سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      دفتر شب

      شعری از

      فاطمه گودرزی

      از دفتر پاییز نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۲۸ شماره ثبت ۱۰۴۸۷۸
        بازدید : ۵۲۵   |    نظرات : ۸۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر فاطمه گودرزی
      آخرین اشعار ناب فاطمه گودرزی

      دفترِ شب را ورق می‌زند.. 
      ماه 
       و خیالت بی هوا به سرم میزند 
      قلم، دستم را میگیرد 
      تا نقاشی کنم 
      تو را
      و بخوانمت چون شعر 
      اما...
      می‌فشارد گلوی دلتنگی  را 
      لبخندِ تو
      بر سپیدیِ کاغذ
       
      و نگاهت...
       انگیزه ایست روی ساقه درختی که 
      بیچاره شد با سِکین عشق تو  
      چشمانت در خیالم ظهور میکند 
      و در قلبم جوانه می زند 
      قلبی که
       قبل از تو نمی تپید
       بعد از تو هم نمی تپد
      من.. 
      فاصله مرگ تا مرگ را
       با تو زندگی کردم.
       
      سکین =خنجر
      ۲۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۶:۵۰
      درود بانو
      بسیار زیبا و سرشار از احساس بود خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۵۵
      سلام و درود استاد بزرگوار
      سپاس از شما و مهرتان که مایه دلگرمیست
      به مهر میخوانید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۳
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مهرداد عزیزیان
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۲۰
      زیبا بود بانو گودرزی گرامی
      با اختتامی گیرا و بُرّا 👏🌺
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۴:۵۳
      درود بر استاد عزیزیان گرانقدر
      سپاس از شما و لطف تان
      به مهر میخوانید و لطف
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۵
      درودها فاطمه بانوی مهربان و زیباسرا خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۸:۰۲
      درود بر استاد الهه های احساس
      زیبا بانو به مهر میخوانید
      و مرا شرمنده ی محبت بی پایانتان می نمایید .
      این گلها تقدیم روی ماهتان
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مهرداد مانا
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۸:۱۹
      سلام .... راستش سه اتفاق باعث شد که در این صفحه حاضر شوم‌ : اتفاق سوم فروتنی و ادب شما بود که گاه و بیگاه اینجا و آنجا می دیدم و در دلم به تربیت و صحت ادب سرکار درود می فرستادم . اتفاق دوم را همین الان یادم رفت و اتفاق اول این فکر بود که اگر حال دل ناخوب است ، ترک شعر و ادب منطقی نیست و بایسته تر آنست به دامن شعر برگردم که آرامشی اندک بیابم . همین بود که مجموعا جمهور کودکان دلم به ماندن و نوشتن رای دادند .
      اما شعری که در این صفحه خواندم ، نکات فرحناکی داشت که می توانند موضوع التفات دوستان قرار گیرد . یکی آشنایی شاعر با ساخت ترکیب های تشبیهی :

      دفترشب
      گلوی دلتنگی
      سکین عشق


      و این توانایی خاصه در ورژن های جدید سرودن ، می تواند خلا وزن و موسیقی خارج را پر کند .

      دوم سیطره ی شاعر بر خلق تصاویر است . که توانایی ایجاد لوکیشن و ایماج در شعر ( بخصوص در شعرهای عاطفه بابازاده و پژمان بدری که عضو همین سایت هستند و هر دو از مصاحبان خوب بنده ) بسیار به مدد شعر می آید و دست شاعر و خواننده را در برداشتهای متفاوت باز می گذارد و امکان التذاذ را بیشتر می کند . مثلا در این شعر " فاصله ی مرگ تا مرگ " یک تصویر کاملانه ادبی ست که پتانسیل بحث و بررسی دارد . و می توان از همین تصویر به جهان بینی شاعر نقب زد و سوالات بسیاری مطرح نموده و پاسخهای مناسب نوشت :

      ۱- چرا شاعر زندگی را برزخی میان دو مرگ دانسته؟
      ۲- چرا شاعر معتقد است ما از مرگ به زندگی آمده ایم ؟
      ۳- آیا با یک تفکر آتئست، طرف هستیم ؟
      ۴- آیا شاعر دیدگاهی اپیکوری به زندگی دارد ؟؟

      و ....

