سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        دردِ حماقت

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ ۰۶:۵۸ شماره ثبت ۱۱۷۹۷۵
          بازدید : ۹۳   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        دردِ حماقت
         
        دردِ حماقت را ، حس کن !
        ای غلتیده در تاری
        دردی که شفایش را نمی یابی ،
        حتی درونِ عطاری
        دردی که هر ازچند گاه ،
        حس میکنی خود را ،
        که دگر سپاهیِ تاتاری
        نه درسپاهِ ممدوحی ،
        که ماورا ز تو خواسته ،
        که خود را درآن  واداری
         
        دیگه بسه
        همه ش تاس و همه ش شانس و،
        یکعمر، انتظارِ لاتاری
        همش انتظارِ دنیایی که پُراز رؤیاست
        دگر این دنیا نمی ارزد ،
        حتی بقدرِ دوزاری
        همه ش بنگ بنگ
        همه ش بازی ، بسانِ گِیم و آتاری
        برای جنسِ مؤنث هم همه ش اُق ، هدیه ی بارداری
         
        ای قطاری که مسافری ، ز روی ریلِ آسمانها
        من را هم سوارکن ، اگر جاداری
        تویی که به حالِ سفری ، یکراست ،
        بسوی بارگاهِ داداری ،
        من را هم رها کن ، ز اینهمه اجانب
        ز این حیطه ی  راداری
         
        اینجا دیگر، همه لبهایشان ازظلم آویزان است
        ماوراء ! فقط تویی که هنوزهم ،
        روح و روحیه ای شاد داری
        ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ،
        ز انبوهِ حماقتها
        ویلان به کوچه خیابانها ،
        به جستجوی کاه
        دیده ، کاه فروشی را دید
        ببخشید چند لحظه !
        آقا ! کاه داری ؟
         
        کاهی درمغازه نمی بینم
        بی شک در احتکارِ انبارست
        در انبارِ آنها که ،
        روزی میگفتند :
        احتکار حرام و، کاری زشت است
        نکن درجهنم میسوزی
        حال آنهایند ، به رختخواب با سوزی
        ما را که می بینند غلتان میانِ فقر،
        رنگ عوض میکنند بسانِ آفتاب پرست
        رنگی بسانِ دلسوزیِ
        رنگ عوض میکند کاه فروش و میگوید :
        با دلارِ ۶۰ هزارتومانِ یک لحظه قبل ،
        کاه ،
        هم ارز شده با نرخِ سکه ی ۴۰ میلیون تومانی
        اگر کاه را بیاورم ،
        برای خریدش ،
        توانش را داری ؟
         
        میگویم نه و سرم را می اندازم پایین و،
        میروم بسوی باقیِ حماقتها
        به خود میگویم ازاین پس ،
        رابطه ی کاه و کهربا چه میشود ؟
        اینها ،
        همه روابط را دگرگون کرده اند
        راستی چه کار کنیم ،
        بین اینهمه ناداری ؟
         
        شک مکن که اینها ،
        نه تنها ریاکاری همچون آفتاب پرستند ،
        بلکه چون آفتاب پرست ، بت پرستند
        که پول و طلا را ،
        بسانِ موشی می پرستند
        پس فرارکن ازجهنمی که برآنها احاطه دارد ،
        اگر پا داری
         
        بهمن بیدقی 1401/12/8
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۲۴
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
        دستمریزاد خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۲۳
        با سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار
        سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
        مؤفق باشید و سلامت و شادمان
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۷
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۲۳
        با سلام و عرض ادب بزرگوار
        سپاس
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۰۸
        درود بر ادیب گرامی جناب آقای بیدقی گرانمهر خندانک
        بسیار زیباست خندانک خندانک خندانک و به راستی که درد حماقت بی درمان است خندانک

        طوفان که رسد اَبرِ دَغَل در تب و تاب است
        خورشید نمایان شده گَر سایه به خواب است
        دیوارِ جهالت  به بِلندایِ  زمان  شد
        هر چند که دیوار کَج از پایه خراب است

        شاد و سلامت باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۴۲
        با سلام و عرض ادب و احترام آقای شفیعی بزرگوار
        سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
        شعری که مرقوم فرمودید بسیار زیبا بود
        بازهم سپاسگزارم
        مؤفق باشید و سلامت و شادمان
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۴۴
        درود برشما جناب بیدقی

        بسیار عالی و

        جالب بود خندانک


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۰۵
        با سلام و عرض ادب و احترام آقای فتحی بزرگوار
        سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
        مؤفق باشید و سلامت و شادمان
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۰۱
        دوردبرشما زیبابود استاد عزیز جناب بیدقی🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۲۴
        با سلام و عرض احترام آقای کاظمی نیک بزرگوار
        سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
        مؤفق باشید و سلامت و شادمان
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
        درود بیکران جناب بیدقی
        خندانک خندانک خندانک
        زیبا و دردمندانه بود
        امان از حماقت ادواری خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۵۱
        با سلام و عرض احترام آقای نظری بزرگوار
        سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
        مؤفق باشید و سلامت و شادمان
        ارسال پاسخ
        نصرت اله صفی زاده
        پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۵۴
        درود بر شما
        بسیار زیبا سرودید خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۵۲
        با سلام و عرض احترام آقای صفی زاده بزرگوار
        سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
        مؤفق باشید و سلامت و شادمان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0