سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        چیست یلدا

        شعری از

        سید علی کهنگی (واسع)

        از دفتر سرای غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۰۰:۵۱ شماره ثبت ۱۰۵۹۱۱
          بازدید : ۱۲۶   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید علی کهنگی (واسع)
        آخرین اشعار ناب سید علی کهنگی (واسع)

        چیست یلدا
        چیست یلدا،انعکاس عشق در گیسوی یار
        جستن  مضمون  نابی  از  خم  ابروی یار
         
        چیست یلدا ، جلوه ی دریای مهر و عاطفه
        در  خروش  بی صدای  موجهای  موی یار
         
        چیست یلدا، با  خبر از  حال یکدیگر  شدن
        دست در دستان هم،یک دل شدن تا کوی یار
         
        چیست یلدا،زندگی را طی نمودن با نشاط
        پای  کوبی  زیر  چتر  قامت  دلجوی یار
         
        چیست یلدا ، نیک بختی را برای دیگران
        خواستن  از  آستان  پر گل خوشبوی یار
         
        چیست یلدا ، یاد  یارانی  که  دیگر نیستند
        خوش نشینند و غزلخوان اینزمان پهلوی یار
         
        چیست یلدا ، روز  پایان  شب  بی  انتها
        با تو واسع نو نمودن حال را  با  روی یار
         
        واسع 
        سید علی کهنگی  آذر1400
         
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۵:۰۰
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        موثر و پر معنی
        موفق باشید خندانک
        سید علی کهنگی (واسع)
        سید علی کهنگی (واسع)
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۱۸
        ارادتمند شما هستم استاد استکی عزیز،ممنون از لطفتان
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        سلام جناب استاد کهنگی

        یلداتان ان شاء الله شاد بوده باشد

        چیست یلدا،انعکاس عشق در گیسوی یار

        احسنت درین مصرع بدون اشاره به درازی گیسوی یار و درازی شب یلدا این مطلب را به ذهن متبادر نمودید بخوبی این بیت مرحوم صائب تبریزی رضوان الهی برو باد را تحقق بخشیدید
        یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت
        در بند آن مباش که مضمون نمانده است

        مطلبی از جناب احسان رضایی بیاورم

        وقتی تصویری مدام تکرار شود، دیگر ارزشش را از دست می‌دهد. ما بار اولی که یک تشبیه را می‌شنویم به آن فکر می‌کنیم، تناسب‌هایش را در ذهنمان مجسم می‌کنیم و از کشف این ارتباط لذت می‌بریم. اما وقتی چند بار این تصویر را بخوانیم و بشنویم، دیگر ذهنمنان حساسیتش را نسب به آن تصویر از دست میی‌دهد. مثلاً اولین بار که کسی گفت «فلانی زندگی پرباری داشته» ذهن شنونده به این فکر کرده که فلانی به درختی تشبیه شده که دستاوردهای یک عمر زندگی و فعالیتش شبیه میوه (بار)، پرفایده و شیرین هستند. اما امروزه ما وقتی لغت پربار را می‌شنویم دیگر اصلاً به این تشبیه فکر نمی‌کنیم و هیچ کشف شاعرانه‌ای اتفاق نمی‌افتد.

        حالا چه کار باید کرد؟ آیا برای ساخت تصویرهای شاعرانۀ جدید و ابتکاری، دیگر هرگز سراغ دریا و ساحل و گل انتظار نرویم؟ جواب ساده است: چرا، می‌شود با همین‌ها هم تصویرهای تازه خلق کرد. منتها این کار با خواندن مداوم اشعار معروف، فکر کردن به اجزای تصویرهای آنها و بعد، کشف رابطه‌ها و نکته‌های جدید در همان تصاویر استفاده‌شدۀ قبلی به دست می‌آید. این نمونه را محمدکاظم کاظمی در کتاب آموزشی «روزنه» مثال زده است: تشبیه زلف به شب، یکی از قدیمی‌ترین و پرکاربردترین شبیه‌ها در شعر فارسی است که زلف یار را در سیاهی و بلندی با شب تیره و تار می‌کنند. در نمونه‌های اولیه از شعر خراسانی، می‌بینیم که این تشبیه به سادگی بیان شده، فرض کنید در بیت زیر دقیقی فقط تشبیه را برعکس کرده است:
        شبِ سیاه بدان زلفگان تو مانَد
        سپید روز به پاکی رُخان تو مانَد
        در همان ایام، استاد سخن فردوسی یک قدم جلوتر می‌رود و با استفاده از همان تشبیه، به طبیعت شخصیت انسانی می‌دهد. در بخش پادشاهی خسرو پرویز از «شاهنامه»، یکی از توصیفات مربوط به صبح، صحنه‌ای است که خورشید زلف‌هایش را می‌پیچید و پشت سر جمع می‌کند:
        چو پیدا شد آن فرّ خورشید زرد
        بپیچید زلف شب لاجورد