      پس ملاحظه می کنید که خلق یک تصویر با پشتوانه ی منطق ادبی ، چقدر در گسترش مفهوم و تعدد برداشتها و ایجاد فضای بحث و آنالیز مهم است .


      سومین مورد ، آشنایی شاعر با شگردهای جدید است . همانطور که حضرات گرامی مستحضر هستید ، آشنازدایی و تشخیص هر دو از آرایه های پرکاربرد و البته کارآمد در شعر جدید است که اگر شاعر بتواند به موقع و در جای مناسب از آنها استفاده کند ، تاثیری شگرف بر نتیجه ی کار خواهد داشت . در ابتدای شعر شاعر با شخصیت بخشی به ماه و جابجایی نقش قلم و دست ، ثابت نموده با این شگردها غریبه نیست و به گمانم می توان روی ترقی چنین قلم بدستانی حساب نمود .

      ...

      البته این نیمه ی پر لیوان بود . و شعر خالی از اشکال نبود و وسواس بیشتری را می طلبید . مثلا همانطور که دوستان اشاره نمودند واژه ی سکین در این شعر فالش بود . و یا " انگیزه ای روی درخت " که عبارتی ابتر به نظرم آمد .

      و راستی یک سوال طناز : شما همان هستید که در فیلم " می خواهم زنده بمانم " و "بهشت پنهان" بازی کرد ؟؟ یا یک فاطمه گودرزی دیگر هستید ؟

