سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        روزگارِ وحشی

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ ۰۵:۵۷ شماره ثبت ۱۱۰۵۱۷
          بازدید : ۷۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        روزگارِ وحشی
         
        مدتیست ز دستِ این روزگارِ وحشی ،
        شده ام همچون ، یه مسکینِ درمانده
        مثلِ کسی که ، به زیرِ تیغِ شرّمانده
         
        کسی که مجنون شده و هرچه نصیحتش کنند ،
        انگار دو گوشش طلبکار هست ، ولی بدهکار نیست
        انگار که دراین بیغوله راه ،
        شبانه روز فقط  وِراجی کرده ،
        ولی کر مانده
         
        آخر، اینها را که میگویند ،
        اسمش نصیحت نیست
        همه زجنسِ ترس است
        جنسِ پارچه ی زمختِ نصیحت را خوب میشناسم
        ولی اینها ،
        جنس اش ز جنس تارهای پاره شده ی ناسازی ست ،
        که بدونِ زمانِ دقیقِ آغازی ست
        شاید قابیل آنها را باب کرده
        واژه هایی که هرصد تایَش ، به ارزشِ یک غازهم نیست
        واژه هایی که ، ز جنس کاکتوسِ بیابانی ست
        که میلیونها سال میشود که مثلِ عَلَمِ یزید ، بی بَر مانده
         
        اما واژه های من ،
        زجنس کبوترِ نازِ آزادی ست
        که تا پریده ، بالش را ،
        دوستدارانِ باستیل نشانه گرفته اند
        برای اینست که طفلکی ، ناشی ازآنهمه شلیک ،
        بی پَر مانده
         
        ولی چه کارشان میتوان کرد ؟ فعلاً که نوبتِ ترکتازیِ آنهاست
        واژه واژه هایم ، عاشقِ دریای عشق خدایی اند
        برای همین هم هست ،
        که با شناهای سریالی شان در شبانه روز،
        خشکیده به تعصبات ، نیستند و اینچنین ،
        بدنِ روحشان ، ناشی ازآنهمه شناهای دلدارپسندانه ، تَر مانده
         
        ولی بالاخره ، سزای تفکراتِ پی در پی
        قامتی درمانده است و بس
        تفکر که ورزشِ اندام نیست ،
        فقط ورزشِ ذهن است
        برای همین هم هست ،
        که جسمِ لاغرشده ام ،
        اینچنین ، شده درمانده
        برای همین هم هست که وجدان ام
        هنوز خودش را به چِندِرغاز پول نفروخته و،
        هنوزهم ،
        با اصالتِ زر مانده
         
        خواب ام مرا یک شب ،
        به ظهرِ عاشورا برد
        به خود گفتم : اینهمه ابدانِ پاکِ حسینی ،
        واقعاً گناهشان چه بود ؟
        که اینچنین بی سَر مانده
         
        مدتها بود که منهم منتظرِ مرگ بودم
        شاید ازهمان وقتی که اکثرِ عزیزانم مُردند
        وقتِ مرگم فقط خدا بود و من و،
        فرشته ی مرگ و، در کنارم ،
        کتابِ خداحافظیِ طولانی
        اثرِ ریموند چندلر
        برعکس آن رمان ،
        خداحافظیِ من طولانی نبود
        یه خداحافظیِ سریع
        نخودِ هر آش ، دنیا ،
        دوباره پیدایش شد
        با لحنی پُر از نیش گفت :
        تو هم مثلِ باقیِ سَکراتیان ، می بینم که درمانده ای
        آخر، این شتر ،
        دمِ خانه ی توی مدعی و لُغُزخوان هم خوابید
        حالتِ سلامِ نظامی به خود گرفت و،
         پا کوبید و گفت :
        بدرود درمانده
         
        بهمن بیدقی 1401/3/7
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۵۴
        درود استاد عزیز
        آموزنده و زیبا بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۵:۱۳
        با سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
        سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۴۶
        درود آقای بیدقی عزیز خندانک
        بله هر کسی طعم‌مرگ رو میچشه ولی مرگ پایان کبوتر نیست خندانک

        ممنون بخاطر به اشتراک گذاشتن اندیشه هاتون خندانک

        دریای دلتون آرام خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۱۶
        با سلام و عرض ادب آقای زارع گرانقدر
        خواهش میکنم بزرگوار
        سپاسگزارم از حضور ارزشمندتان و انرژی مثبتی که خالق آنید
        شاد باشید و سلامت
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۳۰
        درود های فراوان جناب بیدقی استاد وهنرمند گرانقدر
        بسیار شیوا ودلنشین وپر محتوا
        قلمتان ماندگار
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۳۹
        با سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
        سپاسگزارم
        شاد باشید
        در پناه خداوند مهربان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0