سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        اخرین خیال

        شعری از

        آنیل آچلار (قلم سفید)

        از دفتر قلم سفید نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۵۵ شماره ثبت ۱۱۱۱۵۱
          بازدید : ۲۴۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر آنیل آچلار (قلم سفید)

         
        آخرین خیال 
        درست  شش ماه است از اخرین مکالمه‌مان می‌گذرد 
        ازآخرین قرارمان، آخرین بوسه امان،آخرین نوازش موهایم 
        آخرین ..
        شش ماه است و من هنوز نفس می‌کشم 
        راه می روم و هر شب به یادش قهوه ی تلخ می خورم 
        کارهای روز مره را انجام می‌دهم 
        گفته بودی که بی تو نمی‌توانم  انجام دهم
        ادامه می‌دهم اما مثل قبل نه 
        شش ماه است که دیگر زندگی نمی‌کنم 
        راه می روم ،اما دیگر ان حس قبلی را ندارم 
        هرگام راکه بر میدارم یاد روزهای با تو بودن می‌افتم 
        چه خاطراتی داشتیم 
        هرچه انجام می‌دهم، یادت می افتم وناخوداگاه اشکم سرازیر می‌شود 
        یادت می‌اید باهم در ترافیک خیابان فروغی 
        تو می خندیدی ومن هم می خندیدم 
        خنده هایت راهنوز به یاد دارم 
        یادت می آید
        تمام این بودن ها را فراموشت شده 
        می گفتی زیر باران قدم زدن و عاشق شدن را که همه بلدند می دانند
        بیا من بی تو دلتنگم 
        آن تصادف لعنتی وان دلارام بی ملاحضه را یادت می‌اید 
        زیر درخت بید مجنون حیاط بیمارستان چقدر باهم دیگر نشستید 
        وخاطرات ساختگی را گفتید وباهم غش غش می خندید 
        من هم روبروی شما سالن را نگاه می کردم واهی می‌کشیدم و به تو نگاهی می‌کردم 
        بابهترین است بگویم سالن انتظار را با خطوط چشمم زخم می‌کشیدم 
        شش ماه است تو رفته‌ایی ومن مانده ام 
        باروری مرده در کالبدم 
        چه فایده که من باشم و،بدون تو 
        شش ماه است که می‌گذرد اما بازهم به توفکر میکنم 
        شده ام پرازتو 
        تو ،تو وتو
        نمی دانی حالم این روز ها چگونه است 
        هیچ کس نمی‌داند 
        گمان می کنم روح القدوس هم دیگر نمی‌داند آخرین باری که با من حرف زد 
        نجوا کرد ارام :
        او دیگر نیست و قرار نیست که هیچ وقت برگردد
        و" رفته ای"
        واین سخت ترین کلمه‌ی  ممکن است 
        که هرگاه می‌گویم جانم را می‌گیرد 
        ودفنم می کند میان خیال اغوش تو 
        می دانی کلمه ی رفتن هرچه قدر 
        هم که سخت و تلخ باشد در عوض آغوش زیبا ست وشیرین 
        خیال تلخی ست وشیرین....
        بیا مثل گذشته برای هرکدام ارایه بیاوریم 
        _رفتن :زهر
        _آغوش:آتشقشان
        _خیال :شراب 
        یادم نمی رود روی  سی وسه پل نشسته بودیم 
        وپاهایمان را آویزان کرده  بودین 
        کنارت خودم را گم کردم 
        وابسته به خندهات 
        به حرفات ،
        به کارات...
        چقدر حال دلم کنارت خوب بود. 
        اما باید فراموشت کنم 
        بایدبروی ازاین خیالی که پرشده است 
        ازبودنی  که دیگر نیست  
         
         
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        جمعه ۳ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۵۷
        درود
        زیبا بود منتها...
        بیشتر شبیه برشی از یک داستان بود
        شاید روزی بسط و گسترشش بدهید🌺🌺🌺
        آنیل آچلار (قلم سفید)
        آنیل آچلار (قلم سفید)
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۰۲:۲۲
        درود سپاس
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۱۷
        درود بانو خندانک
        سارا (س.سکوت)
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۰۲:۱۴
        درودتان نازنینم بانو
        نبض قلمتان سبز
        مانا باشید به مهر وعشق خندانک
        آنیل آچلار (قلم سفید)
        آنیل آچلار (قلم سفید)
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۰۲:۲۳
        درود سپاس پرنسس
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۱۴
        درود بر شما
        بسیار زیبا و پر احساس بود خندانک
        خندانک خندانک
        ناظری(سراب ش ن)
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۴۸
        درود برشما شاعر بزرگوار.. خندانک خندانک
        زیبا سرودید..زیبا به دل نشست..
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۱۱
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        درد مارا دلنوشته ات
        مداواکرد
        شورعشق را در دل
        نجوا کرد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرید محمدی
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۵۳
        سلام و درود
        زیبا و دلنشین بود خندانک
        شنبه ۴ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
        درود خدا بر آنیل خانوم خندانک خندانک

        دلنوشته زیبایی بود خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0