شنبه ۱ ارديبهشت
|
|
بیهوده بودن هم چیز بدی نیست
هر جایی بودن هم حُسن خودش را دارد
|
|
|
|
|
که انتَ جرح الکون و انا احب المصائب
|
|
|
|
|
🍂بنالند مردم همی از ریا
که الحق ریا هست خود یک بلا
|
|
|
|
|
چشم تو شاهکار بدیع طبیعت است
زیبایی تو حد منیع طبیعت است
|
|
|
|
|
چه دنیای عجیبیه
دلت پیش یکی گیره
که وقتی لازمه باشه
راشو میگیره و میره
|
|
|
|
|
فکر اصلاح سر و گیسو نداری ای کچل
فکر دیناری برای مو نداری ای کچل
در دیاری که گرانی کلّه پایت می
|
|
|
|
|
خسته از ره رسیده بودیم و
چشم ها، ذره ای فروغ نداشت
در مسیرِ دراز و تاریکی
که پر از خار و مارِ غا
|
|
|
|
|
دیروز کجا مانده
که جنگلهایش سبز بود و...
چشمه های روانش سرد
|
|
|
|
|
مرگ شیرین به جانش وابسته بود
|
|
|
|
|
شکسته ام با رفتنت خیلی شکسته تر شدم
زبس گریه کرده ام زاشک خیس و تر شدم
|
|
|
|
|
ولی دیدوم دلت با مو غریبه
|
|
|
|
|
آفت عشق چه بسیار شده هر جایی
ای صنم جام میم ده که پا بر جایی
|
|
|
|
|
به یاد اولین دیدار در ساحل
|
|
|
|
|
طوری میبارد آتش ،
از زمین و آسمان
|
|
|
|
|
مغز 2..انسانشناسی
قدرت علمی ز مغز آدم است
عالَمِ هستی به علم او به پاست
این جهان تسخیرعقلِ
|
|
|
|
|
می رود زوزه کِشان کفتار ، چون
شیر غرّان واردِ صحرا شده
|
|
|
|
|
گر که آتش بر دلم انداختی، خوش ساختی
|
|
|
|
|
تاریخ را تا مسلخ دیوانگی بردند
|
|
|
|
|
دیده ی آیینه از سِیر و تماشا فارغ ست ..
|
|
|
|
|
سَحَر هنگام، در میان اختران آسمانی و چشم بر افلاک
|
|
|
|
|
جمعه ها آه نگفتن ها مرا وا می گذارد...
|
|
|
|
|
حاصل دیوانگیهایم هنوز ، پیدا ز کردار است ، چرا
|
|
|
|
|
هر شبی رابه سحر وصف تو زیبا کردم
دو غزل نذر دو چشمان چو؟ شهلا کردم
|
|
|
|
|
آرام و چه زود شد سرد
روزگار که با من چه کرد
دل در حریم دوست به دنبال رهایی بود
غافل از دوست که خو
|
|
|
|
|
بیا ای
گل آفتابگردان
رخ خود
به من بگردان
منم آن
خورشید تابان
که عشق خود
نمودی هر بار
به سوی
|
|
|
|
|
ای عشق! میخواهی مرا ویران بسازی
|
|
|
|
|
شده از درد و جراحت خفه و لال شوی؟!
دلبرت تیغ کشد، در دل او چال شوی؟!
|
|
|
|
|
تصور هامی سازم
و شعرها می گویم!
|
|
|
|
|
ز دیدارش پریشان شد دل من
به تیر غمزه ویران شد دل من
|
|
|
|
|
مرا در دل کشاکشهاست میان جان و ابرویت / به هر سو میکشد دل را هلالِ ماه ابرویت
|
|
|
|
|
امشب از تقدیر خود ، غمهای ناب آورده ام
|
|
|
|
|
شهر ما عاشق نداشتُ، دوره گرد
هر چه آمد به سرش را دوره کرد
|
|
|
|
|
من شورِ جوانی به سرم نیست دگربار
|
|
|
|
|
شعری کودکانه در مورد امام زمان (عج) ...
|
|
|
|
|
اشکها در گوشه ی چشمِ زنی
زن که نه، زنبیلی از دردِ تنی
می شود آب از تب فرزند خود
از نبود پولِ
|
|
|
|
|
حجم بزرگی از اندوه بر سقف دلم سنگینی می کند
باید پارویی از جنس امید باشد
تا بروبد اندوه را
از سق
|
|
|
|
|
گاهی اوقات آنقدر دلم میگیرد
که از دنیا و آدماش متنفر میشوم
|
|
|
|
|
تو ای سید علی(ع)محبوب عالم
تو را دارم کنارم خوشبحالم
امام عصری و فرمانروایی
چراغ راهی و نور خدایی
|
|
|
|
|
«تو زیباترین اشتباه منی »
|
|
|
|
|
در آن هنگام
که شب, خورشید
در آن سوی زمین
برای خود می رقصد
مرا درد عجیبیست در دل
|
|
|
|
|
قرق شکست خزان را ولی بهار نشد
|
|
|
|
|
در انتظار اکران
بر پرده ی خیال
دست به دست می شود
جوانی...
|
|
|
|
|
دلم درگیر عشقی شد که با جان غرق در آنم
نمیدانم چه کردی که شبیه موج طوفانم
دلم این ساحل دلواپسی
|
|
|
|
|
شعر و موسیقی از قدرت الله حاجی پور
شــرر در خیمـــه ها افتـــــاد
بلا روی بلا افتــــــــــــــــ
|
|
|
|
|
پایان شب سیه سپید نیست...
|
|
|
|
|
ای ابرِ بی بارانِ من
اندوهِ بی پایانِ من
|
|
|
|
|
کبریتی کشیده می شود
سیگاری روشن شده...
|
|
|
|
|
نمک بر زخم من دیگر
ندارد در سوزانی
|
|
|
|
|
در حجم یک دانه انگور بر خاک افتاده...
|
|
|
|
|
دلم درياى خون اما نگاهم آسمان است
ميان آسمان و موج خون رنگين كمان است
سكون، مرداب بى رحم ت
|
|
|
|
|
تقدیم به تمام عزیزانی که در کنار ما نیستند
|
|
|
|
|
در حمایت از مردم مظلوم غزّه و فلسطین و محکوم کردن صهیونیست
|
|
|
|
|
حالا که رسیدن به تو امکان پذیر نیست
در لطف و مراعات منم جای نظیر نیست
|
|
|
|
|
دو سپید کوتاه+ یک شعرخوانی
|
|
|
|
|
گل ناز عطر احساسم شدی باز
|
|
|
|
|
داستانکی موزون از کتاب صدای پای احساس+ یک شعرخوانی.
|
|
|
|
|
یک سپید کوتاه+ دکلمهی غزل گروه عاشقی
|
|
|
|
|
برای تفکر وآگاهی هزینه ای پرداخت نمی شود..
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۹۴ پست فعال در ۱۵۴۴ صفحه |