شام اخر

درود استاد عزیز
چهار پاره بسیار زیبا و شورانگیز بود
موثر و پر معنی
دستمریزاد

درود بر شما جناب شفیعی بزرگوار
انصافا عالی و بی‌نظیر بود

سپاس فراوان از به اشتراک گذاشتن این اثر زیبا

سلام و درود بر مجتبی جان شفیعی اندیشمند
رفیق شاهرخ عزیز
لذت بردم نبض قلمتان سبز🌿 موفق باشید

درود بر شما استاد شاهرخ

عالی بود و زیبا

قلمتان نویسا

بمانید به مهر و بسرایید

درود جناب شاهرخ
بسیارعالی بود

امشب تمامم یک شروع تازه می‌بینه

امشب نگاهی بر نگاهم خشت می‌چینه

چون نقطه‌چین داستان خلقتم امشب

آبی‌ترین چشم جهان ما را نمی‌بینه


درود
بسیار مفهوم‌ساز و گیراست

امشب که چشمم از گناه زندگی سیره
حتی برای مردنم هم قرن ها دیره
من اخرین شب نامه ی آواز تاریخم
گر چه که این سازم برای خواندنت پیره.

درود بر شما آقای شفیعی گرامی
بسیار زیبا بود
لذت بردم از خواندن قلمتان
تندرست باشید ودر نگاه نور

سلام و عرض ادب جناب شفیعی بزرگوار
زیبا و خوش آهنگ سرودید و بر دل نشست.
در بین این همه زیبایی، «زِ» و «چونان» وصله ناجور شدند.

درود بر شما
بسیار زیبا سرودید

امشب که چشمم از گناه زندگی سیره
حتی برای مردنم هم قرن ها دیره
من اخرین شب نامه ی آواز تاریخم
گر چه که این سازم برای خواندنت پیره.


درود و عرض ادب

درودها
جناب شاهرخ
واقعن عالی بود
ممنون برای اشتراک این شعر خوب
دست مریزاد 💐 💐 💐

درود بر استاد شاهرخ گرانقدر
بسیار زیبا و پرمحتواست بزرگوار
سلامت باشید و سرفراز

درود شاعر گرانقدر
چهارپاره ای با زبان محاوره در نوع خودش جالب بود
بسرایید به مهر

درود بر دوست ادیب و نکته‌سنجم
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹

سلام استاد شاهرخ عزیز
عالی... عالی
ترانه ای فاخر
با پی نوشتی جالب😊
جسارتاً این بند اینجوری بشه چطوره؟:

هر خطّ ِ تاریخم چنان یک دشنه در سینه
ما خاک بودیم ابتدا در انتها ، کینه
بس که مچاله کرده ما را عقده ات دنیا
از چهره ی تقدیر ما می ریزه آیینه

تقدیم به شما:

شبی سرد است و باغِ عشق در رویای برگ است
زمین و آسمان، بازیچه ی دست تگرگ است
من از عکس ِ تو بر دیوار فهمیدم که گاهی
درخت ِ زندگی بی جان تر از تندیس ِ مرگ است
(م. فریاد)

زنده باشید

سلام بر دوست صاحب‌دل و نکته‌دانم
🌷🙏🌷
جسارت کردم و برای چهارپارهء زیبایی که پست کردید، چند پیشنهاد داخل "گیومه" ارائه کردم.
تا مقبول بیفتد یا خیر
🌷🌷🌷🌷🌷
.....
امشب خدایی تازه انگاری که می‌میره
امشب سکوتی با صدایی روزه می‌گیره
ای وای! امشب طالعم را نحس آوردن
شاید که نفرینی در این بیغوله درگیره
 🌷
امشب تمامم یک شروع تازه می‌بینه
امشب نگاهی بر نگاهم خشت می‌چینه
چون نقطه‌چینِ داستان خلقتم امشب
آبی ترین چشمِ جهان ما را نمی‌بینه
 🌷
ما را رها کردی در این جشنی که دلگیره
فنجانِ فال باورم،  لبریزِ شمشیره
شاهی که در سر "آرزویِ" فتح بابل "داشت"
امشب اسیرِ جوخه و "آماجِ" یک تیره!
 🌷
هر "خطّ ِ" تاریخم "شده" یک دشنه در سینه
ما خاک بودیم ابتدا در انتها، کینه
"وقتی" مچاله کرده ما را "عقده‌ء" دنیا!
"از" چهره ی تقدیرِ ما می‌ریزه آیینه
 🌷
امشب که چشمم از گناه زندگی سیره
حتّی برای مردنم هم قرن‌ها دیره
من آخرین شب‌نامهء آوازِ تاریخم
"هر چند" این سازم برای خواندنت پیره
🌷
یه بار چشمَمو بستم که خستگی در کنم یکی بهم چشمک زد!
خیلی وقت بود به روح اعتقاد نداشتم!

#مجتبی_شفیعی (شاهرخ)

درود بر شما جناب شفیعی فرهیخته
بی ریا فقط بگم که از خواندن شعر لذت بردم
پاینده باشید

درود بر استاد شفیعی گرامی 🌹

امشب که چشمم از گناه زندگی سیره
حتی برای مردنم هم قرن ها دیره
👌👌
بسیار زیبا سرودید . مصرع به مصرع پراز نکته و حرف و خلاقیت !👏 تبریک میگم خدمتتون و براتون آرزوی سلامتی و آرامش دارم.
🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹

درود بر دوست نازنین آقای شفیعی

درود بر جناب استاد شاهرخ گرامی
از خوانش دوباره سروده ی زیبایتان لذت وافر بردم
سلامت باشید و سربلندتر از همیشه

درودها استاد شفیعی ارجمند
بسیار زیبا و ستودنی و تأمل برانگیز بود شعر دلنشینتان
قلمتان ماندگار و جاوید موفق و پیروز باشید

هر خط ز تاریخم چنان یک دشنه در سینه
ما خاک بودیم ابتدا در انتها ، کینه
چونان مچاله کرده ما را عقده ات دنیا
کز چهره ی تقدیر ما می ریزه آیینه