جمعه ۳۱ فروردين
گوزن شعری از پژمان بدری
از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۲۳ شماره ثبت ۱۰۶۲۸۶
بازدید : ۱۲۱۵ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب پژمان بدری
|
گله گله گوزن
از مستند حیات وحش
به ((تو))
به پناهگاهِ سبزِ این کلمه
گریختند
تا غلاف
تفنگ را شکار کند
هرچه می گشتیم امّا
سراب و
دریا دریا کویر
جاری بود
که من میانِ شوره زار
گم شدم
با پلیس تماس می گیرم
-شلیک بر می دارد:
-مثل همیشه باید
-سِجل های معترض را
-باطل کنیم
تا قطع کرد
جاده
رفتنت را به خانه آورد
که اوقات
دستِ سوالِ وراج افتاد
نمی دانم
بختِ سیاه با کفن
سفید می پوشد؟
یا اگر گورستان بیدار شود،
به سمتِ کوچه ی چه کسی
می روند؟
چرا تیغِ بی عرضه
بریدن بلد نیست؟
چرا چهارپایه
از زیر پایم جُم نمی خورد و
قرص ها همه
ژستِ آرام بخش گرفته اند؟
یعنی مرگ هم مرده؟
شاید خدای مکار
به نسلِ آدم
زندگی را
قالب کرده است...
گوزن
پژمان بدری
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
و اما شعر دوست خوبم پژمان عزیز
در اثار موج نو یا مدرن معنا در المان ها پنهان است
یعنی معنا مستقیم گفته نمی شود و مفهومی ارائه میشود. پیچیدگیِ مفهوم در شعر امروز چند وجهی است. آثار امروزی یا بهتر بگوییم هنر امروزی دارای مفاهیم و معانی گسترده ای هستند و دیگر از مفاهیم سطحی خبری نیست.
شاعر امروزی و کنشمند از درد های آدمی، از مشکلات جامعه و پدیده های گوناگون پیرامونش دور نیست عموماً عقل گراست
و از طبیعت گرایی به پرسش های فلسفی و شبه فلسفی میرسد. در شعر مدرن سر راست نگفتنِ معنا و پرهیز از شرح گزارش ادبی با اطناب و اقناع دیده نمیشود. اگر در نمونه اشعار امروزی (البته در نوع خوبش) عمیق شوید درخواهید یافت که چقدر پیچیدگی حادث می شود و مفهوم در توفانی از چرخش و پیچیدگی یا اصطلاحاً معنایی دور فرو میرود.
البته بنظر من تکنیک های بکارگیری ارایه های مناسب و شناخت جنبه های مختلف هنری و وابستگی شاعر به مکاتب فکری و فلسفی نیز اهمیت بالایی دارد. امروزه چگونه گفتن از چه گفتن اهمیتی بیشتری دارد و تاثیر بهتری بر توده مردم میگذارد.
اشعار امروزی بیشتر از تکنیک های سورئالیستی، رئال جادویی، فرمالیستی، مینیمال و...بهره میبرند و اینجاست که مخاطب بسته به میزان شعور، دانش و تجربیات اش معنای ویژه ی خود را برداشت میکند و این معنا، معنایی تعبیر شده است، نه معنایی مطلق و قطعی. اینگونه است که تک معنایی به چندین معنایی تبدیل میشود و معنا و مفهومی که من می فهمم با مفهومی که دیگری میفهمد فرق دارد و این در شعر پژمان دیده میشود که اغلب کارهاش با متدی ثابت و مشخص است، البته پرداخت و سوژه های متفاوت دارد.
در اشعار پسامدرن مثل شعر پژمان از نصیحت یا خطابه و تک گویی،مونولوگهای پدرانه و کلی گویی خبری نیست. در این شعر روایت زیگزاگی مبتنی بر تخیل و کابوس است و تراکم تصویر در میانه ی شعر پیداست ،بنظرم در جایی از شعر نیم سکته و پرشهایی دارد که البته صدمه نزده و کاملا حل شده است. البته بحث سلیقه است و خب اینها قابل چشم پوشیست، یا به قل خود شاعر نوعی متد است.
در کل شعر گوزن شاکی و معترض است ،از وضع موجود انتقاد میکند اما این موضوع باعث نشده که کلی گویی اتفاق بیفتد یا صرفا تکنیک باشد و شعار. بنظرم اگر شاعران سیاست زده نباشند شعرشان نیز شعار زده نخواهد شد. ناگفته نماند شعرهایش خیلی رادیکالی نیستند و اغلب شاعر کنترل شده رفتار میکند. بنظرم بجای راهکار، پرسش دارد. به هرحال شاعر با کدهایی که در اختیار مخاطب گذاشته است صف خود را مشخص میکند.
ترکیب سازی و تقارن مناسب است و برقراری توازنِ مفهوم در سطرها خوب از آب درآمده است.
بشخصه پایان شعر را در نوع خودش کم نظیر دیدم و خیلی پسندیدم. اکنون میتوان گفت شعر پست مدرن تنها واژگانی پراکنده نیست و این سبک شعر نویسی کاملا جا افتاده است.
شعرِ آوانگارد و رادیکال، شاعری رادیکال و مخاطبانِ تا حدودی روشن فکر و شورشی میطلبد تا در برابر همه چیز توان جذب و فهم معنایی بدینگونه چند سطحی در هنر امروز را دارا باشند. با آرزوی موفقیت روز افزون برای دوست خوبم پژمان جان بدری یا حق.