      برایتان آرزوی موفقیت دارم . اول در زندگیتان و سپس در شعر . چون شعر با همه ی شرافتش نمی تواند نجات بخش زندگی باشد . و انسان را به فانتزی هایش نزدیک کند خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۵۵
      سلام و درود بر جناب مانای بزرگ
      که وجودشان در صفحه حقیر این شاگرد افتخاریست شادی آفرین و وصف ناپذیر .
      سپاس از شما که بنده را مورد لطف و تعریف قرار دادین و مرا شرمنده ی محبت خویش کردین .
      از صمیم قلبم از خدا میخواهم هر انچه که موجب رنجش دلتان است به مدد محبتتان به شادی بیکران و امید تبدیل شود . خندانک خندانک
      در مورد سکین حق را به شما دوستان میدهم که کلمه ای کهنه بود و نا مانوس با شعر نو .
      جمله انگیزه ای روی درخت
      انگیزه ی حک کردن یک قلب بزرگ روی درخت
      بوده که به به قول دوست عزیزی جمله ی اینستا گرامی بود بنابراین تغییر یافت .
      و در آخر که خیر مسلما ایشان بازیگر و هنر مند بزرگی هستند که حسب اتفاق ما هم نام شده ایم ومن یک فاطمه گودرزی دیگرم .
      و در نهایت باز هم سپاس بیکران از شما که وجودتان باعث دلگرمی ما وگرمی سایت وزین شعر ناب است .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سیاوش آزاد
      سیاوش آزاد
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۲۱:۲۱
      سلام محضر جناب مانا و نیز بانو
      سوالی در مورد محاسن و معایب ترکیب سازی از محضر هردو عزیز دارم امید که نظر شریف را مرقوم بفرمایید چون این مطلب برای خودم به نتیجه نرسیده است متنی را از یکی از اساتید در یکی از نقدهایی که داشتند می آورم خدانگهدار
      غزل ایران و بهتر است بگوییم شعر کلاسیک این سال‌ها، بودن و پیمودن راه خود را گره زده است به ترکیب‌هایی که علی‌رغم داشتن تازگی و ابتکار و زیبایی شنیداری و گاه دیداری و موسیقایی، به طوری عمیق و عتیقه، مخاطب را از ذات معنا دور می‌کند، اصلاً چرا ترکیب؟ و چرا ترکیب‌سازی و چرا پوشیده حرف زدن؟ اصلا چرا خلاف شفافیت و صراحت نقل کردن؟ مگر ما، وقتی می‌خواهیم چیزی را طلب کنیم، آن را در خفای زیبایی واژگان، طلب می‌کنیم؟ آیا وقتی فرضا می‌خواهیم یک لیوان آب از کسی بخواهیم به او می‌گوییم «یک پیاله روشنی» به من بدهید؟ آیا وقتی می‌خواهیم از خیابان عبور کنیم سیاهی و درازی‌اش را در ذهن تشبیه‌سازمان یک روبان سیاه می‌انگاریم؟ مسلما پاسخ قطعی و اصلی همگان، خیر خواهد بود. چرا؟ چون از حقیقت معنای آسفالت دورشان می‌کند، گیرم زیبایی تصور به جمله‌مان اضافه کرده باشیم، یا آن‌جا که آب را با «پیاله‌ی روشنی» استعارت می‌بخشیم، علی‌رغم زیبایی شنیداری و مکتوب و موزیکال این ترکیب، مخاطب خود را گیج می‌کنیم و حتما می‌پرسد، منظورتان آب است؟
      پس ترکیب‌سازی جدای از آن که یک زیبایی ظاهری و شنیداری و حتا معنایی به جمله می‌دهد، خواننده‌ی جمله را به هضم و دقت وامی‌دارد تا با یکی، دو پیچ، برسد به منظور شاعر. در زمانه‌ی اکنون که شفافیت حرف نخست روزمرگی‌ست و خواننده به جای اندیشیدن به این‌که منظور شاعر از فلان ترکیب چه چیز می‌باشد، خیلی زود صفحه را ورق می‌زند تا برسد به یک مطلب سرراست که دقیقا آدرس درست آب را به او می‌دهد و از او نمی‌خواهد برود در ذهنش بگردد ببیند «پیاله‌ی روشنی» چیست و او را در تردید این که منظور شاعر از پیاله آیا لیوان است یا فنجان؟ و مقصود وی از روشنی آیا آب است یا شراب؟ شاید بنا به موقعیت مزاجیِ شاعر یا خودش، تشخیص دهد، روشنی در این متن به گمانم همان شربت دیفن هیدرامین کامپاند است که گلودرد مرا مداوا می‌کند. البته که دور از ذهن است، مراد شاعر، آخری باشد، اما وقتی به خواننده، نشانی مستقیم جایی را نمی‌دهیم باید به او حق برداشت اشتباه نیز بدهیم. چرا که ما در متن‌مان مستقیما نگفته‌ایم آب می‌خواهیم.
      پس با این دهان‌نگری‌ها که خاصه‌ی جماعت امروز است، که شرح شکل را شفاف و ساده از بیانگر تقاضا می‌کند، پیچاندن کلمه لای زرورق با تمهید و با آرایش نیز کاری عبث است که هنگامه‌ی رودررویی و صریح حرف زدن است، بنابراین آنچه تا امروز به عنوان ترکیب‌سازی در شعر ایرانی رواج داشته، قاعدتاً باید به فنا برود چراکه دیگر مخاطب این گونه متن‌های غیرشفاف را پس می‌زند و از خواندن هر چیزی که در آن تردید و یا تکاپو برای پیدا کردن معنا باشد ابا دارد. امان از این حس که شاعران معاصر نمی‌توانند از آن دل بکنند، منظورم از حس، کشتن احساسات در رده‌های مختلف متن نیست، بلکه بیگانگی با مردمان زمانه است، وقتی در جهان شفافیت قلم می‌زنیم و قدم برمی‌داریم، طبیعی‌ست که همه چیز عیان باشد و چه بهتر که از پوشیدن لباس انتزاع بر جملات عبور کنیم، شعر غیرانتزاعی و تصاویر غیرواقعی و در واقع ذهنی زاییده همان نگرش سابق است
      ارسال پاسخ
      مهرداد مانا
      مهرداد مانا
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۲۲:۴۲
      سلام بر سیاوش دوست داشتنی و مهربان
      یکی از پوئن های مهم یک شعر و در واقع یکی از مسخصات شعر موفق ، ایجاد بستر برای برداشتهای گوناگون از یک کلام است . قطعا ما در مسائل حقوقی و سیاسی و صنعتی باید واضح صحبت کنیم و صراحت بیان لازم است . اما همه نیز قویا توافق داریم که شعر در لفافه زیباتر است . تا هرکس به تناسب فهم خود از آن برداشت کند . و لطف کار در این است هر برداشتی هم می تواند درست باشد . و درست اینجاست که اجتماع نقیضین و اتحاد ضدین تنها در شعر امکان دارد . چون اگر ما مستقیم و بی هیچ تشبیه و استعاره و جناس و کنایتی حرف بزنیم در واقع یا مرتکب نظم شده ایم و یا به وادی متن افتاده ایم . چنانکه قدما نیز به متابعت از ارسطو شعر را سخنی موزون و مستعار دانسته اند . و اگر این مقام از شعر گرفته شود چیزی جز یک متن بی روح بر جای نمی ماند . مثل اینست که طرح و رنگ را از نقاشی برداریم . یا نت ها را از موسیقی منها سازیم . حکایت همان شیر بی یال و دم و شکم خواهد بود