        شاعران بعدی باز با همین تشبیه، خیال‌های نو و جدیدتری ساخته‌اند. مثلاً در این بیت که استاد همایی در کتاب «معانی و بیان» به عنوان نمونه‌ای از صنعت تشبیه تسویه آورده، شاعر علاوه بر تشبیه زلف یار به شب، بخت و اقبال خودش را هم به این تشبیه گره می‌زند:
        روزگار من و زلف تو سيه همچو شب است
        لب جان‌بخش تو و گفتۀ من چون رطب است
        حالا ببینید همان تشبیه توأم زلف و بخت به شب را کلیم همدانی دوباره یک مرحله جلوتر برده، می‌گوید شانس و اقبالش از قصد رفته سراغ چنین زلفی:
        دانسته بخت، زلف تورا انتخاب کرد
        چندان که شب دراز شد، او نیز خواب کرد

        شاعران استادتر، از این تشبیه زلف و شب باز هم هنرمندانه‌تر استفاده کرده‌اند و آن را در خدمت یک تصویر بزرگتر قرار داده‌اند. مثلا خواجه حافظ در آن بیت شاهکار گفته است:
        معاشران، گره از زلف یار باز کنید
        شبی خوش است، بدین قصه‌اش دراز کنید
        اینجا تشبیه اولیه کاملاً غیر مستقیم و پنهانی به کار رفته و بیتی حافظانه ساخته. می‌گوید زلف یار را (خودش را، یا قصه‌اش را) باز کنیم تا خوشی امشبمان بیشتر و بلندتر شود. بافتی به هم پیچیده از تصاویر. شبیه همین کار، یعنی ایجاد شبکه‌ای از تصاویر را سعدی در بیت زیر انجام داده است:
        هر شبم زلف سیاه تو نمایند به خواب
        تا چه آید به من از خوابِ پریشان دیدن

        اما فکر نکنید تصویر ساختن با این ایده تمام شده است. در روزگار ما هم می‌شود باز با همین ایده، خیال‌پردازی‌های جدید کرد. مثل این بیت از غلامرضا شکوهی که همان تصویر را با اضافه کردن عبارت «اسم شب» امروزی کرده و با آن تصویری ساخته که برای مخاطب امروز قابل فهم و لذت بردن است:
        کنون که اسم شبِ زلف تو پریشانی است
        مگو به آینه، آیینه یاد می‌گیرد
        سید علی کهنگی (واسع)
        سید علی کهنگی (واسع)
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۰۱:۲۳
        عرض سلام و ادب خدمت شما دوست ادیب و نکته سنج،حرفهای شما کاملا صحیح و متین می باشد،این موضوعها همیشه در انجمنهای شعری بسیار گوش زد می شود،خود من هم به بعضی دوستان همین موضوعها را می گویم،مثلا وقتی مثال شمع و پروانه و سوختن تا سحر را در شعرهاشون می آورند،بهشون میگم این سوختن شمع و اشک شمع را هزاران هزار بار به کار برده اند،اگر شما می خواهید از سوختن شمع و یا اشک شمع سخن بگویید،باید چیزی بگویید که تا حالا کسی نگفته باشد یا کمتر گفته باشند،یا حد اقل از کلمات و ترکیبهای تازه تری استفاده شود برای همین شمع و پروانه،ولی کلا ذات غزل با عشق آمیخته هست ،حالا چه عرفانی و حقیقی و چه عشق مجازی،وقتی هم که سخن از عشق و یار باشد،خود به خود قد و قامت یار و مو و چشم و ابرو و خلاصه تمام اعضای یار مد نظر شاعر هست،و خواهی نخواهی بسیاری از مضمونها تکرای میشه،فقط جای کلمات عوض میشه،حالا شاعری موفق تر هست که ذهن خلاقی داشته باشد جهت به کار بردن مضمونهای جدیدتر و ترکیبهای قشنگ تر
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۰۶:۵۰
        متشکر از تشریحی که فرمودید سرفراز باشید
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۴۹
        یازده قرن گرفتار خدا رحم کند
        نسل در نسل چو کفتار خدا رحم کند

        مردی از نور که در ظلمت دل ها مانده
        بین این قوم ستمکار خدا رحم کند

        #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
        #اللهم_لعن_جبت_والطاغوت
        #ایمان_اسماعیلی_راجی
        سید علی کهنگی (واسع)
        سید علی کهنگی (واسع)
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۱۸
        عرض سلام و ارادت آقای راجی عزیز
        ارسال پاسخ
        لیلا امریاس(پریسا)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۲:۳۸
        بسیار زیبا
        درود بر استاد گرامی
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0