سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        ملا نصرالدین

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۶:۳۲ شماره ثبت ۱۱۵۰۸۱
          بازدید : ۱۱۱   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        ملا نصرالدین
         
        یکی بود قفسی داشت
        به درونش یه قناری
        گشت میزد بینِ کوچه های این شهر
        شیرین عقل بود
        هوسِ انار به سر داشت
        قدم میزد به رؤیای اناری
        پول نمیخواست ازکسی و،
        هیچ درچنته نداشت
        حتی یه صنّاری
         
        چتر و آرمگه اش بود یه چناری
        اگر کس جای میگرفت زیرِ چنارش ،
        تهدید میکرد ، اگر زودتر نرود زخانه ی او ،
        ز روزگارش ، درمی آورَد بی شک ، دماری
         
        یکی درمیانِ آن کوچه ، میخواست یه جایی ،
        استخدام شود برای کاری
        صدای داد و بیداد ،
        فضای کوچه را کامل پُرکرد
        استخدام شونده داد میکشید و میگفت :
        مگر فکر کردی من اسبم ؟
        چرا دندانهای من را میشماری ؟
        شیرین عقل گفت :
        منهم مثلِ شماها ، یه روز تلخ عقل بودم
        چون پُرَم از سادگیها وصداقت ، چون پُرَم از بی مکری
        در شعرت تو هم ، مرا شیرین عقل میشماری ؟
        ای شماها که پُرید ، ازتشنج ودروغ و مکرها !
        اگر منهم خواستم ، دربین تان جلوه ای کنم ،
        باید منهم ببندم ، بمانندِ شماها به کمر زُنّاری ؟
        آنوقت همه چیز حل میشود ؟
        مثلِ آنها که پیچیدند ،
        بر گردن و بر کمر و بر سر، هرچه خواستند
        آنوقت من را و ترا ، درقفس کردند ،
        بسانِ یه قناری
         
        چرا ماها ، نمی ترسیم ز ناری ؟
         
        مؤذن اذان میگفت ز مناری
        همه افکارِ گذرا ،
        زمیانِ این گذر،
        چپید به حول و حوشِ مسجد
        شیرین عقل بازکرد دربِ آن حبسِ مزید را
        پرواز نمود زآن قناری
         
        ثواب ، پُرشد حول و حوش اش
        بوسه ها بود بر او،
        ز ارواحِ هزاران قناری
         
        شیرین عقل به تلخ عقل گفت :
        حاضر بودی به هنگامِ اذان ،
        بهترین چیزی که داشتی ،
        بهرِ خشنودیِ یار پَر بدهی ؟
        تلخ عقل ، حرفی نداشت به او بگوید
        شیرین عقل گفت :
        ازنظرِ من آن خری که ،
        میرود زآنسوی خیابان ، که پالانش کج است
        قدرِ توی تلخ عقل ، بی شک خر نیست
        با اینهمه ، دست بسته بودنت ،
        چرا درجایگهِ انسانی ؟
        درنگاهِ من ، تو کمتر از حماری
         
        شیرین عقل بودن ، حُسن اش اینست ،
        که هرچه میخواهی بگویی بگویی ،
        بی آنکه کسی ازتو بِرَنجد
        مثلِ تلخک های دربار،
        مثلِ بهلول
        همچو ملانصرالدین
        اگر مثلِ آنها باشی ،
        چهچهه سرمیدهی و،
        با رخِ زرد
        پرنده گی ات را میکنی
        همچون یه قناری       
         
        بهمن بیدقی 1401/8/16  
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۲۲
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و پر معنی است
        مبین مشکلات جامعه خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۲۱:۱۹
        با سلام و عرض ادب استاد ارجمند
        از لطفتان متشکرم
        شاد باشید و مؤفق
        ارسال پاسخ
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۷:۱۷
        سلام و عرض ادب جناب بیدقی بزرگوار
        زیبا قلم زدید.

        مؤید باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۱۴
        با سلام و عرض ادب آقای احسانی فر ارجمند
        از لطفتان متشکرم
        شاد باشید و مؤفق
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0