      اما این را هم نباید فراموش کرد که شخصیت و نیت شما بی اندازه دوست داشتنی و خواستنی ست . برای همان است که سوالتان و بحثتان هم مفید و زیبا بود .
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۲۰
      سلام بر جناب سیاوش آزاد بزرگوار و درود بر شما که همیشه با سوالاتتان ذهنم را به چالش میکشید خندانک خندانک
      ترکیب واژه ی پیاله روشنی را خیلی دوست داشتم . خندانک
      من پاسخ سوالتان را با اندک معلوماتم ومدد از مطالبی که میخوانم سعی میکنم بگویم اگر جایی ایرادی داشت یا مفهوم را نرساند عذر مرا بپذیرید . خندانک
      فرموده بودین چرا ترکیب سازی و پوشیده گویی؟
      پرداختن به این سوالات زمان میخواهد و وقت فراوان که مفصل از آن بنویسی ،که متاسفانه من از هر دو بی بهره ام و آن اندک زمان را سعی میکنم به درستی بنگارم .
      ترکیب سازی بخش مهم کار یک شاعر است که از کنار هم چیدن دو واژه مستقل به وجود میاید برای خلق عبارتی جدید با معنا و مفهوم جدید .گاهی کلمات در شعر به تنهایی معنا ندارند ولی وقتی ترکیب میشوند خیال انگیز و زیبا میشوند .
      در مثال خود شما پیاله روشنی .
      پیاله و روشنی هر کدام با معنای عمومی دارای کاربردی هستند ولی پیاله روشنی بکر است .
      این که فرمودین میشود گفت یک لیوان اب بدهید .بسیار اسان است اما این که یک پیاله روشنی ذهن مخاطب را به سمت نور و دوست داشتن هدایت میکند تا در نهایت به آب برسد .
      نخستین بهره تركیب سازی، افزایش امكانات زبان است; یعنی زبانی كه تعدادی واژه برای بیان مفاهیم خاصی داشته، اكنون تركیبهای بسیاری هموجود دارد كه مفاهیم دیگری را منتقل می كنند و بدیهی است كه هر چه امكانات زبان بیشتر باشد، انتقال مفاهیم ساده تر خواهد بود و دست شاعر برای انتخاب، بازتر.
      شاعر می كوشد زبان شعرش را از حد اولیه پذیرش كه همان رعایت درستی زبان باشد، فراتر برد به گونه ای كه خواننده در این زبان، احساس برتری كند. امّا این برتری الزاماً با اتخاذ زبانی فاخر و سنگین به دست نمی آید.مثلا این در این شعر

