم ودانایی را میدانیم
        افسوس که شاعر بدنیا آمدیم وشاعرانه خواهیم زیست
        وشاعر از دنیا خواهیم رفت هرچند کاه مان را باد ببرد کاری از دست ما ساخته نیست باد هر جور که بخواهد بر میچیند زیرا باد خواندن نمیداند خندانک
        آذر مهتدی
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۰
        درود بیکران جناب آزاد بخت گرامی
        بسیار لطیف و زیبا
        احسنت به قلمتان
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۵۰
        سلام بر بانو ممنونم
        ارسال پاسخ
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۲۸
        سلام
        درود بر شما
        مثل پتکی می کوبد بر سر آنان که کاش بدانند
        زیبا بود و سهمگین

        هرگزمگو مثل فرشته ، سزاور ستایشی
        بعد از یک اهانت ، تمنا مکن
        شبیه یک حرم ، دوباره مقدس شوی
        باورم نمیشود رویایم دوباره برگردد
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۲۸
        سلام ممنونم که اینچنین زیبا به شعر بنده نگاه کرده ای
        کمتر کسی میتواند باشعر بنده ارتباط برقرار کند وشما استاد گرامی به زیبایی وهوشمندانه به اثر نگاهتان پر معنا میشودبازهم ممنون از همراهیتان باشعر بنده
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0