      خواب دریچه ها را
      با نعره ْسنگ بشكن
      بار دگر به شادی
      دروازه های شب را،
      رو بر سپیده
      وا كن

      شفیعی كدكنی
      نعره و سنگ هر دو واژه هایی مستقل هستند که شاعر با ترکیب آنها معنایی جدید به آنها داده است .
      نمیگویم زبان را سخت کنیم اما میشو با ترکیب واژه ها زبان شعر را پیراست.
      و همین خود وجه امتیاز(نه فخر فروشی ) شاعر است نسبت به عموم افراد .
      شاعر با ترکیب سازی دست مخاطب را برای برداشت باز میگذارد و به او اجازه میدهد تعبیری به دلخواه از شعر در ذهن خود بگنجاند که این نیز میتواند هنری باشد برای شاعر و فرارذهن مخاطب از هر آنچه مرسوم و عموم است در معنی کلمات .

      خلاصه که اساتیداین شاگرد را ببخشند .اگر نتوانستم کامل و درست پاسخ گو باشم . خندانک خندانک

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۳
      خندانک
      ارسال پاسخ
      فاطمه بهرامی
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۶:۳۵
      درود بر شما
      فاصله مرگ تا مرگ را با تو زندگی کردم ........
      بسیار پر معنا .......ایام بکام
      قلمتان مانا
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۱۶
      سلام و درود فاطمه بانوی مهربان
      سپاس از شما و لطف تان
      با مهر خواندید .
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۳
      خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۶:۵۰
      در وجود ما هزاران گرگ و خوک

      صالح ناصالح و خوب خشوک

      حکم آن خورست کآن. عالی ترست

      چون که زر پیش از مس آند آن زرست

      ساعتی گرگی در آید در بشر

      ساعتی یوسف رخی. هم چون. قمر

      دل ترا در کوی اهل دل کشد

      تن تو را در حبس آب گل کشد

      هین غذای دل بده از هم دلی

      رو بجوی اقبال را از مقبلی

      آب گل خواهد در دریا رود

      گل گرفت پای آب را می کشد

      گر رهاند پای خود را از دست گل

      گل بماند خشک و او شد مستقل

      آب ما محبوس گل مندست هین

      بحر رحمت جذب کن مارا از طین

      سلام این شعر زیبا از حضرت مولا نا

      بس می گوید شیرین از حال ما

      کی شود ما از گل برمانیم جان

      سوی در یا رقس کنان چون موجها

      ما چه محبوس مانده ایم در نفس خیش
      بحر رحمت جذب کن مارا از طین

      کاش یر آن شتابیم تا نگردد در ما درشت

      چو در وجود ما می گردد تا به کشت
      و از فریدون مشیری

      هر که گرش را بیندازد به خاک

      رقته رفته می شود انسان پاک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۱۴
      درود بر بانو اهنگران عزیز دل
      ما را مورد لطف قرار داده اید بانو با اشعار زیبایتان
      سپاس از لطف حضورتان . خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک

      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۳
      خندانک
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۰۵
      درود های فراوان سر کار خانم فاطمه گودرزی ادیب وارسته
      بسیار شیوا وپر محتوا
      قلمتان مانا
      در پناه حق
      ایام بکام
      🌷🌷🌷
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۱۳
      درود استاد معینی بزرگوار
      سپاس از شما و لطف حضورتان
      به مهر خواندید و لطف .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      آرمان پرناک
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۳۶
      سلام و درود فراوان بر بانو گودرزی ارجمند
      سپید بسیار زیبایی سرودید
      قلمتان مانا
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۵۷
      سلام و درود بر جناب پرناک بزرگوار
      زیبا نگاه شماست
      به مهر میخوانید .
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      سعید ساعدی
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۵۰
      بسیار زیبا خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۵۷
      سلام و خیر مقدم جناب ساعدی
      به مهر خواندید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      سیاوش آزاد
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۳۵
      سلام دلم میخواهد با اینکه نسبت به نثر سپید آشنا نیستم (آشنا چه عرض کنم دشمن سکین به دستیم ) در وادی نقد چهارنعل بتازم ولی بی خیال مگر نامه های عاشقانه هم نثر نیست نکاتی به ذهن علیلم خطور کرد مطلقا این سیاهه را متخصصانه نپندارید
      قطع این مرحله بی همرهی خضر مکـُن
      ظلماتست بترس از خطر گمراهی
      بله خضرجو باشید ولکن گاه اطفال سخنان شیرین گویند که فرمود
      گه بود کز حکیم روشن رای
      برنیاید درست تدبیری
      گاه باشد که کودکی نادان
      به غلط بر هدف زند تیری
      جناب سعدی قدس سره در گلستان دلها که بنای بر ایجاز دارند دو جا شاید بیش از بقیه مطنبانه سخن میرانند یکی همین داستان مشت زن در باب سوم در فضیلت قناعت که دو بیتش را آوردم و دودیگر شاهکار جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی در باب هفتم در تاثیر تربیت که سرورم جناب آزادبخت حفظه الله در نقد گوارا و گهربار پیشین ازو ذکری به میان آورد باری به اثر پردازم
      1-سکین لغتی کهنه است جایگاه آن در شعر نو چیست
      2-در آثارتان نقاشی تکرار میشود برای رسیدن به امضای شخصیست درین صورت بحثی دارم من متمایلم هربار شاعر اولی است اثری ارائه کند غافلگیرکننده
      3-من و تو ها زیاد در اثر تکرار نشدند
      4-از مرگ تا مرگ از عدم تا عدم تبارک الله انتها را دوست داشتم این دست و پنجه حرفها دارد برای ما
      والسلام علیکم
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۰۸
      سلام و درود بر جناب سیاوش آزاد بزرگوار
      که سخاوتمندانه بر صفحه من درس مینگارند
      در مورد کلمه سکین حق با شماست کلمه ای کهنه در شعر نو جایگاه ندارد بگذارید به حساب دایره ی محدود کلماتم .
      ۲.نقاشی را به عنوان و چشم امضاء نگاه نکرده ام و بنا بر اتفاق در اشعار تکرار شده اگر چه بدم نمیاید امضایی باشد .اما هنوز خودم را در جایگاه شاعرانی نمیبینم که صاحب امضای اثر باشند .
      در مورد سوم هم حق با شماست ولی به سبب رسیدن به مقصود شعر بوده .
      نقد دوستان چه تشویقی باشد و چه منفی همه برایم با ارزش و درس افرین است .و همه را به چشم تشویق برای پبشرفت میبینم.
      و در اخر سپاس از شما و تشویقتان.
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مجید فکری
      شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۱۶
      درود بر شما قلمتان سبز خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۰۹
      درود بر جناب فکری بزرگوار
      خیر مقدم بر شما
      به مهر خواندید و لطف .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شادان شهرو
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۳۵
      درود بر شما خانم گودرزی ارجمند
      لب مریزاد
      و نبض قلم تان همواره تپنده خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۱۱
      سلام و درود بر استاد شهرو بزرگوار
      بنده را مورد لطف قرار میدهید استاد .
      خوشحال میشوم اگر لایق باشم
      با نقد های سازنده تان در پای اثار درسها در محضر استادیتان بیاموزم .
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مینا فتحی (آفاق)
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۰۶
      درودا بانو گودرزی جان

      قلم، دستم را میگیرد
      تا نقاشی کنم
      تو را

      عااااالی

      خندانک خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۴۴
      سلام و درود بانو جانم
      خیر مقدم بر شما
      سپاس از شما و لطف نگاهتان .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد جواد عطاالهی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۳۸
      سلام بانوی گرامی
      زیبا و خیال انگیز بود
      پیروز باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۴۵
      سلام و درود جناب عطاالهی بزرگوار
      سپاس از شما و نظر لطفتان
      به مهر خواندید .
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مرضیه قنواتی نژاد
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۰۰
      درودتان شاعر بانوی گرامی⚘❤
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۴:۵۴
      درود بر بانو مرضیه عزیز
      سپاس از لطف شما و محبتتان
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد یزدانی جوینده
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۵۸
      درودها فاطمه گودرزی شاعرگرانقدر
      بسیارعالی سروده اید خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۵۹
      سلام و درود جناب یزدانی بزرگوار
      خیر مقدم به شما خندانک
      به لطف میخوانید و مهر
      سپاس از محبت تان .
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مسعود آزادبخت
      يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۳۸
      سلام و احترام مهربانو گودرزی
      اول شعر و سپس نظرات را خواندم و البته از تواضع و فروتنی تان در پاسخ به نظرات حقیقتا خیلی ها را میتوان به جواب رساند
      شعری (نه نثر) بسیار زیبا و با احساس دارای ترکیب های خاص مثل گلوی دلتنگی ،فاصله مرگ تا مرگ ،،،،
      مانا باشید به مهر
      خندانک خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۵۱
      سلام و درود جناب آزاد بخت گرامی
      سپاس از شما و دلگرمی خوبتان
      لطفتان همیشه شامل حال این شاگرد است
      به لطف میخوانید و مهر .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      محسن ابراهیمی اصل (غریب)
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۰۳:۳۱
      درود بانو خندانک خندانک خندانک
      به نظرم خیلی زیبا بود و چه پایانی خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۵۲
      سلام و درود جناب ابراهیمی بزرگوار
      سپاس از شما و لطف بیکرانتان
      به مهر میخوانید و لطف .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۲۰:۴۲
      سلام
      وعرض ادب
      بانوی بزرگوار خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۲۱
      سلام و درود بر جناب ناظمی بزرگوار
      سپاس از لطف حضورتان
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      خندانک
      ارسال پاسخ
      احسان کریمیان علی آبادی
      دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۲۱:۵۷
      درود
      زیبا و با احساس سروده ای خواندم از شما
      سلامت و پایدار باشید
      خندانک خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۲۲
      سلام و درود بر جناب کریمیان بزرگوار
      خیر مقدم بر شما
      به مهر خواندید و لطف
      سپاس از لطف حضورتان .
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۵
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
      سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۰۹:۲۳
      درود بانو
      دلم می خواست همه ی شعرتون رو اینجا کپی می کردم
      بسیار زیبا و دوست داشتنی بود شعرتون
      و همچنین از تحلیلهایی که روی شعرتون شده بود بسیار آموختم
      همواره نویسا باشید خندانک خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۲۴
      سلام بر بانوی فصلها
      خیر مقدم بانو
      با تعریفتان مرا شرمنده کردین بانو این نظر لطف شماست
      که به بنده و شعر داشتید .
      سپاس از شما ولطف بینهایتتان .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۵
      خندانک
      ارسال پاسخ
      مریم محبوب
      سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۹
      خندانک خندانک خندانک

      چشمانت در خیالم ظهور میکند
      و در قلبم جوانه می زند

      خندانک خندانک خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۵
      خندانک
      ارسال پاسخ
      فاطمه گودرزی
      سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۴:۳۷
      درود بر مریم بانو
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۵
      خندانک
      ارسال پاسخ
      آذر مهتدی
      چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰ ۲۳:۱۳
      درود بر شما بانو جان
      بسیار سپید زیبایی خواندم از شما
      قلمتان زرین نگار
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۵
      خندانک
      ارسال پاسخ
      فاطمه گودرزی
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۴۵
      درود بر آذر بانوی عزیزم
      سپاس از شما و حضور گرمتان
      به مهر میخوانید بانو
      خندانک خندانک خندانک
      سارا خوش روش
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۰۷
      درود مهربانو،قلمتان سبز و عمرتان پاینده،بسیار دل انگیز سرودید
      فاطمه گودرزی
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۸:۰۴
      سلام و درود سارا بانو
      خیر مقدم بر شما خندانک
      به مهر خواندید و لطف
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      حمید مرادی
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۲۰:۱۸
      درود بر خالقان زیبایی
      گفتنی ها را دوستان گفته اند. من تنها به یک نکته بسنده می کنم.
      توصیفات و هسته و خط داستانی شعر ارزشمند و زیباست. من فقط حسرت این را خوردم که با همه ی این ارزش ها کاش کمی موزون و روان تر بود
      سپاس خندانک
      فاطمه گودرزی
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۲۰:۳۲
      درود بر شما جناب مرادی بزرگوار
      خیر مقدم بر شما خندانک
      سپاس از شما و نظر لطفتان
      زیبایی و ارزش در نگاه نکته بین شماست .
      کاستی ها را بگذارید به حساب تازه کار بودنم خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۰۴:۲۲
      سپید زیبای بود نازنینم

      درودها برشما وقلم زیباتون

      مانا باشید خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۰۹
      درود بر بانو حسینی بزرگوارم
      خیر مقدم استاد
      زیبا نگاه شماست
      به مهر خواندید بانو جانم.
      خندانک
      ارسال پاسخ
      حسن  مصطفایی دهنوی
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۰۸:۵۱
      سلام و درود بانو
      عالی است
      سربلند و پاینده باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۱۰
      سبام و درود بر شما جناب دهنوی بزرگوار
      سپاس از شما و لطفتان
      به مهر خواندید .
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      سارا (س.سکوت)
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۳۰
      درودتان نازنین بانو
      بسیار زیباست
      سبز قلم شما خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      فاطمه گودرزی
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۲۰:۱۳
      سلام و درود
      خوش آمدید بانو
      زیبا نگاه شماست
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد فاضلی نژاد
      پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۱۲
      می فشارد گلوی دلتنگی را لبخند تو
      خندانک خندانک خندانک
      درود به شما سرکار خانم گودرزی
      بسیار زیبا و شور انگیز
      برقرار باشید
      فاطمه گودرزی
      فاطمه گودرزی
      دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ ۲۱:۰۵
      درود بر شما جناب فاضلی نژاد گرانقدر
      زیبایی در نگاه شما دوستان است
      به مهر میخوانید و لطف
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مجیدنیکی سبکبار
      شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۳۵
      دفترِ شب را ورق می‌زند..
      ماه
      و خیالت بی هوا به سرم میزند
      قلم، دستم را میگیرد
      تا نقاشی کنم
      تو را
      و بخوانمت چون شعر
      اما...
      می‌فشارد گلوی دلتنگی را
      لبخندِ تو
      بر سپیدیِ کاغذ

      و نگاهت...
      انگیزه ایست روی ساقه درختی که
      بیچاره شد با سِکین عشق تو
      چشمانت در خیالم ظهور میکند
      و در قلبم جوانه می زند
      قلبی که
      قبل از تو نمی تپید
      بعد از تو هم نمی تپد
      من..
      فاصله مرگ تا مرگ را
      با تو زندگی کردم.

      سلام بانوی بزرگوار فاطمه گودرزی به رسم ادب و عرض سلام آمدم شعر زیبایتان را دیدم و بی تعارف می گویند سخنی که از دل برخاست بر دل می نشیند خیلی ساده و صمیمی و روان بیان حال دردمند خودم یافتم
      از مشاهده غوغای بحث و صحبت بزرگانی مثل مانای عزیز و سیاوش آزاد که هنرش در راه انداختن اینگونه مباحث سقراطی است و خود شما برایم شوانگیر و آموزنده بود.
      خوشحالم که هستید و می نویسید.
      همچنین عرض سلام و ادب به تک تک سروران عزیز در این صفحۀ دوست داشتنی
      تا یادم نرفته عرض کنم که مفهوم واضح و صمیمی از مرگ تا مرگ را من لمس می کنم و نیاز به اندیشه و تخیل ندارم.
      آفرین بر شما
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0